اما حالا نوبت غولهاست. سریال حیوانات غول پیکر (Big Beasts) با روایتگری تام هیدلستون تعدادی از بزرگترین مخلوقات زمین را که تیم اپل میتوانست پیدا کند دنبال میکند. تصویربرداری مثل قبل شگفتانگیز است – هیدلستون مثل راد مبهوتکننده است و پرندگان عظیمالجثه، پستانداران نیرومند و موجودات آبزی خارقالعاده، همان اندازه باشکوه هستند که ستارههای سریال قبلی دلربا بودند.
هر اپیزود مستند ۱۰ اپیزودی «حیوانات غولپیکر» – که آوریل تا مه ۲۰۲۳ پخش شد – بر یک موجود خاص تمرکز دارد که روایت اصلی درباره اوست و همزمان تماشاگر را با شخصیتهای همجوار آن حیوان آشنا میکند. در اپیزود اول، یک نهنگ خاکستری و نوزادش در سفری پنج هزار مایلی از مکزیک راهی آبهای پر از شاهماهی در قطب شمال میشوند تا مادر بعد از ماهها گرسنگی بتواند تغذیه کند. ما همچنین با یک اختاپوس فوقالعاده عالی، یک دسته کوچک از اورکاها یا نهنگهای قاتل و حتی خیلی کوتاه با یک نهنگ آبی که از همه آنها بزرگتر است، ملاقات میکنیم.
با وجود جایگاه ستارهوار نهنگ خاکستری و بچهاش و علیرغم عظمت ماندگار نهنگ آبی – مگر میشود دیدن آن آرواره غولپیکر که برای بلعیدن ۲۰۰ تن آب پُر از کِریل باز میشود، نفس را بند نیاورد؟ – این اختاپوس غول آرام است که اپیزود افتتاحیه را از آن خود میکند. کل ۱۷ فوت (۵.۲ متر) طول و ۱۰۰ پوند (۴۵.۳ کیلوگرم) وزنِ بدن حامله او از شکافی بهاندازه صندوق پست در یک غار ناپدید میشود و بازویی تکه سنگی در آن نزدیکی را برمیدارد تا راه ورودی را پشت سر خود ببندد. همین که اختاپوس مطمئن میشود در جای امن قرار دارد، چهار هفته را صرف تزئین این فضای کوچک با ۱۰۰ هزار تخم، شبیه قطره اشک میکند که مثل شکوفههای پیچ گلیسین سفید از سقف آویزان میشوند. او در هفت ماه بعدی تخمها را دائم تمیز نگه میدارد و آب اکسیژندار روی آنها میپاشد. وقتی بچههای اختاپوس در ابعاد یکهزارم مادرشان از تخم بیرون میآیند، او میمیرد.
در اپیزودهای بعدی، فُکهای فیلی نر (آنهایی که دماغ خرطومی دارند) را میبینیم که برای تسلط بر سواحل میجنگند و همدیگر را لت و پار میکنند؛ همینطور خانوادهای از سمورهای آبی غولپیکر (که هرچند پیراناها را بهعنوان میانوعده میخورند و دستبهیکی میکنند تا یک جگوار را که خیال شکار به سرش زده است فراری دهند، همچنان بامزه هستند) و یک مورچهخوار غولپیکر که بهعنوان موجودی که باید با پوزهای دراز در امتداد زمین حرکت کند و لقمههای کوچک سرشار پروتئین را در وعدههای بزرگ، با یک نفس بالا بکشد، حال و هوای بسیار غیر قابل نفوذی دارد.
خرسهای قطبی، کوسههای گرینلند و گرازهای دریایی غولپیکر ظاهر میشوند، همینطور گوریلها، اورانگوتانها، شترمرغها، اسبهای آبی، خرسهای قهوهای، زرافهها، کَپی باراها یا برگچهخوارها و ببرها. اپیزود ببر همچنین شامل تصاویری از شاه کبراها است که طولشان حدود ۲۰ فوت (شش متر) است و سمی هستند. اگر یکی از آنها را ببینید، مطمئناً قبل از این که نیش بزنند، از ترس میمیرید. اگر از آن اپیزود جان سالم به دربردید، بهتر است بروید و کمی میمونهای بندانگشتی را ببیند تا حالتان سر جایش بیاید.
تیم اپل شاید دیوید اتنبرو، وقار بیبیسی یا تسلط بر جزئیات را نداشته باشد، اما بهخوبی میتواند تماشاگر را وادار کند از زاویهای تازه محو گنجینههای دنیا شود و این چیز کوچکی نیست.
مشکلات بزرگ حیوانات غولپیکر
«حیوانات غولپیکر» که در مدت بیش از چهار سال تصویربرداری شد، تماشاگران را به سفری حماسی در سراسر دنیا میبرد، از قطبهای یخزده و جنگلهای بارانی استوایی تا با فریبندهترین غولهای طبیعت آشنا شوند و با هر اپیزود بیشتر متوجه میشویم عظیمالجثه بودن آسانی نیست – هر چه یک موجود بزرگتر باشد، با مشکلات بزرگتری روبروست.
تام هیو جونز، تهیهکننده اجرایی «حیوانات غولپیکر» درباره این که او و همکارانش چگونه به مفهوم این سریال رسیدند، توضیح میدهد: «ما در سال ۲۰۲۰ سریال مستند “دنیای کوچک” را برای اپل کار کردیم. این نگاه را داشتیم که نشان دادن دنیای مینیاتوری حشرات به مردم میتواند واقعاً سرگرمکننده باشد. برای دنباله آن مجموعه تصمیم گرفتیم همین کار را درمورد موجودات بزرگ انجام دهیم. فکر میکنم همه این ذهنیت را دارند که موجودات بزرگ بر دنیا حکومت میکنند و این واقعاً برای آنها آسان است، اما حیوانات غولپیکر با چالشهای جالبی مواجه هستند، از نیاز به تغذیه بیشتر و سفرهای بیشتر گرفته تا حماسیتر بودن نبردهایشان. انتظار دارید پر از تقابل و شکوه باشد، اما ما میخواستیم جنبهای کاملاً انسانی به آن بدهیم و تماشاگر را سرگرم کنیم.»
طبعاً این کار تعارض فراوانی برای سازندگان سریال به همراه داشت. بیل مارکهام، تهیهکننده «حیوانات غولپیکر» میگوید: «خیلی زود متوجه شدیم یکی از بزرگترین موانع، نزدیک شدن به موجودات بزرگ است. آنها اغلب کاملاً گریزان یا کاملاً خطرناک هستند؛ بنابراین ثبت مناظر، غولپیکر جلوه دادن این موجودات و تلاش برای دیدن دنیا را از نگاه آنها واقعاً یک چالش بود.»
هیو جونز در ادامه صحبتهای مارکهام میگوید: «در خیلی از سریالهای مستند طبیعت و حیات وحش، شما فیلها و نهنگها را میبینید، اما اغلب حس نمیکنید این حیوانات چقدر بزرگ هستند؛ بنابراین ما تلاش کردیم از یک زبان تصویربرداری توسعهیافته استفاده کنیم که حیوانات را از زوایای خاص ثبت میکند و میکوشد ابعاد عظیم آنها را به تصویر بکشد.»
مارکهام با اشاره به این که «حیوانات غولپیکر» بین نوامبر ۲۰۲۰ و ژوئیه ۲۰۲۲ در بیش از ۸۰ نوبت تصویربرداری شد، میگوید: «یکی از رازهای تصویربرداری از حیات وحش این است که شما با کارشناسان محلی کار میکنید، چه دانشمندانی باشند که زندگی خود را وقف این کار کردهاند یا راهنماها؛ و وقتی در میدان با آنها هستید شما را مدیریت میکنند و میگویند چقدر میتوانید نزدیک شوید و چطور میتوانید در لحظههای مورد نیاز بهترین رفتار را داشته باشید.»
او توضیح میدهد: «یکی از بزرگترین شگفتیهای ما هنگام کار زمانی بود که در میدان منتظر ثبت لحظههای بسیار دراماتیک مانند جنگ بودیم، اما در تدوین متوجه شدیم آن صحنهها بیشتر شخصیت این موجودات بزرگ را ترسیم میکنند. مردم دوست دارند صحنههای پرهیجان ببینند، اما چیزی که واقعاً باعث میشود با حیوانات ارتباط برقرار کنند، آن لحظههای انسانیتر است که شما میگویید: “اوه، من خودم این کار را با بچههایم میکنم” بنابراین لحظههای زیادی بود که میشد مشکلات کوچک یا مسائل روزانهای را که حیوانات به خاطر بزرگ بودن باید با آن روبرو شوند با ظرافت بیشتر مشاهده کرد.»
مارکهام بهعنوان نمونه به زرافهها اشاره میکند و میگوید: «هیچکس فکر نمیکند یک زرافه چطور آب میخورد. همه میدانند این موجودات قد بلندی دارند که به آنها کمک میکند سرشان را به برگهای بالای درختان برسانند و تغذیه کنند، اما وقتی مجبورند برای نوشیدن خم شوند ممکن است به مشکل بخورند. طراحی آرنجها و زانوهای زرافهها کاملاً متفاوت و بهگونهای است که بتوانند آنقدر پاهای خود را باز کنند تا سرشان به زمین برسد. ما متوجه شدیم تعدادی از آنها اغلب از حال میروند، چون در حالت عادی سرشان خیلی بالاست و وقتی خم میشوند تا بنوشند، کل خون پایین میرود و درنتیجه میافتند.»
پس از چهار سال و نیم تصویربرداری، انتخاب داستانها و این که چطور باید کنار هم قرار بگیرند، یک معضل دیگر به همراه داشت. هیو جونز میگوید: «وقتی با حیوانات فیلم میگیرید، نمیتوانید آنها را کارگردانی کنید یا پیشبینی کنید چه اتفاقی میافتد، بنابراین ما تصاویر فوقالعاده زیادی داشتیم. برای هر دقیقهای که روی صفحهنمایش میبینید، ۴۰۰ دقیقه فیلم تدویننشده وجود دارد و این وظیفه ما بود نماهایی را پیدا کنیم که به لحاظ بصری جالب هستند یا رفتارهایی را که خیلی انسانی و قابل ربط به نظر میرسند.»
مارکهام درباره این که او و همکارانش چه تعریفی از یک «حیوان غولپیکر» داشتند، میگوید: «ما انتخابهای زیادی داشتیم، اما میخواستیم تنوع شگفتانگیز سیاره را نهفقط به لحاظ گونههای جانوری، بلکه همچنین در مناظر نشان دهیم و آن مناظر متفاوت چالشهای متفاوتی برای حیواناتی که در آنجا زندگی میکنند به همراه دارند. ضمن این که ما به دنبال تنوع در سراسر قلمرو حیوانات بودیم؛ پس سراغ بزرگترین پرندگان، بزرگترین پستانداران و بزرگترین سرپایان رفتیم.»
هیو جونز درباره رویکرد سازندگان سریال میگوید: «بهطور کلی تلاش کردیم به حیواناتی نگاه کنیم که در نوع خود جزو بزرگترینها هستند، مثل نهنگها و فیلها، اما داستانهای جالبی مثل شاپرک اطلس هم پیدا کردیم که از خیلی حیوانات کوچکتر است، اما حضور پررنگش برای آنها دردسرساز است. یا مثلاً اورانگوتان که بزرگترین حیوان درختی است. او بزرگترین میمون نیست، اما بزرگترین میمونی است که تمام عمرش روی درختان زندگی میکند. این برای اورانگوتانها چالش خاصی ایجاد میکند که گوریلهای ساکن روی زمین عموماً با آن مواجه نیستند.»
تام هیدلستون، بازیگر انگلیسی و ستاره مارول راوی سریال است. مارکهام درباره همکاری با هیدلستون میگوید: «همین که تام اولین خط خود در اپیزود اول – “پدر بودن کار سختی است. ” را خواند، فهمیدیم یک انتخاب عالی است. او و همسرش تقریباً دو ماه قبل از آن بچهدار شده بودند و همین که آن خط را خواند، کار تمام شد و ما او را انتخاب کردیم. تام بازیگری باورنکردنی است که بهطور کلاسیک آموزش دیده و خودش علاقه زیادی به دنیای طبیعی و حیوانات دارد. او میخواست همه نکات داستانها را درک کند و اغلب بعد از روایت یک صحنه کار را متوقف میکرد و میگفت: “امکان دارد دوباره آن را بدون حرف زدن ببینم؟»، چون میخواست از صحنه لذت ببرد.»
هیو جونز در پاسخ به این پرسش که چه چیز «حیوانات غولپیکر» را از سایر پروژههای مشابه متمایز میکند، میگوید: «سالها پیش وقتی کار در حوزه مستندهای حیات وحش را شروع کردم، هنوز خیلی چیزها بود که مردم از دنیای طبیعی نمیدانستند. درنتیجه بخش زیادی از تلاش ما معطوف به فیلمبرداری لحظههایی میشد که مردم قبلاً هرگز ندیده بودند، یا رفتارهایی که برای اولین بار به تصویر کشیده میشد. بهتدریج شرایط سختتر و سختتر شد. نکته این است که ما اغلب از شخصیتهای کاملاً آشنا فیلم میگیریم – ببرها، گوریلها… حیواناتی که مردم فکر میکنند با آنها آشنایی دارند؛ بنابراین، این که بینندهها به تماشای این نوع سریالها ترغیب شوند حالا خیلی دشوارتر از قبل است، چون مردم قبلاً چیزهای شگفتانگیزی دیدهاند، پس برای گفتن داستانهای هیجانانگیزتر باید عمیقتر و عمیقتر کاوش کرد.»
او ادامه میدهد: «حالا دغدغه ما بیشتر داشتن یک نقطه دید و زاویه جالب در داستان است و فکر میکنم “حیوانات غولپیکر” یک نمونه واقعاً خوب از این رویکرد است. درحالیکه خیلی از سریالهای تاریخ طبیعی سکانسها را پشت سر هم میآورند، ما در اینجا در هر اپیزود به توسعه شخصیتها و روایتها توجه داشتیم و سفرهای شخصیتهای خود را با هم تلفیق کردیم. این رویکرد غالباً مثل یک عامل شتابدهنده کمک کرد تا بتوانیم نماها را از بین صدها ساعت تصویر انتخاب کنیم.»
مارکهام در توضیح این که «حیوانات غولپیکر» چگونه به ما کمک میکند به درک بهتری از سیاره خود برسیم، میگوید: «این حیوانات در تعدادی از آخرین مکانهای وحشی روی زمین زندگی میکنند و واقعاً اهمیت دارند. فیلها حدود هشت هزار مایل در سال سفر میکنند. ما باید از منطقه بزرگی که فیلها در آن زندگی میکنند محافظت کنیم و اگر بتوانیم این کار را انجام دهیم، درواقع از همه حیوانات کوچکتر که در آنجا زندگی میکنند محافظت کردهایم. این حیوانات فقط چهره تشریفاتی نیستند، بلکه مهندسانی هستند که منظره محل زندگی خود را تغییر میدهند. مثلاً اگر فیلها نبودند، فضای باز و گیاهان و غذایی را نداشتیم که سایر حیوانات با آن زندگی میکنند؛ پس باید اهمیت حیوانات را درک کنیم و بدانیم اگر از آنها محافظت کنیم از مناظر طبیعی محافظت کردهایم.»
هیو جونز در پایان میگوید: «بزرگترین حیوانات روی کره زمین احتمالاً بزرگترین شاخصهای سلامت در سیاره ما هستند، چون آنها برای رشد به یک اکوسیستم کامل نیاز دارند. محافظت از حیوانات بزرگ به معنای محافظت از همهچیز و درواقع حفاظت از دنیایی است که در آن زندگی میکنیم.»
منبع: گاردین، گلدن گلوب، هایاس اینسایدر و ...
*روزنامه نگار، منتقد و مترجم حوزه تخصصی فیلم و سینما