به گزارش همشهری آنلاین، ولی اختراعات به سادگی به بشر معرفی نشدهاند. آدمهای زیادی هنگام آزمایش اختراعات، جان خود را ازدست داده اند و درست همان لحظه ای که فکر میکردند به اوج شهرت خواهند رسید، راهی گورستان شدهاند.
مرگ با تخت مکانیکی
توماس میدگلی جی آر در رشته مهندسی مکانیک تحصیل کرده و برای شرکت جنرال موتورز کار میکرد. او در طول زندگی خود بیش از صد اختراع و کشف را به نام خود ثبت کرده بود که یکی از مهمترین آنها کشف ماده فرئون بود که گازی بود که در لولههای خنککننده یخچال کاربرد داشت اما اگر چه میدلی با این کشف جوایز بسیاری را به دست آورد ولی بعدها او به عنوان یکی از تاثیرگذارترین افراد در زمینه تخریب محیطزیست شناخته شد؛ گازی که او کشف کرده بود به شدت برای لایه ازن مخرب شناخته شد.
در۱۹۴۰، میدگلی فلج شد و دیگر نتوانست از جایش تکان بخورد. اما این درماندگی، مخترع بزرگ را ناامید نکرد و او همچنان سعی داشت وسیلهای جدید را اختراع کند، از آنجا که میدگلی فلج شده بود به فکر افتاد تختی اختراع کند که به وسیله قرقره و طناب، به او کمک کند تا از روی تخت بلند شود اما همین کشف زندگی او را به باد داد. سال ۱۹۴۴ میدگلی که با وجود مدتها کار کردن با گازهای سمی جان سالم به در برده بود با افتادن طناب تخت مکانیکی به دور گردنش خفه شد و جان باخت.
با سرعت به سوی مرگ
دونالد مالکوم کامپل - ورزشکار انگلیسی -از مشهورترین رکوردداران سرعت با قایقهای تندرو بود. او از دهه ۵۰ تا دهه ۶۰ میلادی، رکوردهای سرعت بسیاری را به نام خود ثبت کرد. او عاشق سرعت بود و در دو زمینه موتورسواری و قایقسواری در سال ۱۹۶۴ رکورددار شد. مالکوم به عنوان یک ورزشکار خیلی خوب میدانست که برای برندهشدن در مسابقه قایقهای تندرو میبایست موتور پرقدرتی را روی قایقش نصب کند.
از این رو تصمیم گرفت تا قدرت موتور قایقش را تقویت کند و به این ترتیب در سال ۱۹۶۶ مالکوم درحالیکه با یک موتور پرقدرت که خودش آن را اختراع کرده بود، سرعت قایق موتوریاش را به ۴۸۰ کیلومتر در ساعت رسانیده بود، در مسابقه بزرگ سال شرکت کرد. سرعت مالکوم آنقدر زیاد بود که قایق تعادل خودش را از دست داد و با چرخیدن ۴۵درجهای در هوا، به شدت با سطح آب برخورد کرد و به این ترتیب قایقرانی که خودش موتور قایقش را طراحی کرده بود با این قایق به کام مرگ کشیده شد.
لگد مرگ
سال ۱۸۶۳ ویلیام بولاک، دستگاه پرینت چرخنده را اختراع کرد. این اختراع تحول بزرگی در صنعت چاپ به وجود آورد زیرا سرعت عمل چاپ را به میزان قابلتوجهی افزایش داده بود. البته دستگاه پرینت یکی از اختراعات بولاک بود و از دیگر اختراعاتش میتوان به دستگاه برش سقف، دستگاه پرس یونجه و کتان، دستگاه کاشت دانه، ماشین تراش خراطی و یک نوع مته بسیار ریز اشاره کرد که البته برای اختراع آخر، جایزه انستیتو فرانکلین را به خود اختصاص داد.
سه سال از اختراع دستگاه پرینت چرخنده میگذشت تا اینکه یک روز بولاک مشغول چاپ روزنامههای فیلادلفیا بود. به نظر میرسید ماشین چاپ درست کار نمیکند برای همین بولاک به سراغ دستگاه رفت تا آن را تنظیم کند.
یک لگد به چرخ دنده دستگاه زد بلکه تسمه را جا بیندازد که ناگهان پایش لای چرخها گیر کرد و کاملا از بین رفت. هرچند پای آقای مخترع را از لای دستگاه بیرون آوردند اما او یک هفته بعد تحت عمل جراحی قرار گرفت تا یک پای او را قطع کنند ولی این عمل نتیجهای نداشت؛ چراکه او خیلی زود جان باخت.
در آرزوی جوانی
الکساندر الکساندروویچ بوگدانوف روسی یکی از مشهورترین قربانیان اختراعات است او که مطالعات گستردهای در زمینه فیزیک، فلسفه و اقتصاد داشت، بیش از همه به جوانسازی از طریق تزریق خون علاقهمند بود. بوگدانوف معتقد بود که تزریق خون میتواند جوانی همیشگی را برای شخص به همراه داشته باشد یا حداقل روند پیر شدن را کندتر کند و به همین دلیل آزمایشهایی را شروع کرد. افراد بسیاری مانند مرایا اولیانوف - خواهر لنین - نیز برای اینکه جوان بمانند نزد او میآمدند.
بوگدانوف ۱۱ مرحله آزمایش تزریق خون را روی خود انجام داد، دوستان و همکارانش معتقد بودند که این تزریقها نتیجه بخش بوده و او ۱۰ سال جوانتر از سن واقعیاش به نظر میرسید اما سرانجام مرگ به سراغ او آمد وجانش را بر سر این آزمایشها گذاشت.
در ۱۹۲۸ آخرین مرحله از نظریه انتقال خون او به پایان رسید اما نتیجه دردناک بود، بوگدانوف به جای اینکه جوانتر شود، برای همیشه چشم از دنیا بست و آرزوی جوانی همیشگی را با خود به گور برد. درآخرین مرحله تزریق خون که بوگدانوف انجام داد، او از خون یک دانشآموز مبتلا به مالاریا و سل استفاده کرد و طولی نکشید که او بر اثر عوارض این بیماریها جان باخت.
بسیاری بر این باورند که بوگدانوف میدانسته که خون آلوده است و در واقع با این روش دست به خودکشی زده است، چرا که پیش از مرگ یک نامه سیاسی نوشته بود و از محتوای نامه معلوم بود که آن را با استرس و اضطراب نوشته است.
کتی به سوی سقوط
فرانز ریشلت یک خیاط فرانسوی اتریشی مشهور بود که در قرن نوزدهم زندگی میکرد. او کتهای زیادی در زندگیاش دوخته بود. تا اینکه یک روز به فکر افتاد کتی بدوزد که بتوان از آن به عنوان چتر نجات هم استفاده کرد. فرانز با این ایده، شروع به طراحی کت مخصوصاش کرد و مدتی بعد آن را دوخت و تصمیم گرفت آن را در جلوی چشم مردم به نمایش بگذارد و با آن از برج ایفل به پایین بپرد.
در روز موعود، صدها نفر دورتادور برج را احاطه کردند تا ببینند آیا خیاط موفق خواهد شد یا خیر. ریشلت از ایفل بالا رفت و روی اولین طبقه ایستاد. او به پلیس گفته بود اول کت را تن یک ماکت خواهد کرد و آن را به سمت پایین برج میفرستد و اگر این پرش موفقیتآمیز بود، خودش کت را میپوشد و میپرد.
مردم در پایین برج منتظر اولین آزمایش خیاط مخترع بودند اما در آخرین لحظات نظر فرانز تغییر کرد و بدون اینکه کت را با ماکت آزمایش کند، خودش آن را پوشید و جلوی چشم هزاران تماشاچی پایین پرید و جان خود را از دست داد.
پادشاه گلایدر
تا پیش از برادران رایت، اوتو لیلیئنتال به پادشاه گلایدر مشهور بود زیرا او باگلایدر چندین پرواز موفقیتآمیز داشت. پرواز اوتو جرقهای شد تا او به فکر ساخت ماشین پرواز بیفتد و به این ترتیب پادشاه گلایدر شروع به ساخت ماشین پرواز کرد و سرانجام در نهم آگوست ۱۸۹۶، پرنده اوتو در آسمان به پرواز در آمد ولی خیلی زود سقوط کرد و اتو از فاصله ۱۷ متری به زمین افتاد و قطع نخاع شد.
یک روز بعد، این مخترع آلمانی با گفتن جمله «باید بعضیها قربانی شوند» جان سپرد. البته در قرن نوزدهم افراد بسیاری در راه پرواز جان خود را از دست دادند که به گفته ویلبر رایت مشهورترین و مهمترین آنها اوتو بود.