حیدر البیاتی، مداح مشهور عراقی که در میان ایرانی‌ها با مداحی «سفره الی الله» که در اربعین سال قبل بسیار مشهور شد، شناخته می‌شود، در محرم امسال مداحی با نام «قائد الجیش الإلهی» برای حضرت عباس(ع) خواند. این مداحی در میان مردم عراق بسیار مشهور شده و مورد استقبال قرار گرفته است.

به گزارش همشهری آنلاین، متن شعر این نوحه همانند نوحه «سفره الی الله»، سروده مصطفی العیساوی است. او شاعر نوحه «تزورونی» ملاباسم کربلایی هم هست. شعر این نوحه با ترجمه فارسی آن که توسط عباس رزیجی انجام شده است، در ادامه ببینید:

عباس .. قائد الجیش الإلهی
 عباس .. فرمانده‌ لشکر الهی

عباس .. مالفت غیره انتباهی
 عباس .. کسی غیر از او توجه مرا جلب نکرد

حیدر من حیدر
 حیدری (شیری شجاع) از حیدر کرار (شیر شجاع) است

عالقادة تصدر
 که در صدر فرماندهان قرار گرفت

واحد بس عسکر
 یکی‌است اما معادل یک لشکر است

قائد الجیش الإلهی
 فرمانده‌ لشکر الهی

سبحان السواه .. بکل موقف نلقاه
 منزه است خدایی که عباس را آفرید .. در همه حادثه‌ها او را می‌یابیم

صاح الطف الله .. عینک احله من السیف
 کربلا فریاد زد ماشاءالله .. چشم تو زیباتر از شمشیر است!

یاجنه من احساس .. سولفتک للناس
 ای بهشت احساس .. تو را برای دیگران تعریف نمودم

جننی العباس .. واقع اجمل من طیف
 عباس مرا دیوانه ساخت .. حقیقتی که زیباتر از یک رؤیاست

ضوه للظلام .. هوه للخیام .. خلص الکلام یم القمر
 نورِ تاریکی‌ است .. هوای خیمه‌هاست .. کلام در کنار قمر بنی هاشم تمام شد

قمر بسماه .. نزل بضماه .. صاح الفرات انت النهر
 ماه آسمان .. تشنه لب فرود آمد .. فرات ندا داد: آب رود تو هستی عباس

هوه الثبات .. هوه الحیاة .. هوه القضاء .. هوه القدر بیده
 ثبات اوست .. زندگی اوست .. قضا و قدر دست اوست

یاناس .. ماکو انسان بجماله
 ای مردم، هیچ انسانی به زیبایی عباس نیست

یا ناس .. الجنه غارت من خیاله
 ای مردم، بهشت به خیالِ (سایه‌) او رشک برد !

روحی العاشقته .. تحجی بسالفته
 جانم که عاشق اوست، حکایت او را زمزمه می‌کند

بالطف مرتبته .. قائد الجیش الهی 
درجه‌ او در میدان کربلا، فرمانده‌ لشکر الهی است 

یا عین الزهراء .. اسمک سر الماء
 ای دیده‌ حضرت زهرا .. نام تو راز آب است

عین و لام و یاء .. حرزک جان بعاشور 
« ع ل ی » حرز تو در عاشورا بود

یا ابن القرآن .. با خاتم سلیمان
 ای فرزند قرآن .. ای انگشتر سلیمان

یالجودک طوفان .. ونفاسک نفخة صور
 ای که مشک تو طوفان است .. و نفس‌هایت دمیده شدن صور قیامت است

قمر الطفوف .. والکل یشوف .. عدد الألوف یمک صفر
 ماه کربلا هستی .. و همه می‌دیدند که جمعِ هزاران در کنار تو معادل صفر است

شهم و شجاع .. امرک مطاع .. قلمک حسام دمهم حبر
 باشهامت و شجاع هستی و فرمان تو قابل اجراست، قلم تو شمشیر و خون آن‌ها جوهر است

هلا بالکفیل .. هلا بالأصیل .. هلا بالیکول کعبة الخدر عندی
 مرحبا به کفیل .. مرحبا به با اصالت .. مرحبا به او که می‌گوید خیمه زینب برایم مثل حرمت کعبه است

انفاس .. انت للخوه الاصیله
 تو نفس‌های برادری هستی

انفاس .. للمخیم و العقیله
 تو نفسِ خیمه‌گاه و زینب هستی

ماتعطش روحه .. غیمه و شیلوحه
 جان او تشنه نمی‌شود ... ابری بلند است و دست کسی به او نمی‌رسد

کاتب اطروحه .. قائد الجیش الإلهی
 مقاله‌ای نگاشته است با عنوان، فرمانده لشکر الهی 

خطواتک قانون .. کل خطوه یقلون
 گام‌های تو قانون است .. با هر گام از تو تعداد دشمن کم می‌شود!

من تحجی یسکتون .. هیبه وغیر انت الشیخ
 چون سخن بگویی ساکت می‌شوند .. ای با ابهت، تو سرور و بزرگ هستی

یا جنه و یا نار .. خزراتک انذار
 ای بهشت و ای آتش .. نگاه‌هایت هشداردهنده است

عینک من تندار .. یرجف حته التاریخ
 نگاه چشمانت چون سویی را نگاه کند، حتی تاریخ هم به لرزه می‌افتد

بطل النزال .. اسد القتال .. عندک محال تخسر حرب
 پهلوانِ جنگ .. شیرِ نبرد .. شکست خوردن در جنگ نزد تو محال است

رجف الفرات .. حس بالممات .. یدری الاجاه فارس صعب
 فرات لرزید .. مرگ را احساس کرد .. می‌داند که سواره‌ای جنگجو سوی او آمد

ملک الطفوف .. ملک السیوف .. ملک الرجال ماینغلب سیفک
 پادشاه کربلا .. پادشاه شمشیرها .. پادشاه مردان که شمشیرت شکست ناپذیر است

ینفاس .. سیفک بفقار ابوتراب 
شمشیر تو، با ذوالفقار ابوتراب مقایسه می‌شود

ینقاس .. جفک بجف قالع الباب
 دست تو با دست شکننده‌ درب خیبر مقایسه می‌شود

عن سیفک راضی .. الحاضر و الماضی
(زمانه) در حال و گذشته، از شمشیر تو راضی است

مرتبتک قاضی .. قائد الجیش الإلهی
 درجه‌ تو قاضی است، فرمانده سپاه خدایی هستی

یا بیرغ ماطاح .. قباض الأرواح
 ای پرچم برافراشته‌ای که فرود نیافت .. ای ستاننده‌ جان‌ها !

ملک الموت ارتاح .. ماخذ دوره العباس
 فرشته مرگ در کربلا آسوده شد، عباس جای او را گرفته

موت احمر یمناک .. والکوثر یسراک
 دست راست تو مرگ سرخ است و چشمه کوثر دست چپ توست

یمشی الخیر ویاک .. من تمشی بین الناس
 خیر و برکت همراه تو حرکت می‌کند، چون میان مردم حرکت کنی

نفس الحسین .. ابو ریشتین .. اسمک جبیر یاباالفضل 
نفسِ حسین، صاحب دوپر جنگجو، اسم تو بزرگ است ای اباالفضل

جان اللواء .. فی کربلاء .. بلغة الخیام همزة وصل
 در کربلا، به زبان و لغتِ خیمه‌ها، پرچم اباالفضل همزه‌ وصل بود