همشهری آنلاین، الهه فراهانی: صبح امروز سردار عباسعلی محمدیان، رئیس پلیس تهران از اجرای طرح برخورد با سارقان و مالخران در پایتخت و دستگیری 164 سارق حرفهای ظرف 48 ساعت در عملیاتهای مختلف پلیس آگاهی تهران خبر داد. به گفته فرمانده انتظامی تهران، با دستگیری این سارقان اموال زیادی از آنها کشف شده که هنوز آمار دقیقی از تمام اموال مسروقه به دست نیامده است اما بیش از یک هزار گوشی تلفن همراه هوشمند، اموال زیادی که مربوط به سرقت از منازل است، چندین دستگاه خودرو و موتورسیکلت مسروقه و ... در بین اموال کشف شده به چشم می خورد. در میان سارقانی که در این طرح دستگیر شدند، مجرمانی عجیبی حضور دارند که در گفت و گو با خبرنگار همشهری از سرقت ها و شگردهایشان می گویند.
سرقت؛ 30 دقیقه بعد از آزادی
24 سال بیشتر ندارد اما سوابق زیادی در پرونده اش ثبت شده است. با وجود این سن کم خودش را یک خلافکار حرفهای میداند و میگوید آخرین بار تنها 30 دقیقه بعد از آزادی از زندان سرقت را از سر گرفت.
با چه شگردی سرقت می کردی؟
من و دوستم موبایل قاپی میکردیم؛ با تهدید گاز اشک آور. با موتور در خیابان ها پرسه می زدیم و به محض شناسایی سوژه به سمتش هجوم می بردیم. سپس با تهدید گاز اشک آور موبایل را به سرقت می بردیم.
چرا با گاز اشک آور؟
چون هم مالباخته می ترسید و هم خطرش به مراتب از تهدید چاقو، قمه یا اسلحه کمتر است. همینکه اسپری را به سمت طعمه میگرفتیم و می گفتیم اگر موبایلش را ندهد از اسپری استفاده می کنیم، طرف موبایلش را دو دستی تقدیم ما می کرد.
چرا مثل بقیه زورگیرها از چاقو استفاده نمیکردید؟
ببینید من شیشه می کشم و دچار توهمات شدید هستم. اگر چاقو دستم بگیرد قطعا مرتکب جنایت می شوم چون هوش و حواس درست و حسابی ندارم. قبلا با یک باندی کار می کردم که از چاقو و قمه استفاده می کردند. آنها در جریان یکی از زورگیری هایشان مردی را تا یک قدمی مرگ پیش بردند. برای همین به چندین سال حبس محکوم شدند. به همین دلیل من جرات نمی کردم دست به چاقو بزنم.
با گوشی های سرقتی چه می کردید؟
به مالخر می فروختیم اما خب با قیمت خیلی پایین. مثلا گوشی 80 تا 100 میلیونی را بین 5 تا 8 میلیون تومان می خریدند و گوشی های 50 تا 80 میلیونی را بین 3 تا 5 میلیون تومان.
چند وقت است که سرقت می کنید؟
حدود دو ماه. من دو ماه قبل بعد از 9 سال حبس از زندان آزاد شدم اما نیم ساعت بعد از آزادی، گوشی یک نفر در خیابان را قاپیدم و بعد به سراغ بچه محله مان که او هم تازه از زندان آزاد شده بود رفتم تا با هم سرقت کنیم.
با وجود این سن کم، چرا سوابق زیادی در پرونده ات ثبت شده است؟
چون از 12 سالگی سارق شدم. ببینید قبل از آن یا فال می فروختم یا گدایی می کردم. بعد با دوستم از راننده ها سرقت کردیم. یعنی سوار ماشین ها می شدیم و با تهدید چاقو زورگیری می کردیم. دو سه بار هم به جرم موبایل قاپی دستگیر شدم. به نظرم بهترین و آسان ترین راه سرقت گوشی موبایل است. البته این نظر من است شاید برای من این کار راحت تر باشد اما برای یک سارق دیگر سخت تر. بستگی به طرف دارد. من در یک چشم بهم زدن گوشی مدل بالا سرقت می کنم و یک ساعت بعد تبدیل به پولش می کنم.
چه کنیم که دردام شما سارقان گرفتار نشویم؟
اگر گوشی های گرانقیمت می خرید، در معرض دید قرارش ندهید. مثلا از هندزفری استفاده کنید.گوشی را به راحتی در دستتان نگیرید حتی برای چند دقیقه. اگر داخل ماشین هستید حتما شیشه را بالا بکشید. اگر کمی پایین باشد هم می شود سرقت کرد. مثلا نگویید می خواهید هوا بخورید چون در این صورت، سارقانی مانند من به کمین نشسته اند تا گوشی هایتان را سرقت کنند!
سرقت های قهرمان کاراته
در میان متهمانی که دستگیر شده اند، فرهاد یکی از تازه کارهاست که برای اولین بار در زندگیش مرتکب خلاف شده و به دام پلیس افتاده است. او قهرمان کاراته جهان است و می گوید به او لقب جنگجوترین کاراته کار را داده اند.
چه اتفاقی افتاد که قهرمان کاراته جهان تبدیل به یک دزد حرفه ای شد؟
راستش یک ماجرای عجیبی در زندگی من رقم خورد که مرا تبدیل به یک سارق کرد. همه چیز از چند ماه قبل شروع شد؛ زمانی که با دختری آشنا شدم و برای تولدش قرار رفتن به کافه ای در مرکز شهر را گذاشتیم. وقتی دختر موردعلاقه ام رسید وحشت زده و هراسان بود. علتش را که پرسیدم گفت، در بین راه پسری مزاحمش شده و به زور گوشی موبایلش را گرفته و شماره خودش را ذخیره کرده است. او از دختر موردعلاقه ام خواسته بود تا با او تماس بگیرد و قرار ملاقات بگذارند. من گشتم مرد مزاحم را پیدا کردم و با وی قرار گذاشتم تا او را گوشمالی بدهم. آن روز چاقویی زیر گلویش گذاشتم و وی را تهدید به قتل کردم. بعد موبایلش را دزدیدم و عکس های شخصی وی را در فضای مجازی منتشر کردم تا دیگر مزاحم هیچ دختری نشود. همین اتفاق موجب شد تا تبدیل به یک سارق حرفه ای شوم.
این موضوع چه ارتباطی به سارق شدنت داشت؟
نمی دانم انگار از این کار خوشم آمد. بیشتر به خاطر تفریح و هیجانش به ادامه این کار ترغیب شدم!
با چه شگردی سرقت می کردی؟
به رفقیم گفتم میایی برای سرگرمی برویم سرقت کنیم؟ او هم گفت هستم. به این ترتیب راهی خیابان ها شدیم و اغلب پشت ترافیک و چراغ قرمزها،گوشی طعمه هایمان را به سرقت می بردیم.باور کنید نیاز مالی ندارم و صرفا برای سرگرمی و هیجان از نتیجه کار، دزدی می کردیم. من ورزشکارم و مدرک قهرمانی دارم.
چه ورزشی؟
سالهاست در رشته کاراته فعالیت دارم و چند مدل مختلف استانی دارم. یکبار در کشور هم قهرمان جهان شدم. چند سال قبل در کشور اسپانیا مقام گرفتم و به من لقب جنگجو ترین کاراته کار را داده بودند. اما الان اینجام و دستبند اتهام بر دستانم. در حالیکه می خواستم درسم را ادامه بدهم و فضانورد بشوم. می دانید یکی از رویاهای من رفتم به فضا و دیدن سیاره های منظومه شمسی است.
با گوشی های سرقتی چه می کردی؟
دوستم، گوشی ها را می فروخت و من چون نیاز مالی ندارم پولی نمی گرفتم.
چطور دستگیر شدی؟
آخرین طعمه ما یک بوکسور بود که با ما درگیر شد. هرچند من کاراته کارم اما او مرا شکست داد و موجب شد تا دستگیر شویم.
سارق مسلح در خواب خودش را لو داد
سارق مسلح اسلحه را روی شقیقه طعمه هایش قرار می داد تا با تهدید اموالشان را سرقت کند. او وقتی مهمان خانه دوستش بود، در خواب شروع به صحبت کرد و از دزدی های سریالی اش گفت. دوست او تبدیل به دشمن شد و برای انتقام جویی سارق مسلح را لو داد. گفت و گو با این سارق را می خوانید.
با چه شگردی سرقت می کردی؟
در محله های شمال تهران پرسه می زدم و پس از شناسایی خودروهای مدل بالا به سراغ رانندگانشان می رفتم. ماشین هایی انتخاب می شد که راننده فراموش می کرد درها را قفل کند. اغلب پشت چراغ قرمز طعمه هایم را به دام می انداختم یا راننده ای که کنار خیابان پشت فرمان ماشینش نشسته و منتظر کسی بود.در را باز می کردم، داخل ماشین می نشستم،اسلحه را روی شقیقه هایشان قرار می دادم و با تهدید، نقشه سرقت هایم را اجرا می کردم. سرقت اموال ارزشمند از پول، طلا، ساعت و گوشی گرفته تا کت و شلوار و حتی کفش های مارک دار.
طعمه هایت را از میان مردان انتخاب می کردی یا زنان؟
ابتدا می خواستم از زنها سرقت کنم چون طلا همراهشان بود اما روز اول به سراغ چند زن رفتم که همه آنها جیغ کشیدند و من از ترس دستگیری فرار کردم. این شد که دیگر قید خانم ها را زدم و فقط از مردان سرقت می کردم.
انگیزه ات از سرقت های مسلحانه چه بود؟
می خواستم یک شبه پولدار شوم چون تحقیرم کرده بودند. راستش من عاشق یکی از دخترهای فامیل بودم اما خانواده اش با ازدواج ما مخالفت کردند. می گفتند من بی پولم و عرضه اداره کردن زندگی را ندارم. دختری که عاشقش بودم با مرد دیگری ازدواج کرد و این اتفاق باعث شد تا دچار افسردگی شوم. ناچار شدم سرقت کنم تا زندگیم تکان بخورد و به فامیل هایم نشان بدهم که من هم می توانم پولدار شوم اما فکرش را نمی کردم دستگیر شوم و اینچنین آبرویم برود.
چه شد که دستگیر شدی؟
یک شب رفته بودم مهمانی خانه دوستم. در آنجا خوابم برد و چون فکرش مشغول بود شروع کردم به هذیان گویی. البته هذیان هم نبود، راستش در خواب درباره سرقت هایم صحبت کرده بودم. دوستم هم که می دید من به تازگی وضع مالیم خوب شده و لباس های گرانقیمت می پوشم، از حسادتش مرا به پلیس لو داد.
پیانسیت سارق
ماموران پلیس آگاهی تهران در تازه ترین طرح پلیس مرد پیانیست و همسرش را به اتهام دستبرد به خانه همسایه شان دستگیر کردند.هرچند تمام شواهد نشان می دهد که این زوج جوان،سارق هستند اما مرد جوان به عجیب ترین شکل ممکن سرقت را انکار می کند.
چرا به خانه همسایه تان دستبرد زده اید؟
ما سارق نیستیم. اشتباهی ما را گرفته اند.
اما رد گاوصندوقی که از خانه همسایه به سرقت برده اید، تا ورودی در خانه شما به دست آمده است؟
شاید سارق منزل برای رد گم کنی گاوصندوق را تا مقابل در خانه ما کشیده تا نشان بدهد من سارق هستم!
با همین سرنخ، پلیس به شما مشکوک و در بازرسی از فریزر خانه شما، بسته های گوشت و مرغی که متعلق به مالباخته است، کشف شده است؟
اینکه دلیل نمی شود؟ داخل فریزر هرخانه ای گوشت و مرغ وجود دارد. ضمن اینکه من سگ دارم و به خاطر سگم باید گوشت و مرغ زیادی بخرم.
اما روی بسته های گوشت،برچسبی وجود دارد که مالباخته ( زن همسایه )با دست خط خودش نوشته است ؟
ممکن است دست خطش شبیه به دست خط همسر من باشد! خب همسر من هم پس از بسته بندی گوشت و مرغ ها روی آن برچسب می زند!
در بازرسی از کیف همسرت هم مقداری از وسایل سرقتی مانند طلاهای زن همسایه کشف شده است، در این مورد چه می گویید؟
نمی دانم این وسایل داخل کیف همسرم چه می کند. شاید همسرم از زن همسایه ها طلاهایش را قرض گرفته است!
مواد مصرف می کنی؟
نه من هنرمند. آهنگ سازم و پیانو هم می نوازم.
سرقتهای هکر برتر آلمان در تهران
دو مرد تحصیلکرده در میان متهمانی که دیروز دستگیر شده بودند به چشم می خورد. یکی از آنها مدرک مهندسی پزشکی از دانشگاهی در آلمان را داشت و دیگری فوق لیسانس برنامه نویسی کامپیوتر. یکی از آنها مخترع بود ودیگری خودش را نابغه می دانست. اما چه شد که این دو مرد تحصیلکرده و نابغه سر از دنیای تبهکاران در آورند؟ گفت و گو با آنها را می خوانید.
ابتدا از انگیزه تان بگویید؟
هردو می خندند و با هم می گویند:برای تفریح و سرگرمی. یکی از آنها که موهای بلندی دارد و اسمش مجید است می گوید: می خواستم به خودم ثابت کنم که هرکاری از دستم برمی آید؛هرکاری. با این هوش و ذکاوت و استعدادی که خدا به من داده، همه کار می توانم انجام بدهم.
خب چرا خلاف را انتخاب کردید؟
مجید : خب کار خلاف هیجانش بیشتر است!
از شگردتان بگویید،با چه روشی کلاهبرداری می کردید؟
سامان که سنش از مجید کمتر است می گوید: در سایت های فروش کالا، طعمه هایمان را شناسایی می کردیم. بعد با فروشنده تماس می گرفتیم و با آنها قرار می گذاشتیم. کالا را می گرفتیم؛از گوشی موبایل گرفته تا وسایل برقی. بعد می گفتیم پول به حسابشان ریخته ایم و حتی پیامک واریز هم به طرف ارسال می شد و آنها با خیال راحت کالا را تحویلمان می دادند در صورتی که هیچ پولی پرداخت نمی شد.
چطور این کار را می کردید؟
مجید که در آلمان درس خوانده پاسخ می دهد: من نخبه ام، یک هکر حرفه ای هستم. خودم این برنامه را نوشته ام. این برنامه را به تازگی نوشتم و تصمیم گرفتم از آن استفاده کنم تا ببینم کار می کند که کار کرد. برنامه ای که پیامک برداشت پول یا واریز.از آنجا که من نخبه هستم تصمیم گرفتم برنامه ای بنویسم که به جای بانک مرکزی برای شخص پیامک ارسال می کرد. ببینید من سالها قبل سایت یکی از بانک ها را هک کردم. من هرکاری می توانم انجام بدهم، مثلا کارت عابربانک شما را بگیرم و در یک چشم بهم زدن رمزش را 4 صفر کنم و حسابتان را خالی کنم!
پس استعداد زیادی در هکری دارید؟
مجید:یکبار یک سایت خارجی را هک کردم و توانستم ولتاژ یک فرد خارجی را بالا ببرم که گوشی اش ترکید! من سالها درکشور آلمان زندگی کردم و در آنجا درس خوانده ام. نفر دوم هکر در کشور آلمان شده ام. این استعدادی که دارم ارثی است چون پدرم هم یکی از افراد به نام در یکی از رشته های پزشکی است. به اینجا که می رسد سامان می گوید: پدر من هم کارخانه دار است، خانه ام بالای 20 میلیارد تومان می ارزد و نیاز مالی ندارم. رضایت همه شاکیانم را می گیرم و به زودی آزاد می شوم. ما دست به هیچ وسیله ای که برداشتیم نزدیم و بخشی از آنها را تحویل مالباخته ها دادیم.
اولین بار است که دستگیر می شوید؟
مجید:من سالها قبل به جرم ورود به شبکه های بانکی بازداشت شدم و حتی روزنامه ها نیز خبرش را نوشته بودند، اما خب تبرئه شد. حتی یادم است زمانی که دستگاه های خودپرداز را نصب می کردند من تنها کسی بودم در ایران که متوجه عیوبش شده بود و آنها را درست کرد اما هیچ کس از من تشکر نکرد. حتی الان هم به جای اینکه بانک از ما بپرسد چه اشتباهی این وسط رخ داده که چنین پیامک هایی ارسال شده، ما را بازداشت کرده اند. من یک مخترعم که قدر مرا نمی دانند.
اختراعت چه بود؟
مجید: یک وسیله ای که در تجهیزات پزشکی به کار می رود.
با توجه به این استعدادی که دارید، تا حالا شده کسی به شما پیشنهاد پول بدهد و درخواست کند تا حساب کسی را هک کنید؟
سامان این سوال را پاسخ می دهد: تا دلتان بخواهد، چنین پیشنهاداتی داشتیم. همین چند وقت قبل یکی از دوستانمان پیشنهاد پول زیادی داد و گفت موبایل دوست دخترش را هک کنم تا گوشی در دستش منفجر شود یا یک نفر پیشنهاد دو میلیارد تومان داد تا سایتی را برای او هک کنم اما ما اصلا این کار را انجام نمی دهیم. چون ردپای هکر کاملا مشخص می شود و از سوی دیگر یک سری کارها حرفه ای نیست و غیراخلاقی است.