به گزارش همشهری آنلاین، دریا هم مانند آسمان قلمرویی است آزاد و نامحدود و به همین دلیل میتوان دریا را بهترین مکان برای سرقت و جنایت نامید. در پهنه آبی و بیانتهای دریاها نه راه فراری هست و نه پلیسی که به کمک مالباختگان بشتابد. شاید به همین دلیل است که این نوع سرقت از سالیان دور تا به حال همیشه موردتوجه سارقان حرفهای بوده و هرگز به طور کامل ریشهکن نشده است.
دزدی دریایی از قرن سیزدهم میلادی رواج بیشتری پیدا کرد؛ زمانی که صنعت کشتیرانی هم در تجارت و هم در جنگ به یک برگ برنده تبدیل شده بود. انگلستان سالیان متمادی به خاطر قدرت نیروی دریایی خود توانست موقعیت اقتصادی و سیاسی مستحکمی برای خود دستوپا کند و بر سایر کشورهای اروپا و حتی آفریقا و آمریکا حکومت کند.
در آن سالها بسیاری از مردم فکر میکردند که دزدان دریایی دریاهای آزاد ماموران دولت ملکه هستند تا از قدرتگیری دولتهایی مثل پرتغال و فرانسه جلوگیری کنند. به هرحال دزدان دریایی بیش از شش قرن وحشت سیاه دریاهای آزاد بودند و هر کشتی تجاری، مسافری یا جنگی را تهدید میکردند. بعضی از دولتهای قدیم از کشتیهای اسکورت نظامی استفاده میکردند اما دزدان دریایی که در واقع ملوانان و دریانوردان حرفهای و کارکشته آن زمان بودند، همواره میتوانستند با استفاده از تاکتیکهای جنگ در دریا کشتیهای مختلف را به سرعت تسخیر کنند.
جالب است بدانید دزدی دریایی اولین جرمی است که دادگاههای قضائی دنیا به عنوان جرمی فرامرزی شناختند چون معمولا دزدی دریایی در اقیانوسها و دریاهای آزاد اتفاق میافتد و نمیتوان مرز و محدودهای برای آن درنظر گرفت. این نکتهای بود که بیشتر به نفع دزدان دریایی تمام میشد چون معمولا نیروی دریایی کشورهای مختلف هماهنگ نبودند و همیشه نقاط کوری در نقشه آبی جهان پیدا میشد که جولانگاه دزدان دریایی باشد.
به همین دلیل در سالهای پایانی قرن نوزدهم دریانوردان از نقشههایی استفاده میکردند که در آنها مناطق خطرناک مشخص شده بود و سعی میکردند به هیچ قیمتی وارد آن محدودهها نشوند. محدودههای خطرناکی که به دلیل ضعف نیروی دریایی کشورهای مختلف به قلمروی حکومت دزدان دریایی تبدیل شده بود.
در سالهای اولیه رواج دزدی دریایی، مناطقی چون آناتولی، مدیترانه و دریای سیاه همیشه بهترین جولانگاه دزدان دریایی به شمار میآمدند. البته دستهای از دزدان دریایی هم از موقعیت جغرافیایی دریاها و اقیانوسها برای حمله به ساحل جزایر یا بنادر استفاده میکردند. آنها شبانه به بنادر حمله کرده پس از سرقت اموال به راحتی از طریق دریا میگریختند چون بستر دریاها و اقیانوسها بهترین راه فرار برای ملوانان و دریانوردان حرفهای بود که میدانستند چگونه از مهلکه گریخته و هیچ ردی از خود به جای نگذارند.
قلمروی وایکینگها
معروفترین دزدان دریایی که از این تاکتیک استفاده میکردند وایکینگها بودند. شاید بتوان وایکینگها را پدر دزدان دریایی قرن نوزدهم نامید که از سال ۷۸۳ تا ۱۰۶۶ بعد از میلاد مسیح به قدرت اول دریاهای شمالی تبدیل شده بودند. آنها در قرن هشتم میلادی قدرت فراوانی پیدا کردند و بزرگترین حمله و غارت خود، حمله به سویل اسپانیا را در تاریخ ثبت کردند. این دزدان دریایی اهل اسکاندیناوی پهنه بزرگی از نقشه آبی زمین را پوشش داده و همواره عامل ترس شماره یک کشتیهای مسافری و تجاری به حساب میآمدند.
از سواحل مدیترانهای ایتالیا تا سواحل زیبای آفریقا و تمام نقاط حساس سواحل دریای بالتیک زیر حکومت سیاه این دزدان دریایی مخوف قرار داشت. در سالهای پایانی قرن نهم آنها توانستند حتی بخشی از دریای سیاه را هم به قلمروی شیطانی خود افزوده و به غارت کشتیهای تجاری آسیایی بپردازند. مهمترین دلیل این اتفاق هم کمبود دولتهای قدرتمند مرکزی در کشورهای مختلف اروپایی بود.
در فاصله زمانی سالهای ۸۲۴ تا ۹۶۱ میلادی نیز دزدان دریایی عربتبار قدرت گرفتند و بسیاری از کشتیهای اروپایی را غارت کردند. اما جالب است بدانید اولین کسی که در تاریخ به جرم دزدی دریایی دستگیر و محاکمه شده مردی است انگلیسی به نام ویلیام ماوریس که در سال ۱۲۴۱ به زندان افتاد و این نشان میدهد هنری سوم- پادشاه انگلستان- در آن سالها تا چه حد در مبارزه با دزدان دریایی موفق بوده است.
دزدان هندوستان
از قرن چهاردهم میلادی قسمت جنوبی کشور هند به دو قسمت تقسیم شده است: این دو طرف همیشه در مقاطع مختلف تاریخی به جنگ و نزاع با یکدیگر پرداختهاند تا قلمروی خود را گسترش دهند. وقوع این جنگها باعث شده آنها همیشه اسبهای تازهنفس و ادوات جنگی جدید نیاز داشته باشند و برای دریافت این امکانات از دریا استفاده کنند. به همین دلیل دریای هند همیشه جولانگاه دزدان دریایی بیرحمی بود که با حمله به کشتیهای حامل آذوقه یا اسلحه و اسب به غارت میپرداختند.
حتی در دوران صلح هم دزدان دریایی بیکار ننشستند و با حمله به کشتیهای بازرگانی حامل ادویه، تجار هندی را بیچاره میکردند. در قرن ۱۶ و ۱۷ میلادی این منطقه به دست دزدان دریایی اروپایی فتح شد و این بدترین خبر برای مسافرانی بود که از آنجا عبور میکردند چرا که دزدان خشن اروپایی گستاخانه کشتی آنان را غارت کرده و زنان و بچهها را به بردگی میگرفتند.
بیشتر این دزدان دریایی پرتغالی بودند که کمکم با قدرتگرفتن حکومت مرکزی هند فرار را بر قرار ترجیح دادند. در سالهای پایانی قرن هیجدهم نیز دزدان دریایی ماراتا به رهبری کانهوجی آنگر در این منطقه به کشتیهای بریتانیایی حمله میکردند و ادعا داشتند تمام کشتیهای ملکه برای استفاده از آبهای هند باید باج و خراج پرداخت کنند.
کاپیتان میسون و گروه ترسناک
اما اگر بخواهید بدانید مخوفترین گروه دزدان دریایی کدام است، باید نقشه را درنوردیده و به جزایر ماداگاسکار سفر کنید: گروه دزدان دریایی ماداگاسکار در قرن هیجدهم به اوج قدرت رسید و با ۱۰۰۰ نفر خدمه و کشتیهای مجهز و مسلح، امنیت دریاهای اروپا و آفریقا را کاملا برهم زد.
کاپیتان میسون و گروه ترسناکی از دزدان دریایی ماداگاسکاری که بیشترشان سابقه حضور در ارتشهای کشورهای مختلف اروپایی را داشتند تا مدتها بزرگترین خطر موجود در آبهای آزاد به شمار میآمدند و حتی نیروی دریایی عرض و طویل ملکه نیز نمیتوانست از شرارتهای این گروه جلوگیری کند.
گروه میسون اولین دسته دزدان دریایی بودند که برای غارت کشتیها یا حمله به سواحل و بنادر، از تاکتیکهای نظامی پیشرفته استفاده میکرده و به همین دلیل هربار با کمترین تلفات به خوبی نقشه خود را پیاده میکردند.
چینیهای بیرحم
در آسیا مأمن اصلی دزدان دریایی خلیج فارس بود. سواحل جنوبی خلیج فارس جایی بود که دزدان دریایی میتوانستند به خوبی کمین کنند و کشتیهای تجاری و مسافربری را به دام بیندازند. ویژگیهای جغرافیایی خلیج فارس و ارتباط آن با آبهای آزاد به دزدان دریایی اجازه میداد پس از حمله به کشتیها به راحتی بگریزند. اما بعدها انگلیسیها برای حفظ منافع اقتصادی خود از اسکورت کشتیهای نظامی استفاده کردند تا کشتیهای تجاری هندی را از این منطقه خطرناک به سلامت عبور دهند. اما در شرق آسیا همواره دزدان دریایی ژاپنی بر منطقه حکومت میکردند و از قرن شانزدهم میلادی جنوب و جنوبشرق آسیا را نیز به قلمروی خود افزودند.
دزدان دریایی ژاپنی نیروهای خود را از میان جوانان چینی انتخاب میکردند چون همیشه چینیها در مسیریابی در دریا و استفاده از فنون و تاکتیکهای نظامی جنگ در دریا مهارت بیشتری داشتند. اکثر دزدان دریایی ژاپنی رابطه خوبی با پادشاهان این کشور داشتند و گاهی در سیاستهای جنگی پادشاهان نقش اهرم فشار حکومت را بازی میکردند تا سیستم اقتصادی منطقه همیشه تحت سلطه پادشاهی ژاپن باشد و حکومتها و گروههای مخالف به سرعت سرکوب شوند. با آغاز قرن هیجدهم و تحولات انقلابی در ژاپن، دزدان دریایی چینی قدرت را به دست گرفتند تا چندین سال بازرگانان و تجار آسیای شرقی را آزار دهند.
کاپیتان ژنگ معروفترین دزد دریایی آن زمان بود. دزدان دریایی چینی مخوفتر از ژاپنیها بودند چون هرگز با هیچ حکومت یا گروهی سازش نکرده و به هیچ کشتی تجاری یا مسافری رحم نمیکردند. در ضمن شیوه کار چینیها انهدام کامل کشتیهای غارتشده بود تا جایی که پس از قتلعام تمام خدمه، کشتی را به آتش میکشیدند.
در دهه ۱۸۵۰ نیروی دریایی آمریکا و نیروی دریایی انگلستان عملیات مشترکی برای نابودی دزدان دریایی چینی آغاز کردند. پس از وقوع جنگهای متعدد و ریختن خونهای بسیار بالاخره آمریکاییها و انگلیسیها توانستند چینیها را شکست دهند و آرامش و امنیت نسبی بر آبهای آسیای شرقی حکمفرما سازند. یکی از دلایل قدرتگرفتن اقتصاد انگلیس در آن سالها نیز استفاده از این امنیت نسبی و رشد اقتصادی کشورهای آسیای شرقی بود که در نهایت به رونق بازارهای انگلستان انجامید.
امپراتوری بیزانس در چنگ دزدان دریایی
معروفترین گروه دزدان دریایی شرق اروپا در فاصله قرن شانزدهم تا هیجدهم میلادی، گروه زاپوریژین بود که اکثر خدمه آن را کارگران اوکراینی تشکیل میدادند. اوکراینیهای عاصی از حکومت و استبداد فئودالها با پیوستن به گروههای یاغی به قصد انتقامگیری به بنادر و کشتیهای تحت سلطه فئودالها حمله میکردند.
دستهای از آنها نیز بردگانی بودند که تنها برای پیداکردن غذا و جای خواب به دزدان دریایی میپیوستند و کمکم با آموزش بیشتر به افسران قدرتمند کشتی بدل میشدند. دزدان دریایی این گروه خود را کوزاکها مینامیدند و هدف اصلیشان سواحل دریای سیاه و امپراتوری اوتومن بود. در سال ۱۶۲۵ آنها به چنان قدرتی دست یافتند که توانستند با حمله به استانبول، سلطان را از این شهر باشکوه فراری دهند و بخش بزرگی از ثروت مردم شهر را به غارت ببرند.
دزدان بربری
معروفترین گروه دزدان دریایی آفریقا بربرها بودند که بنادر تونس، تریپولی، الجزایر و مراکش را درنوردیده و کشتیهای تجاری اروپایی را غارت میکردند. در اوایل قرن نوزدهم بربرها قدرت بیشتری پیدا کرده، از طریق آبهای آزاد به مناطق آسیایی نقشه آبی رسیدند و کشتیهای اعراب را مورد حمله قرار دادند.
هدف بعدی آنها اروپا بود: تا چندین سال بنادر زیبا و کشتیهای لوکس اسپانیایی و ایتالیایی لقمهای آماده بود برای این دزدان دریایی آفریقایی که از همکاران آمریکایی خود نیز بیرحمتر بودند و گاه کشتیهای به دامافتاده را با تمام خدمه زنده زنده به آتش میکشیدند. به گفته مورخان، بیش از یک میلیون اروپایی به دست بربرها اسیر شدند و به عنوان برده در شمال آفریقا به فروش رسیدند.
دزدان دریایی کارائیب
البته منظور ما کاپیتان جک اسپارو (جانی دپ) و دوستانش در سهگانه «دزدان دریایی کارائیب» نیست. اینجا از دزدان دریایی کارائیب واقعی صحبت میکنیم: کاپیتان گرت مک نایتی که توانست دو کشتی حامل طلای مکزیکی را که از آزتک عازم اسپانیا بود غارت کند. دوران طلایی دزدان دریایی همان دوران اوج دزدان دریایی کارائیب است: ۱۵۶۰ تا ۱۷۲۰میلادی! تحولات سیاسی در اسپانیا باعث شد گروههای مختلف دزدان دریایی کمتر به سمت کارائیب تمایل پیدا کنند.
شاید بتوان اصلیترین دلیل قدرتیافتن دزدان دریایی کارائیب را در مناقشات سیاسی قدرتهای اروپایی جستوجو کرد. در آن سالها رقابت اقتصادی، بازرگانی و گاه نظامی میان حکومتهایی چون انگلیس، اسپانیا، پرتغال، آلمان و هلند برقرار بود.
این رقابت اگرچه باعث رشد و توسعه این کشورها شد اما یک پیامد منفی بزرگ داشت: سران این دولتها حاضر نبودند پای میز مذاکره بنشینند و در هیچ موردی به توافق برسند که مبارزه مشترک و همهجانبه با دزدان دریایی کارائیب هم چنین همتی میطلبید. بنابراین این دریانوردان شرور نیز از آب گلآلود منطقه ماهی گرفته، به تناوب کشتیهای تجاری اروپایی را غارت میکردند و گاه برای غارت سریعتر یک کشتی رقابت میکردند!
ترسوهای مشهور
البته برخلاف فیلمهای سینمایی و رمانهای عامهپسند، دزدان دریایی کارائیب اصلا شجاع نبودند و رمز موفقیتشان همان احتیاط و ترس همیشگی بود. بهعنوان مثال کاپیتان راکهام هرگز نقشههای خود را در اختیار افسران ارشد کشتی قرار نمیداد و کاپیتان کید همیشه سر بر بالشی میگذاشت که تفنگی آماده شلیک زیر آن قرار داشت. کاپیتان «رد» استاد فرار در لحظههای حساس جنگ بود و به سرعت از منطقه جنگی دور میشد و سربازانش را تنها میگذاشت.
بیشتر دزدان دریایی کارائیب اصلیتی انگلیسی یا فرانسوی داشتند و دولت اسپانیا بیشترین ضربه را در اثر این حملات تحمل کرد چون اسپانیا بخش بزرگی از سواحل کارائیب را در اختیار داشت و بیشتر کشتیهای تجاری منطقه نیز متعلق به پادشاه مادرید بودند.
غیراز مکنایت، کاپیتانهای معروف دیگری در بین این دزدان دریایی حضور داشتند: ادوارد تیچ (ریشمشکی)، کالیکو جک راکهانم و از همه معروفتر باتولومیو رابرتز! در دهه ۱۷۲۰ کمکم انگلیس توانست قدرت امنیت نسبی را در حریم آبی وسیع خود برقرار کند و اکثر این دزدان دریایی مشهور را دستگیر و اعدام کند!
کمینگاه: سواحل آمریکا
در سالهای ابتدایی قرن هیجدهم باز عصر جدیدی برای دزدان دریایی آغاز شد؛ هرچند آنها هرگز نتوانستند دوران دزدان دریای کارائیب را تکرار کنند: آبهای آمریکا! دزدان دریایی این دوره بیشتر تمرکز خود را به سواحل آمریکا و مکزیک و کشتیهای آمریکایی معطوف کردند و برخلاف گذشتگان، بیشتر از تاکتیکهای فرار سریع استفاده میکردند تا ایستادن و جنگیدن! کاپیتان ژانلافیته و روبرتو کوفرسی مشهورترین دزدان دریایی این دوره به شمار میآیند.
آمریکاییها به سرعت کشتیهای نظامی ویژهای برای مبارزه با دزدان دریایی آماده و اعزام کردند. آنها از تجربیات نیروی دریایی انگلستان استفاده کردند و به سرعت بر حلقه دفاعی کاپیتانهای شرور غلبه کردند. کوبا آخرین مامن این دزدان دریایی نسبتا ترسو بود که آن هم توسط آمریکاییها فتح شد.