شهر عام توسط مردم مهاجر یا آماده کوچ تأسیس شده یا گسترش مییابد. این امر بیانگر نااستوار بودن پایه و اساس شهر عام است.شهر عام در چند دهه گذشته رشد چشمگیری داشته است و نه فقط ابعاد آن بلکه تعداد آن هم افزایش یافته است. اوایل دهه 70 در شهر عام بهطورتوسط 5/2 میلیون نفر سکونت داشتند، درحالی که این رقم امروزه در حدود 15میلیون نفر است.
با افزایش جمعیت تهران، مرگ برنامهریزیها شروع شد؛ نه به این دلیل که خود فاقد برنامهریزی است بلکه برنامهریزی هیچ تاثیری در آن ندارد. ساختمانها ممکن است در جای مناسبی واقع شده باشند یا در مکان نامناسبی باشند. آنها به نحو غیرقابل پیشبینی رشد میکنند یا از بین میروند. شبکهها بیش از اندازه گسترش مییابند، فرسوده شده، گسترش مییابند، فرسوده شده، تحلیل میروند و از دور خارج میشوند. پوسته شهر میشکافد، اقتصاد شتاب پیدا میکند، از سرعتش کاسته میشود، منفجر میشود و فرومیپاشد.
این شهر هیچچیز به جز انعکاس احتیاجات و تواناییهای امروزی نیست. تهران برای همه به اندازه کافی بزرگ و آسان است و اگر روزی به اندازهای کوچک شود که پاسخگوی نیازها نباشد، به راحتی گسترش مییابد؛ اگر کهنه شود خود باعث تخریب خود شده و مجددا مطابق با نیازهای روز بازسازی میشود، بهطوری که در یک کوچه و خیابان این شهر نماهای متفاوتی مانند آجری، انواع سنگی و شیشهای و کامپوزیتی موجود است.
شهرعام ستایش بیاندازه مفهوم انتخاب آزاد است، تمامی چارچوبها نفی شده اند، گلچینی از تمام انتخابهاست. بهترین تعریف از زیباییشناسی شهر عام، سبک آزاد است.شهرسازی، خصوصیت برجسته شهر عام، این است که هر چه را که تاریخ مصرفش گذشته و کار نمیکند به سادگی کنار میگذارد و هرچه امکان رشد دارد به جای آن میپذیرد. به این معنی که امور گذشته و آینده را در خود میپذیرد و درحقیقت فقط با این دو سازگار میشود. شهر عام بقایای چیزی را در خود دارد که قبلاً به مفهوم شهر شناخته میشد، شهر عام «شهر آینده» است که زمینه شکلگیری آن را شهر پیشین فراهم آورده است.افسوس خوردن نسبت به فقدان تاریخ، عمل خسته کنندهای است. شهر عام نوعی توافق و رضایت ناگفته از وجود تاریخ را آشکار میکند.
یک شهر صفحهای است که در مؤثرترین روش ممکن است با ساکنان پوشیده شده باشد، در اکثر موارد غیبت تاریخ فقط عملکرد آن را کاهش میدهد. حضور تاریخ مفهوم کامل آن را بهعنوان یک ارزش غایب تحریف میکند. هویت، برنامه اصلی شهر عام است. اگر در منطقه کوهستانی باشد، بروشورها، تبلیغات و تابلوها، همه و همه به تپه تأکید میکنند و هویت آن مثل کلمهای است که مرتب تکرار میشود. هویت قدیمی تهران - برج آزادی جای خود را به هویت جدید تهران یعنی برج میلاد میدهد. خلق هویت جدید و ساخت تاریخ، برنامه اصلی شهر عام است. هویت مخلوطی از سیاست و چشمانداز است. یک اختلاف در بینش فرهنگی غربیها و آسیاییها وجود دارد، بهطوری که غربیها صرفاً میزان بلندی ساختمان را در نظر میگیرند و برای آسیاییها اغلب ابر ساختمانها دارای ارزش نمادی هستند تا اهداف تجاری.
ولی برج میلاد برای تهران و هیچ شهری در ایران نمیتواند هویت یا تجدید هویت شود. گاهی یک شهر منحصر به فرد و قدیمی مثل بارسلون، با سادهسازی بیرویه هویت خود، به شهر عام تبدیل میشود و مانند یک لوگو شفاف میشود ولی خلاف آن هرگز اتفاق نمیافتد؛ حداقل تاکنون سابقه نداشته است. تهران هم مانند بارسلون تبدیل به شهر عام شده و این روند باعث تغییر سیمای شهرهای اطراف شده و واژه تهرانشدگی دارای معنایی علمیتر نسبت به کرج شدگی است. تهران اولین شهر عام ایران است. برج میلاد نماد شهر عام است. این شهر دنبال هویت جدید میگردد و بنایی مثل برج میلاد را هویت جدید خود میخواند.
این تهران شدگی باعث کرج شدگی میشود و در نهایت کل شهرهای ایران را در برمیگیرد و هویت زمانیکه از شهرها گرفته شود و با ناآگاهی هویت غربی جایگزین شود در دراز مدت تبدیل به ایرانشدگی میشود و باید از نفوذ این پدیده در شهرهای تاریخی و مذهبی جلوگیری کرده و در دراز مدت آن را کنترل کرد. خلق هویتی که براساس غرب بنا شده باشد در نهایت هویت ما را گرفته و آینده ما را دگرگون میکند. منظور بلندمرتبهسازی نیست بلکه بدون ریشه بودن بناهای معاصر در معماری ایرانی است.
معماری معاصر جهان به سوی شهرهای عمودی پیش میرود و ساختمانهایی در حال احداث هستند که جمعیتی از 100هزار نفر تا یک میلیون نفر را در یک برج جای میدهند که این امر باعث حفظ هر چه بیشتر طبیعت و احترام به طبیعت نسلهای آینده میشود.