همشهریآنلاین - بهروز رسایلی
وقتی حواس همه به لیگ بود و داشتند جنجالهای داوری سپاهان- استقلال یا پرسپولیس- ذوبآهن را دنبال میکردند، خبر عجیبی روی خروجی سایت فدراسیون فوتبال رفت؛ اینکه با پیشنهاد امیر قلعهنویی و تأیید فدراسیون، خداداد عزیزی و هومن افاضلی بهعنوان مشاوران سرمربی تیم ملی منصوب شدند. صدالبته پست مشاوره با دستیاری فرق دارد و شاید حتی تا حدودی جنبه تشریفاتی داشته باشد، اما نکته مهم به ادامه خطمشی بحثبرانگیز فدراسیون و شخص امیر قلعهنویی برمیگردد؛ آنجا که انگار قرار است هر چه «بازنده» در فوتبال ایران موجود بوده، روی نیمکت تیم ملی جمع شوند.
سالها بدون تیم
آن بخش از افکار عمومی که وسط هیاهوی لیگ این خبر را دیدند، نسبت به آن واکنش منفی نشان دادند. دلیلش هم کاملا مشخص بود. خداداد عزیزی و هومن افاضلی گرامی، ازجمله مربیان فوتبال ایران هستند که در سالیان اخیر هدایت چند تیم زیر متوسط را بر عهده گرفتند، اما عملکردشان طوری نبود که در این حرفه باقی بمانند و پیشنهادهای بیشتری دریافت کنند. آخرین تجربه سرمربیگری خداداد به هدایت سپیدرود رشت در سال۹۷ مربوط میشود که کلکسیون تجارب ناکام او را در تیمهایی مثل ابومسلم، سیاهجامگان و شهرداری تبریز کامل کرد. عزیزی در ۵سال گذشته خانهنشین بوده است. هومن افاضلی هم بعد از دوران طولانی دستیاریاش، در تیمهایی همچون صبای قم، نفت تهران، کارون اروند خرمشهر، پارسجنوبی جم و ماشینسازی سرمربیگری کرده که اگرچه ۳فصل پیش توانست در هفتههای پایانی این تیم آخر را در لیگ برتر نگه دارد، اما از آن پس پیشنهاد جدیدی دریافت نکرده است. در چنین شرایطی شما فکر میکنید این افراد برای دادن مشورت به سرمربی تیم ملی چقدر صلاحیت دارند؟
وجه مشترک؟ ناکامی
دردناکتر از همه اینکه خداداد عزیزی و هومن افاضلی به گروهی اضافه میشوند که همه اعضایش عین خودشان سالهاست با شکست و ناکامی عجین بودهاند. شخص امیر قلعهنویی ۱۰سال جام نگرفته و این موضوع به اندازه کافی در رسانهها به بحث گذاشته شده است، حمید مطهری بهعنوان سرمربی در نساجی عملکرد بسیار ضعیفی داشت، رحمان رضایی دوران ناموفقی را روی نیمکت ذوبآهن پشت سر گذاشت و فردی به نام سعید الهویی هم که این سالها همیشه کنار امیر بوده و اواخر فصل گذشته با تأیید او سرمربی گلگهر سیرجان شد، از ۸بازی صاحب ۵شکست شد! اصلا انگار با ارکستر هماهنگی از بازندگان مواجه هستیم؛ خیلی هماهنگ و یکصدا!
دورهمی معرفتی
به هر حال انتخابهایی که صورت گرفته، با نظر فدراسیون فوتبال و امیر قلعهنویی بوده است. حتما مسئولیت نتایج تیم ملی هم با این عزیزان است؛ اگر در آزمون جام ملتهای آسیا سربلند بودند، با سینه سپر کرده به دفاع از این انتخابها خواهند پرداخت و اگر هم شکست خوردند، خودشان باید جواب بدهند. با این همه و در یک نگاه کلی، بهنظر میرسد گزینش دستیاران در کادر قلعهنویی، بیشتر از آنکه جنبه فنی داشته باشد، پیرو همان سیاست معروف امیر قلعهنویی و روی مرام و معرفت و رفاقت بوده است. دوره قبلی حضور امیر در تیم ملی هم شاهد حضور مربیانی مثل افشین پیروانی و ناصر ابراهیمی در کنار او بودیم که گویا با همین سیاست انتخاب شده بودند. نتایج آن دوره که مشخص است، اما کاش پیمودن دوباره همان مسیر، به همان مقصد ختم نشود!