بازتاب رابطه مردم و سینمای ایران تنها در فروش فیلم‌هاست؟ فیلم‌های پرفروش و رونق گیشه‌ها آیا نشانه ارتباط عمیق مردم با سینمای کشورشان است؟

همشهری آنلاین‏، سعید مروتی : ۱ سینما به‌عنوان زینت‌المجالس دربار قاجار به ایران آمد و تا زمانی که به میان مردم رفت و به‌عنوان پدیده‌ای نوظهور مورد توجه عموم قرار گرفت، چند سالی طول کشید. همه تلاش‌های پیشگامان سینما هم از «دختر لر» تا «حاجی آقا آکتور سینما»، سکانس افتتاحیه سینمای ایران لقب گرفت، سینمایی که پس از سکوتی چندساله، از اواخر دهه ۲۰‌ با نام سینمای فارسی شناخته شد و در سال‌های بعد دشنام خورد و البته تماشاگر جذب سالن‌های سینما کرد. رابطه سینمای فارسی و سینماروها با جنایی‌های ساموئل خاچیکیان و پدیده فردین و گنج قارون، اوج گرفت و برخلاف تصور رایج از دل آنچه به تحقیر فیلمفارسی نامیده شد، فیلم‌های متنوعی با نیت جذب تماشاگر ساخته شدند؛ فیلم‌هایی که سازندگانشان بیش از هر چیز به موفقیت تجاری اندیشیدند و با این نیت وارد عرصه شدند.

۲ موج نوی سینمای ایران از انتهای دهه ۴۰ با «قیصر» و «گاو» اعلام موجودیت کرد. این پیروزی بربقایای شکست سینمای روشنفکری نیمه اول دهه ۴۰ بنا شده بود. موج نو، خون تازه‌ای در رگ‌های سینمای ایران جاری کرد و نسلی تازه‌نفس و خوش‌قریحه را به میدان آورد که سینمای ایران هنوز هم تحت‌تأثیرش است. موج نو از همان ابتدا در ۲شاخه مجزا و ۲خاستگاه کاملا متفاوت شکل گرفت: ۱- سینمای جریان اصلی که محصول بخش خصوصی بود. ۲- سینمای روشنفکری که از سرمایه دولتی ارتزاق می‌کرد. به این ترتیب قیصر کیمیایی و گاو مهرجویی از ۲خاستگاه متفاوت و در حسن تصادفی تاریخی به یکدیگر رسیدند و جریان‌ساز شدند. با موج نو، ناصر تقوایی، بهرام بیضایی، امیر نادری، علی حاتمی، سهراب شهیدثالث، بهمن فرمان‌آرا، پرویز کیمیاوی، فریدون گله، خسرو هریتاش، هژیر داریوش و عباس کیارستمی به میدان آمدند. این همان سینمایی بود که در آن سیامک یاسمی، امان منطقی، امیر شروان و رضا صفایی هم فیلم می‌ساختند. از سال ۴۸به بعد نهادهایی چون وزارت فرهنگ و هنر، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تل‌فیلم (تلویزیون) و شرکت گسترش صنایع سینمای ایران، متولی سینمای روشنفکری بودند. طبق آمار زیر ۱۰درصد فیلم‌ها با سرمایه مستقیم و غیرمستقیم دولتی ساخته می‌شد و بالای ۹۰درصد فیلم‌ها، محصول بخش خصوصی بود. سینمای قبل از انقلاب در مواجهه با واردات بی‌ضابطه فیلم خارجی تا مرز نابودی پیش رفت.

۳ داستان سینمای پس از انقلاب، نه از سال ۱۳۵۸ که از سال ۱۳۶۲ آغاز می‌شود. فاصله سال‌های ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۲ دوران بلاتکلیفی سینمای ایران است. داستان اصلی از سال ۱۳۶۲ و با تأسیس بنیاد سینمایی فارابی آغاز می‌شود. سینمای هدایتی- حمایتی دهه ۶۰، با حضور پررنگ دولت شکل گرفت و همه آنچه در سال‌های بعد رخ داد محصول همین حضور دولتی بود؛ حضوری برای تولد سینمای پس از انقلاب  سینمای نوین ایران که جشنواره‌های خارجی را فتح کرد و سینمای تجارتی‌ای که مردم را به سالن‌ها آورد. از «خانه دوست کجاست؟» و «آن سوی آتش» تا «عقاب‌ها» و «تاراج» و البته سینمای میانه‌ای که فیلمی چون «اجاره‌نشین‌ها» آن را نمایندگی می‌کرد. سینمای برخاسته از دل حمایت‌های دولت، به مرور به این حمایت عادت کرد و در سال‌های بعد و به‌تدریج ارتباطش با تماشاگر کمرنگ شد. به شهادت آمار از دهه ۷۰‌ به‌صورت مداوم منحنی تماشاگر سینمای ایران سیری نزولی داشته است. این داستان سینمایی است که در دهه‌های بعد، روش‌هایی برای بقا یافت که از جلب نظر مردم بی‌نیازش می‌کرد، سینمایی که در این سال‌ها، بازار تولیدش بسیار پررونق‌تر از اکرانش بوده است. رابطه مردم با سینمای ایران حالا به‌صورتی درآمده که هراز گاهی فیلمی روی پرده می‌آید و فروشی می‌کند، مثل فیلم «فسیل» که این روزها رکورد گیشه را جابه‌جا کرده است.

منبع: همشهری آنلاین