نفس نامگذاری هر سال و اعلان آن در موقع تحویل سال که دلها بیشتر از هر زمانی متوجه هستند، میتواند مسیر یکساله و چشمانداز سالجاری را مشخص کند.
باتوجه به اینکه این نامگذاریها با ظرافتها و شرایط زمانی و مکانی هر سال صورت گرفته است، این موضوع بر زیبایی این حرکت میافزاید.
مثلا نامگذاری سال امام خمینی براساس یکصدمین سال تولد امام یا نامگذاری سال پیامبر اعظم که در سال 1385 انجام گرفت براساس حجم فعالیتهای تخریبی دشمنان اسلام علیه چهره محبوب پیامبر و رفتارهای واگرایانه قومی و اختلافافکنانه بین فرق اسلامی انجام شد و نامگذاری بهنام مبارک پیامبر اعظم تأکیدی بر جهت دادن بیشتر اذهان به گوهر وجود مبارک حضرت محمد(ص) بهعنوان محور وحدتبخش مسلمین و ارجاع بیش از پیش مسلمانان به سیره آن اسوه حسنه است.
اگر کمی به گذشته برگردیم به نامهایی چون سال امام علی(ع)، سال عزت حسینی، سال اقتدار ملی و... برمیخوریم که هرکدام از این نامگذاریها براساس ضرورتهای موجود انجام گرفته و برکات زیادی داشته است.
همچنین در گذشته و قبل از نامگذاری سالها، رهبر معظم انقلاب موضوعات کلیدی که در کشور مغفول و کماهمیت مانده اما بهعنوان واقعیتی در جهان توسعه یافته بدان توجه مینمایند در برخی پیامهای نوروزی خود ما را به آن توجه دادهاند ازجمله موضوع مهم وجدان کاری و انضباط اجتماعی است که در نوع خود مهم و تأثیرگذار است.
این نامگذاریها میتواند نتایج زیر را دربر داشته باشد:
1 – ارائه سیاست واحد در برنامهریزی
2 – توجه آحاد انسانی به موضوعات اصلی هر سال
3 – دمیدن روحیه تفکر استراتژیک در برنامهریزیها
4 – ایجاد وحدت رویه بین سیستمها و واحدهای انسانی
5 – استوارسازی نظام برنامهریزی کشور بر 3 بعد اخلاقی فضیلتمحوری، وظیفهمحوری و نتیجهمحوری.
طبعا هرکدام از آحاد ملت در توجه به پاسداشت نامگذاری سال وظیفه ویژهای دارد و بهتناسب مسئولیت باید وظیفه سنگینتری را احساس کند و در توجه عملی بدان کوشاتر باشد. وظیفه دولتمردان و افرادی که در مناصب تأثیرگذار قرار گرفتهاند، بیشتر از دیگران است.
در مقطعی عدهای فکر میکردند با تصویب اعتبار و مبلغ خاصی میتوانند در جهت فرهنگسازی برای نامگذاری سال حرکت کنند و در مقطع دیگری که زمان آن خیلی هم دور نیست، عدهای از مسئولان در سطح معاونت یک وزارتخانه با تشکیل دبیرخانهای که فقط نامی را یدک میکشید، فکر میکردند میتوانند وظیفه خود را انجام دهند!
اگر نیک بنگریم، نامگذاری سالها و شعارها تکلیفی بر همگان ایجاب میکند و دستگاههای تقنینی و اجرایی در وضع و اجرای قوانین، فرهیختگان، نخبگان و اصحاب علم و اندیشه و خطبای گرانقدر و گروههای مرجع اجتماعی باید با ظرافت و لطافت مخصوص به هر قشر و گروه و متناسب با فرهنگ هر قوم به تبیین شعار سال و معرفی الگوهای عملی و ارائه راهکارها بپردازند.
متأسفانه در سالهای گذشته این اهمالکاری دیده شده و بهصورت شایسته به موضوع پرداخته نشده است و بنا هم نیست در این یادداشت به معرفی مقصر بپردازیم؛ نگاه ما یک نگاه رو به جلو است و باید ارزش حال و آینده را بدانیم. اعلام سال 88 بهنام اصلاح الگوی مصرف براساس یک ضرورت انجام گرفته است و این شعار در یک سال نیز نمیتواند خلاصه شود بلکه میتواند بهعنوان یک راهکار استراتژیک در دستور کار برنامهریزان کشور قرار گیرد.
نکته مهم در موضوع «اصلاح الگوی مصرف» این است که بدون اینکه کسی بخواهد از دیگری انتظار داشته باشد، باید از خود شروع کند. استفاده از راههای میانبر و کوتاهمدت را که در فضای جدید جهانی بهعنوان نسخههای شفابخش از آن یاد میشود نیز نباید از ذهن دور داشت.
دستگاههای دولتی و نهادهایی که بهنحوی از بودجههای عمومی بهره میبرند باید بیشتر توجه کنند. بسیار شنیدهایم که مخارج غیرضرور و تبذیر و اسرافها که صرف تجملات میشود بهکرات در دستگاهها انجام میگیرد.
تغییر ساختمانهای وزارتخانهها و شرکتهای دولتی و مهاجرت این ساختمانها! به سمت بالای شهر و ایجاد تراکم سازمانی!در برخی مناطق خاص شهر تهران گفتنیهای زیادی دارد که بنا نیست در این خصوص قلمفرسایی شود.
آنچه به نظر نگارنده اهمیت دارد، فرهنگسازی است و باید فرهنگ مصرف و تولید در کشور ما اصلاح شود. اگر با اصلاح الگوی مصرف بهصورت فرهنگی برخورد کردیم و موضوع را از دریچه اصلاح رفتارها دیدیم، میتوانیم موفق باشیم. بر کسی پوشیده نیست که وظیفه دستگاههای فرهنگی خصوصا صدا و سیما مضاعف است.
در اینجا بد نیست اشارهای داشته باشیم که نحوه دکور و آنچه سریالهای تلویزیونی به اذهان متبادر میکند، نوعی زندگی تجملاتی و مصرفی است که القائات فرهنگی نامناسبی دارد و در این خصوص صدا و سیما بهعنوان یکی از مخاطبان فرهنگساز اصلاح الگوی مصرف باید توجه و عنایت کافی را داشته باشد.
ضرورت تبلیغات مناسب (نه کم و نه زیاد) نیز از اهم اموری است که باید مورد مداقه قرار گیرد. آسیبشناسی تبلیغات در سالهای گذشته نشان از نوعی عدم توازن داشته است، مثلا در نقطهای تبلیغات اسرافگونه و بیرویه خود بهعنوان ضدتبلیغ آثار مخربی برجای گذاشته است.
به امید آنکه همگان بتوانیم براساس خرد جمعی در پاسداشت ارزشهای نامگذاری سال، گامهای عملی برداریم.