همشهری آنلاین ، الهه فراهانی:عصر روز دهم تیرماه سال 85 گزارش یک درگیری خونین در یکی از خیابان های شهرک قلعه میر در شهرستان بهارستان استان تهران به پلیس اعلام شد. ماموران وقتی در محل درگیری حضور یافتند با پیکر خونین مردی جوان مواجه شدند که هدف یک ضربه چاقو قرار گرفته و مجروح شده بود. ضارب فراری شده و آمبولانس اورژانس، جوانی که چاقو خورده بود را به بیمارستان رساند اما به رغم تلاش پزشکان، ساعتی بعد به دلیل شدت جراحات و خونریزی جانش را از دست داد.در این شرایط بود که پرونده جنایت گشوده شد و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران تحقیقات گسترده خود را برای رازگشایی از این حادثه آغاز کردند.
قاتل آشنا
شاهدان،ضارب را ندیده بودند و وقتی صدای درگیری را شنیدند، ضارب را از پشت سر دیدند که در حال فرار است. مقتول هم خون آلود روی زمین افتاده بود که شاهدان پلیس و اورژانس را خبر کرده بودند. در شاخه بعدی مشخص شد که در نزدیکی محل درگیری، مغازه سوپرمارکتی وجود دارد که مجهز به دوربین مداربسته است. دوربین ها لحظه درگیری را ثبت کرده و اسرار جنایت را فاش کرد. آنطور که تصاویر نشان می داد مقتول روز حادثه وارد مغازه سوپرمارکت شده و یک شیشه نوشابه خریده بود. وی پس از ترک مغازه، شیشه نوشابه را شکسته و به سمت قاتل هجوم برده بود. اندکی بعد قاتل با چاقو ضربه ای به قفسه سینه مقتول زده و بعد وحشت زده از محل فرار کرده بود. وقتی تصاویر ضارب به دست آمد، پیش روی خانواده مقتول قرار گرفت چون به نظر می رسید قاتل و مقتول با یکدیگر آشنا بوده و درگیری قبلی داشتند. خانواده مقتول به محض دیدن تصویر قاتل وی را شناسایی کردند؛ او کسی جز ایرج داماد خانواده نبود. آنطور که فرزندان مقتول می گفتند مقتول با ایرج دامادشان از مدتی قبل دچار اختلافات مالی شده بودند و بررسی ها نشان می داد انگیزه قتل، اختلافات مالی میان آن دو نفر بوده است.
عذاب وجدان قاتل
نام قاتل در لیست افراد تحت تعقیب قرار گرفت اما او شبانه خانه و زندگیش را ترک کرده و از تهران گریخته بود. در این شرایط جست و جو برای شناسایی و دستگیری قاتل فراری ادامه داشت تا اینکه مدتی بعد از جنایت، قاتل فراری قدم در اداره پلیس شهراردبیل گذاشت و خودش را معرفی کرد. وی گفت: من برادرزنم را به قتل رساندم و در خانه یکی از بستگانم به صورت مخفیانه زندگی می کردم اما عذاب وجدان لحظه ای رهایم نمی کرد و تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم.
متهم پس از اقرار به قتل، به اداره آگاهی تهران منتقل شد و درباره انگیزه اش از قتل گفت: من و برادرزنم هیچ مشکلی نداشتیم تا اینکه چند وقت قبل شراکتی یک خودروی پیکان خریدیم تا با آن کار کنیم. خودروی پیکان بعضی روزها در اختیار من بود و روزهای دیگر در اختیار برادرزنم. اوایل مشکلی نداشتیم اما کمی بعد به اختلاف خوردیم. این اختلافات ادامه داشت تا اینکه تصمیم گرفتیم ماشین را بفروشیم و هرکس سهم خودش را بردارد. درواقع دیگر بی خیال شراکت کاری شده بودیم.
وی ادامه داد:پیکان را فروختیم و فکر کردم همه چیز تمام می شود اما از آن روز به بعد اختلافات ما بیشتر شد ، چون 400 هزار تومان از پول من پیش برادرزنم ماند. قرار بود خیلی زود پول مرا برگرداند اما همیشه امروز و فردا می کرد . چند باری به او گفتم من زن و بچه دارم و به پولم نیاز دارم اما انگار او قصد نداشت بدهی اش را برگرداند و همین موضوع آتش خشم در وجودم را روشن کرد؛ آتشی که هم زندگی او را گرفت و هم مرا سوزاند.
وی ادامه داد: من و برادرزنم بارها بر سر این بدهی مشاجره کردیم و چند بار هم با میانجی گری اطرافیان مشکلمان حل شد و آشتی کردیم. حتی برادرزنم قول داد که بدهی اش را می پردازد اما سر قولش نماند. وی گفت: روز حادثه به خانه پدرزنم در شهرک قلعه میر رفتم اما برادرزنم آنجا نبود. خانواده همسرم قول دادند تا با برادرزنم صحبت می کنند. من آن روز خانه پدرزنم را ترک کردم و دربین راه با برادرزنم برخورد کردم. به هیچ عنوان قصد قتل نداشتم اما کار به بگومگو کشیده شد و اصلا نفهمیدم چه شد که با چاقو ضربه ای به او زدم. آن روز چاقو را داخل جورابم گذاشته بودم تا برادرزنم را تهدید کنم اما پایان دردناکی رقم خورد.
رهایی از قصاص و آزادی
پس از تکمیل تحقیقات در پرونده،متهم در شعبه 74 دادگاه کیفری پای میزمحاکمه رفت و به قصاص محکوم شد. هرچند به رای اعتراض کرد اما قضات شعبه 20 دیوان عالی کشور مهر تایید بر این رای زدند و پرونده برای انجام مقدمات اجرای حکم، پیش روی قاضی امین کرمانی نژاد دادیار شعبه چهارم قرار گرفت.
در شرایطی که 17 سال از حادثه گذشته و مرد محکوم به قصاص به شدت پشیمان ونادم بود تلاش تیم صلح و سازش برای جلب رضایت از اولیای دم شروع شد. هرچند تصمیم سخت و بزرگی بود اما در نهایت چند روز قبل فرزندان مقتول راضی شدند تا به حرمت اربعین حسینی، قاتل را که شوهر عمه شان بود ببخشند. دو دخترو یک پسر مقتول که اولیای دم محسوب می شوند، شوهر عمه شان را به شرط دریافت دیه بخشیدند تا مبلغ دیه صرف امور خیریه شود و روح پدرشان نیز در آرامش باشد.
یکی از فرزندان مقتول گفت: ما مطمئنیم که با این بخشش،پدرمان هم در آن دنیا خوشحال است که فرصت زندگی دوباره به قاتلش را دادیم. آن هم در آستانه اربعین حسینی چون پدر ما عاشق امام حسین(ع) بود.
به این ترتیب عامل قتل برادرزن از مجازات قصاص گریخت و دیروز بعد از گذشت 17 سال از زندان آزاد شد و به آغوش خانواده اش بازگشت.