تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۵

انسان‌ها و سازمان‌ها و نهادهای اجتماعی و جوامع و تمدن‌ها می‌توانند محل بروز و ظهور بیشتر جذابیت در عالم باشند.

علی مهدیان؛ استاد حوزه و دانشگاه: جذابیت و زیبایی، واقعیتی دارد که جوشیده از بروز و ظهور یافتن اوصاف و صفات خداوند است. در عالم خلقت که «نظام احسن» است، همه زیبایی‌ها در همه موجودات نهفته است. «فاینما تولوا فثم وجه‌الله» هر سوی که چشم بچرخانیم، زیبایی می‌بینیم.
دل هر ذره را که بشکافی  / آفتابیش در میان بینی
 اگر کسی بتواند آن وجه الهی را در عالم ببیند، یعنی موحدانه نگاه کند، حتی تلخ‌ترین صحنه‌ها به‌لحاظ ظاهری برایش مظهر «ما رأیت الا جمیلا» خواهد بود.
اما انسان‌ها و سازمان‌ها و نهادهای اجتماعی و جوامع و تمدن‌ها می‌توانند محل بروز و ظهور بیشتر جذابیت در عالم باشند. انسان‌ها می‌توانند با عبودیت خود، کاری کنند که «تخلقوا باخلاق‌الله» شوند؛یعنی ظهوردهنده «و علم الادم الاسماء کلها» باشند. اسم‌ها و ویژگی‌هایی که مظهر زیبایی و جذابیتند «و لله الاسماء الحسنی» این زیبایی است که چشم را خیره می‌کند، چون «کلمه‌الله هی العیا» است. این زیبایی که هر چه بیشتر ظهور و بروز پیدا کند، در عالم دیگران را جذب خود می‌کند.
«اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک مِنْ بَهائِک بِأَبْهاهُ وَکلُّ بَهائِک بَهِی، اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِبَهائِک کلِّهِ. اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک مِنْ جَمالِک بِأَجْمَلِهِ وَکلُّ جَمالِک جَمِیلٌ، اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِجَمالِک کلِّهِ»
این بها و حسن و جمال چیزی است که انسان موحد و جامعه توحیدی دنبال می‌کند تا به آن دست یابد. این زیبایی و جذابیت مخصوص موحدین است.
هویت انسانی دارای شعور و اراده چه در قامت فرد انسان چه در قامت تشکیلات و سازمان و نهاد و چه در قامت جامعه می‌تواند به این جایگاه برسد. اما 2سؤال:
این ویژگی چگونه است و چگونه به‌دست می‌آید؟
جذابیت توحیدی نخستین ویژگی‌اش «جامعیت» است. هم لطافت دارد هم قدرت، هم اشداء است و هم رحماء. هم با مردم با کرامت و صفا و صلح و سلم برخورد می‌کند و هم با دشمنان و ظالمان در اوج شدت و حدت و عزت.
اگر اهل احساس است، اهل عمل است، اهل عقلانیت هم هست و نگاه عمیق و راهبردی دارد.
اگر اهل ایمان و عقیده دینی است اهل اقامه و حاکمیت و سیاست توحیدی هم هست.
همه اینها با هم در چنین هویتی جمع است و همین ریشه جذابیت و زیبایی آن است.
امام(‌ره) جمع اوصاف متعارض بود، امت او نیز چنین بود. سرداران و مجاهدان او نیز. حاج‌قاسم و حججی و ابراهیم هادی و دیگران چنین بودند.
مجمع اضدادبودن و جامع‌بودن از ویژگی‌های مشترک آنهاست.
اگر به توصیف رهبری درباره سازمان سپاه پاسداران نیز دقت کنیم، به همین نکته می‌رسیم.
جمع علم و عمل، جمع قدرت سخت و نرم، جمع واقع‌گرایی و آرمانجویی و....
اما راه دستیابی به چنین جامعیتی چیست؟ چگونه یک فرد یا سازمان یا جامعه می‌تواند به چنین جایگاهی برسد؟ چگونه همه اینها به وحدت و جمعیت در یک انسان جمع می‌شوند؟
راهش اتصال به انقلاب و حفظ این اتصال است. انقلاب را یک پدیده سیاسی صرفا نباید دید؛ بلکه یک هویت ایمانی دارد. انقلاب یک تحول است در جان امت. به تعبیر رهبری یک «بعثت درونی» است. یقظه و بیداری است. قیام است.
غرور و خودشیفتگی ضد ‌آن است. رهاکردن و پاسداری‌نکردن، ضد ‌آن است. تنبلی و کسالت ضد ‌آن است. باید پاسدار این سلوک معنوی بود؛ یعنی تقوا داشت.
این عبودیت و این تقوا و آن سلوک و قیام که در اندازه امت نامش مقاومت و استقامت جامعه است و در جان فرد نیز ثبات قدم و تقوا و مراقبت است، انسان را قدم به قدم به چنان جایگاهی می‌رساند که در دنیای پر از جذابیت‌های دروغین و پر از سخنان اعجاب‌آور ولی سر کاری، شما را تبدیل به مظهر کلمه‌الله هی العیا می‌کند؛ مظهر و لله الاسماء الحسنی، مظهر جذابیت برتر و اینگونه است که الگویی ماندنی خواهیم شد برای همه.
 

برچسب‌ها