محمد سرابی روزنامه ‌نگاری است که تا کنون چهار کتاب منتشر کرده. کتابی درباره زندگی اسامه بن لادن، داستان بلند « ماهی، طوطی و شیاطین میان رودان»،‌ مجموعه داستان «خواب‌های کرم ابریشم» و کتاب آخرش «زندگی و مرگ صدام».

همشهری آنلاین: کتاب‌های زندگی‌نامه‌ایی یکی از مهمترین رویکردهای ادبیات ژورنالیستی در بازارکتاب محسوب می‌شوند. روزنامه‌نگاران بهترین نویسندگان برای روایت زندگی شخصیت‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و علمی جهان هستند. درباره صدام حسین دیکتاتور خشن و خون‌ریز عراق که نقش مهمی در جنگ و خشونت در خاورمیانه داشت، چند کتاب ترجمه‌شده در قفسه کتاب‌های زندگی‌نامه‌ایی فارسی موجود است. محمد سرابی روزنامه‌نگار حوزه شهری است اما علاقه‌اش به تاریخ و روایت داستانی آن باعث شده که بعد از روایت زندگی اسامه بن لادن به سراغ زندگی صدام حسین برود. درباره این کتاب که به تازگی توسط انتشارات روزنه کار در 367 صفحه به جاپ رسیده با محمد سرابی حرف زده‌ایم.

چه ویژگی باعث شد که زندگی صدام را برای نوشتن کتاب انتخاب کردید؟

ویژگی مهم، زندگی عجیب او است که همیشه با خشونت شدید همراه بود. وقتی سرگذشت صدام را دنبال می‌کنید در هر صفحه گلوله‌ها شلیک می‌شوند، آدم‌ها اعدام می‌شوند، ترور و تیرباران و قتل عام رخ می‌دهد. حجم خشونت به شدت زیاد است و هیچ کس نمی‌تواند به دیگری اعتماد کند، نه فقط دوستان قدیمی به دنبال کشتن یکدیگر هستند بلکه اعضای خانواده هم نمی‌توانند به هم اعتماد کنند. هر لحظه امکان دارد کسی با هفت تیر وارد شود و به مغز دیگری شلیک کند. نکته خاص این است که این نظام وحشت و خشونت، برای سال‌های طولانی در عراق برپا بود و هزاران نفر از شیعه و سنی و عرب و کرد را به کشتن داد.

البته نوشتن این کتاب جنبه دیگری هم داشت. من و نسل من که دهه شصتی‌ها هستیم وقتی به سال‌های کودکی فکر می‌کنیم جنگ را به یاد داریم و همراه با آن صدام، ریگان، تاچر،‌ گورباچف و بقیه سیاستمدارهایی که جهان را در سلطه خود داشتند. از بین این شخصیت‌ها، صدام به جغرافیای ما نزدیکتر است اما کمتر از همه درباره او می‌دانیم.

اما در ایران قبلا هم آثاری درباره دیکتاتوری صدام حسین نوشته شده است.

بله در این‌باره بحث زیاد شده است اما زندگی‌نامه به معنی بررسی تمام دورانی است که یک شخصیت در آن زیست می‌کند و باید تا جای ممکن عینی و جزئی باشد. مخصوصا اینکه زندگی‌نامه باید تا جای ممکن از نزدیک‌ترین فاصله به همان شخصیت نوشته شود. می‌شود زندگی نامه استالین را از زاویه دید ژاپنی‌ها هم نوشت اما باید آن را از چشمان کسی دید که در مسکو قرن بیستم زندگی می‌کند. برای رسیدن به این هدف باید به مستندات عینی توجه کرد اما به مستندات زندگی صدام حسین در خاورمیانه چندان توجه نشده است و نمی‌شود. در حالی که جریان‌های سیاسی کشور عراق و جهان عرب به اندازه‌ای اهمیت دارد که یک پژوهشکده مستقل؛ می‌تواند دائما، گذشته و حال آن‌ها را رصد و تدوین کند. از طرف دیگر زندگی‌ شخصی صدام در انبوه شایعات و خرافات غرق شده است. درباره دیوانگی‌های خودش و جنون جنسی پسرش و زندگی پرخرج اعضای خانواده‌اش داستان‌هایی گفته می‌شود که نمی‌توان صحت آن‌ها را به درستی ارزیابی کرد. مخصوصا که نیاز به منابع اصیل عراقی داریم نه آمریکایی. من یا هرکس دیگری هم نمی‌تواند ادعا کند که به همه زوایای زندگی صدام دست پیدا کرده است. کمبود اطلاعات همچنان وجود دارد. همین الان من می‌توانم این سوال را بپرسم که همسر و دختران صدام حسین کجا هستند؟ کویت؟ اردن؟ اخیرا عکسی از آن‌ها گرفته شده است؟ خبرنگاری با آن‌ها مصاحبه کرده است؟

قدرت‌های غربی چقدر در روی کار آمدن صدام نقش داشتند؟

زیاد. حاکمان جهان عرب تحت تاثیر غرب هستند همانطور که در دوران جنگ سرد هم تحت تاثیر بلوک شرق و کمونیسم بودند. رشد و سقوط آن‌ها نسبت مستقیمی با سیاست‌های قدرت‌های جهانی دارد. صدام یک عنصر خرابکار بود که در عراق رشد کرد و در جریان این رشد از حمایت غرب برخوردار بود. کشور عراق از اقوام گوناگون تشکیل شده است اما این پدیده منحصر به فردی نیست. حداقل در خاورمیانه عجیب نیست زیرا این منطقه فاصله زیادی از گذشته قبایلی خود نگرفته است. آنچه که عجیب به نظر میاید تلاش حزب بعث است که می‌خواست ویژگی‌های قومی را به زور تیرباران و بمباران نابود و صدام را به عنوان رییس همه قبایل جایگزین کند.

همین حمایت غرب بود که جنگ تحمیلی را ادامه داد.

صد درصد. نیروی نظامی صدام در حدی نبود که بتواند به کشوری مانند ایران حمله کند اما با تجهیزات جنگی که در مقابل پول نفت از غرب دریافت کرد به مرزهای ایران هجوم آورد. موضع آمریکا در قبال انقلاب اسلامی ایران و مخصوصا در مقابل اتفاقاتی مانند تسخیر سفارت آمریکا در تهران باعث شد که از مهاجم حمایت کند. قدرت‌های غرب و شرق با تداوم جنگ و کشته‌شدن غیرنظامیان در خاورمیانه مشکلی نداشتند.

مشکل اصلی در نوشتن کتاب چه بود؟

مشکل خود کتاب بود. صنف ناشر و جامعه کتابخوان به آثار ترجمه تمایل دارد نه تالیف. این مشکل را در هنگام چاپ اولین کتابم «اسامه بن لادن افسانه یا واقعیت» هم داشتم. روزنامه‌نگاران کشورهای توسعه یافته اوقات خود را به نوشتن کتاب‌های تاریخی می‌گذرانند و از مهارت خبری خود استفاده می‌کنند اما نوشتن کتابی درباره تاریخ معاصر از سوی خبرنگاران ایرانی، عادت شناخته شده‌ای نیست.

طرح کتاب دیگری برای آینده هم دارید؟

زمانی قصد داشتم به ترتیب زندگی‌نامه اسامه بن‌لادن، صدام حسین و معمرقذافی را بنویسم. همانطور که روزنامه‌نگارهای کشورهای غربی زندگی‌نامه‌های جباران کشورهای منطقه خودشان را می‌نویسند. اما حالا دشواری‌های گوناگون چاپ کتاب به سختی‌های تحقیق و پژوهش اضافه شده و ادامه این مسیر سخت‌تر کرده است.

و سوال آخر. چرا کتاب را با اشاره به داعش تمام کردید؟

به این دلیل که صدام در ظهور داعش نقش داشت اگرچه سال‌ها بعد از او اتفاق افتاد. دیکتاتوری صدام برادران عراقی ما را از هر نوع تمرین سیاست‌ورزی محروم کرد. صدام عراق را اداره نمی‌کرد آن را با زور اسلحه سرکوب می‌کرد و به جای اینکه با توسعه اقتصادی و اجتماعی تنش‌های قومی را مهار کند به آن‌ها دامن می‌زد. اختلافات قومی و تندروی‌های مذهبی در دوران صدام کم نشد بلکه مخفی شد و در نتیجه مثل یک بیماری رشد کرد. داعش در زمینی که به دست صدام آماده شده بود، خونریزی به راه انداخت.

منبع: همشهری آنلاین