به گزارش همشهری آنلاین، محسن مهدیان، مدیرمسئول روزنامه همشهری در یادداشتی نوشت:
این ۴بند بهعنوان مقدمه:
یکم. برخی انقلابیها معتقدند روزبهروز ایمان در جامعه کمرنگتر میشود. ملاک اینها چیست؟ احتمالا وضعیت حجاب در شهرهای بزرگ و غرولندها در شبکههای اجتماعی و غیره.
دوم. ضدانقلاب معتقد است ایرانیها ضدانقلاباند. حالا ملاکشان چیست؟ مثلا هرکس مویش بیرون است، ضدانقلاب است. برای همین کل پروژهشان همین است:«روسریات رو بردار».
سوم. رهبرانقلاب: خیلی از کسانی که کشف حجاب میکنند اگر بدانند که پشت این کار چه کسانی هستند، قطعاً نمیکنند؛ من میدانم. خیلی از اینها کسانی هستند که اهل دین هستند، اهل تضرعند، اهل ماه رمضانند، اهل گریه و دعایند.
چهارم. آخرین نظرسنجی دانشگاه تهران میگوید ۸۴درصد مردم معتقد به حجاب دینیاند. ۸۶درصد رعایت حجاب را در جامعه الزامی میدانند، البته این نظرسنجی تأیید حداقل ۱۰نظرسنجی ملی پیش از خود است.
اما جمع این ۴مقدمه چگونه است؟ در یک جمله رهبری چه میبینند و نظرسنجیها از چه سخن میگویند که به چشم برخی انقلابیها نمیآید و ضدانقلاب هم از سر جهل و بلاهت نقطه مقابل آن را دیدهاند؟
پاسخ یک کلمه است:«ظاهرگرایی».
حرف تمام است؛ میتوانیم از متن خارج شویم، اما برای توضیح بیشتر چند سطر ادامه دهیم.
الف- خطاهای شناختی: مردم ما زیر بمباران شدید فرهنگی و رسانهای هستند. حق دارند اطلاعات کامل نداشته باشند. یک شاهد همین روزها پیش چشم ماست. راهپیمایی چند ده میلیونی اربعین را با آن ابعاد سراسر واجد ارزشهای خبری، با بیشرمی تمام سانسور میکنند تا دنیا نبیند، به همین دلیل رهبری در ادامه نقلقول بالا میفرمایند این دختران ما اگر بدانند پشت صحنه کشف حجاب کیست... .
ب- بیاعتنا به باطن: هویت دینی یک انسان را چطور جمع میزنند؟ آیا برای تحلیل یک نفر ظاهر او یا اخلاقش با عقایدش هم وزن است؟ خیر. عمل اعتقادی ملاک اصلی است. میل به معنویت و ایثار و فداکاری و دینخواهی و عدالتطلبی و... برخی در ظاهر مانده و از باطن عبور میکنند. این افراد در ایام اربعین و محرم و رمضان و ۲۲بهمنها و تشییع جنازه حاج قاسم و شهدا و غیره اغلب شگفتزده میشوند.
ج- علت اصل خطا: ریشه خطاهای ظاهری را چه میدانیم؟ یک خطای محاسباتی رایج این است که نقصهای ظاهری را بهحساب انحراف عقیده و بیایمانی قرار میدهند. نخستین سؤال این است مگر بقیه که این نقص ظاهری را ندارند نقص غیرظاهری ندارند؟ معصومند؟ اما از این مهمتر؛ خیلی وقتها ما در فهم علت نقص ظاهری دچار خطاییم، مثلا بیحجابی در ایران، ریشه در اباحهگری و بیعفتی ندارد و بلکه در مدپرستی و جلب توجه و سبک زندگی است، اگر علل ظواهر را درست تحلیل نکنیم در تحلیل جامعه دچار اشتباه میشویم.
د- تقوا در حرکت است: تقوا را چطور محک میزنند؟ نقطهای یا در حال حرکت؟ فرقش چیست؟ تقوا را باید در حرکت تحلیل کرد نه یک لحظه. تقوای در حرکت یعنی ببینیم یک فرد با چه موانعی روبهرو است. مثل شناگری که خلاف جریان آب حرکت میکند. عقب هم برود باز در تلاش است. یک نکته کلیدی در بطن این تقوا که ظاهرگراها آن را نمیبینند، ایستادگی فرد است. نمیبینند که مردم چطور در درونشان مقابل تیرهای بیامان دشمن مقاومت میکنند. اساسا تقوا همینجاست.
هـ - خطا در مصداق: آیا هر خطایی از بیخ و بن خطاست؟ مثلا فرض کنیم یک نفر «صادقانه» حاکمیت را به تندی مورد نقد یا اصلا طعنه قرار دهد. این نشانه چیست؟
در نقد آنها دقیق شویم. باطن خواستهشان چیست؟ عدالت و آزادی و مساوات و رسیدگی به مظلوم و معیشت و... آیا این ارزشها خطاست؟ اگر کسی صادقانه بگوید نظام عدالت ندارد بیایمان است؟ او اتفاقا یک ارزش را فریاد میکند. آنهم ارزشی که از دست انقلاب اسلامی و خمینی گرفته است، واگرنه در دوران سیاه پهلوی که بالاترین ارزشها دخترشایسته و خاکفروشی و دزدیهای سلطنتی بود. او ارزشی را فریاد میکند که انقلاب به او داده است و حالا در مصداق ممکن است اشتباه و یا در بیان ممکن است تندی کند.
و- دستآخر و از همه مهمتر؛ در تحلیل جامعه باید نقصها را در کنار داراییها دید. عمدتا نقصها جلوی چشم است. اما داشتهها پنهان. عجمیانها و آرمانها و قهرمان شاهچراغ و علی لندیها و هزاران هزار دیگر قلههای یک جامعه هستند. باید درست جمع زد. ضمن اینکه اساسا کارنامه و میزان موفقیت یک کلاس درس و یک مدرسه را با شاگردان ممتاز آن میشناسند. جامعه نیز هم.
و اما...
ضدانقلاب که نمیفهمد و در این جهل خواهد ماند و خودشان و خواستهشان به خاک کشیده میشوند، اما در داخل دچار برداشت اشتباه از مردم نشویم، واگرنه در فراز و نشیب روزگار مدام شگفتزده میشویم و قدرت پیشبینی را از دست میدهیم و ناامید. خاصه اگر مسئول باشیم دچار خطاهای تودرتو میشویم.