همشهری آنلاین؛ الهه فراهانی:کارآگاهان پلیس آگاهی تهران از حدود 2ماه پیش در جریان سرقتهایی عجیب قرار گرفتند؛ فردی با شناسایی خودروهای رنو استپوی، به سراغ آنها رفته و با تجهیزاتی که داشت باربند این خودروها را در چشم بر هم زدنی سرقت و محل را ترک میکرد.
آنطور که فیلم دوربینهای مداربسته در صحنه یکی از سرقتها نشان می داد، سارق سوار بر یک خودروی لیفان شاسیبلند راهی سرقت میشده و بعد از شناسایی خودروی موردنظرش، ماشین را در جایی دیگر پارک کرده و پیاده به سراغ خودروی موردنظرش رفته و نقشه سرقت را عملی میکرد.
نکته عجیب این بود که سارق هرگز چهره هاش را در سرقت ها مخفی نمیکرد و هرچند تصاویر واضحی از چهره او به دست آمد، اما بررسیها نشان میداد که هیچ سابقه ای از او ثبت نشده و این سارق سریالی یک متهم تازه کار است.
ماموران همچنین متوجه شدند که بیشتر سرقت های این مرد در روز رخ داده و حتی عابران بدون توجه به سارق خونسرد از کنار او عبور می کردند.
تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی تهران تحقیقات خود را روی اینپرونده متمرکز کرده بودند و از آنجا که سارق در همه سرقتها پلاک ماشینش را مخدوش کرده بود، شناسایی او کار سختی بود. با این حال در بررسیهای پلیسی بخشهایی از شماره پلاک ماشین این مرد به دست آمد و پلیس در یک قدمی دستگیری او بود تا اینکهماجرای عجیبی اتفاق افتاد.
تماس رازگشا
«الو... پلیس.. شوهر من یک سارق سریالی است که فقط باربند ماشینهای استپ وی را سرقت میکند» اینها گفتههای زن جوانی بود که با پلیس 110 تماس گرفته و مدعی بود که شوهرش یک سارق است. او در ادامه ماجرا را برای ماموران اینطور توضیح داد: چند وقتیاست است که وضع مالی شوهرم خوب شده است و به او مشکوک شده بودم. تا اینکه چند شب قبل، همسرم مشروبات الکلی مصرف کرد و به خواب رفت. او در خواب هذیان میگفت و حرف میزد.
شنیدم که دباره باربندهایی حرف می زد که سرقت کرده و در انباریخانه مخفی کرده است. شوکه شدم و مستقیم به انباری رفتم و دیدمچندین باربند وجود دارد.
فردای آن شب از همسرم پرسیدم ماجرا چیست که او به سرقت های سریالی اعتراف کرد. من اما دلم به حالش سوخت و به خاطر آبرو و زندگیمان سکوت کردم و به کسیحرفی نزدم. اما چند روز قبل وقتی با همسرم درگیر شدم او هرچه از دهانش آمد به من گفت.شوهرم مرا مقصر بدبختی هایش دانست و گفت که به خاطر من تبدیل به دزد شده است. پس از آن نتوانستم سکوت کنم و تصمیم گرفتم اسرار او را فاش کنم.
با اظهارات این زن سارق باربند ها توسط پلیس دستگیر شد و در بازجویی ها به سرقتهای سریالی اقرار کرد.
گفت و گو با متهم
پرونده ات نشان میدهد که سابقه ای نداری و تحصیلکرده ای؟
بله مهندس هستم و تا الان که ۴۰ ساله شده ام کوچکترین خلافیدر زندگیم مرتکب نشده ام.چه برسد به سرقت های سریالی.
چه شد که یک مهندس تبدیل شد به دزد سریالی؟
مقصر همسرم است. زیاده خواهی های او باعث شد تا من تبدیل به خلافکار شوم. او زندگی ام را نابود کرد. یک پراید داشتم و با حقوق کارمندی زندگی می کردم اما هر روزیک خواسته داشت.مجبور شدم پرایدم را بفروشم و یک خودروی شاسی بلند لیفان بخرم.اما خواسته های او تمامی نداشت.سفرهای خارجی و زندگی لوکس میخواست.
ایده سرقت باربند چطور به ذهنت رسید؟
یک شب داشتم از کنار خیابان رد می شدم که مردی را دیدم در حال بستن باربند ماشین رنویش بود. او باربند را با دست به راحتی می بست و همین مساله باعث جرقه ای در ذهنم شد که باربندها را سرقت کنم.
چطور سرقت می کردی؟
خونسردی ام را هنگام سرقت حفظ کرده و با تجهیزاتی که داشتم باربند را باز میکردم.طوری رفتار میکردم انگار ماشین خودم است.
با باربندها چه می کردی؟
در یکی از سایتها هر باربندی را آگهی کرده و به مبلغ 6 میلیونتومان می فروختم. از آنجایی که باربندها تقریبا نو بود، برای مردم فرقی نمی کرد دست دوم با قیمت کمتر بخرند. چون مشتری داشت خوشم آمد و به سرقت ها ادامه دادم اما درنهایت دستگیر شدم و به شدت نادم و پشیمانم از اشتباه بزرگی که مرتکب شده ام.