به گزارش همشهریآنلاین، «درنالار یوواسی»؛ این لقبی است که به ورزشگاه غدیر دادهاند؛ نامی برگرفته از المانهای اصلی شهر؛ المانهایی که ارومیه با آنها تعریف میشود و جان ارومیها به وجودشان بسته است. درنالار یوواسی در زبان فارسی بهمعنای لانه یا آشیانه درناهاست؛ درناهایی که در روزهای زندهبودن دریاچه نامی شهر، بین آبی آسمان و آب نقاشی شده بودند و آوازشان صدای موسیقی شهر بود.
غدیر و سالن ۶هزار نفریاش که از اول هفته پیش میزبان تیمهای آسیایی است، شکل و شمایلی دارد که لانه درناها را تداعی میکند و این نام تمثیلی است برای جوانان شهر؛ برای آنها که سالن والیبال را خانه خودشان میدانند و این روزها چه ساعتهای پرهیجانی که این آشیانه بهخودش ندیده است. از وقتی میزبانی مسابقات قهرمانی آسیا به ارومیه رسیده، انگار امید و شادی هر دو با هم بین مردم آمدهاند. آخرین باری که ارومیه این هیجانات را تجربه کرده، به ۵سال پیش برمیگردد؛ به میزبانی لیگ ملتهای۲۰۱۹.
اینجا در ارومیه بیشتریها والیبالیاند؛ در حدی که سرمربی برزیلی گفته بود رانندگان تاکسی هم تحلیل کارشناسانه از والیبال دارند. بله، همه اینجا از والیبال حرف میزنند؛ از کوچک گرفته تا بزرگ؛ از شوکتخانمی که حامد عطایی(نویسنده ارومی) از عشقش به ستارههای سالهای دور والیبال نوشته تا پسر ۷-۶سالهای که با هیجان دور زمین توپ جمع میکند.
ارومیها که یک هفتهای است در خیابان ورزش اتراق کردهاند، در هیچ بازیای، هیچ تیمی را تنها نگذاشتهاند. در همین بازی ردهبندی که قطر چین را برد و برای اولینبار در آسیا روی سکو رفت، طوری با آنها جشن گرفتند که انگار تیم ایران قهرمان شده است. حالا آنها آمدهاند تا بازی فینال را ببینند، لذت ببرند و جشن بگیرند. ته دلشان به تیم قرص نیست. در لیگ ملتها ژاپن سوم شده و ایران چهاردهم. تیم بهروز عطایی با کلی حاشیه و اتفاقات ناخوشایند در ارومیه است و تیم فیلیپ بلین با تجهیزات و نفرات کامل. حتی بعضیها ترجیح میدهند ایران در این جام قهرمانی را نگیرد و فدراسیون برای تیم و آیندهاش تصمیم درستی بگیرد اما همانها هم به سکوها که نگاهی میاندازند، دلشان نمیآید این مردم آشیانه را با چشم گریان ترک کنند.
بازی پایاپای شروع میشود. توقع میرود در جهنمی که تماشاگران برای بازیکنان ژاپن ساختهاند و صدا به صدا نمیرسد، ایران حداقل برنده از زمین بیرون بیاید ولی ست با ۵اختلاف امتیاز از دست میرود. تجربه بازیهای لیگ ملتها نشان داده ایران نتیجه بازیهایی را که جلو بوده، از دست داده، چه برسد به بازیای که با باخت شروع کرده باشد.
ژاپن تا قبل این بازی ۹قهرمانی در آسیا دارد و ایران ۴قهرمانی. در ۲دوره قبل که ایران هنوز از دوران اوج فاصله نگرفته بود، قهرمان شده و آخرین قهرمانی هم مصادف بود با شروع کار عطایی در تیم ملی. در آن قهرمانی که در نبود ستارههای ژاپن بهدست آمد، عطایی به قهرمان ملی تبدیل شد ولی حالا زیر هر پست والیبالی میشود انتقاد از او را دید و شکست در این بازی میتواند اوضاع را بدتر کند. والیبال بازیهای آسیایی و قهرمانی جهان را که انتخابی المپیک پاریس است، در پیش دارد و تیم برای حفظ آرامش به این قهرمانی بیشتر از هر وقت دیگری محتاج است.
در ست دوم هم اختلاف به قدری میشود که نشود جبران کرد. تماشاگران شاکی میشوند ولی هنوز حمایتشان ادامه دارد؛ «ایران بسه دیگه، غیرتت رو نشون بده». اما شعارها هم بیفایدهاند؛ به همان اندازه که تعویضهای عطایی نتیجهای نمیدهد. ایران در این ست تحقیر میشود؛ ۲۵ بر ۱۸. زنی میگوید: «عطایی با تیمش آبرویمان را برد.» و تماشاگران نام سعید معروف را فریاد میزنند.
ست سوم با ست دوم فرقی نمیکند. تیم حال بازیکردن ندارد. اختلاف بیشتر میشود و تماشاگران شاکیتر. کمکم شروع میکنند به زمزمهکردن شعارهایی علیه عطایی. بعضی سکوها هم ژاپن را تشویق میکنند. بعضیها هنوز بازی تمام نشده، اشک را سر میدهند و از سالن بیرون میروند. تیم ست را ۲۵ بر ۱۸ از دست میدهد تا با یک شکست سنگین جام دهم را به ژاپن بدهند.
درناها حالا به جای جشن، در آشیانه بهتزده ماندهاند و چارهای ندارند جز اینکه با اشک و شعار، خودشان را خالی کنند. خواسته آخر آنها این است: «عطایی، استعفا». گوش شنوایی هست؟ مسئولان ورزش از کیومرث هاشمی سرپرست وزارت ورزش گرفته تا خود داورزنی در سالن هستند و شکست و تحقیرشدن تیم را دیدهاند.