هیئتی خاص، مزین به نام امام‌رضا(ع)؛ عزادارانش همه نوجوان هستند و پویا؛ دلشان به زلالی آب و نیتشان خالص؛ هر هفته چهارشنبه‌ها دور هم جمع می‌شوند و زیارتنامه‌ی اهل‌بیت(ع) می‌خوانند.

همشهری دوچرخه-مژگان مهرابی: نخستین هیئت را شهید محمد عبدی راه‌اندازی کرد. به همت او پسرهای نوجوان، دور هم جمع شدند و محفل روضه‌خوانی راه انداختند. بعد از شهادت محمد و به یاد او، تعداد هیئت‌ها زیاد و در هر گوشه‌ای از تهران خیمه‌گاهی برپا شد که تا امروز، تعدادشان به  ۸۰هیئت می‌رسد. در آستانه‌ی شهادت امام‌رضا(ع) با علی‌اصغر رفیع، سرگروه هیئت امام‌رضا(ع) گفت‌وگو می‌کنیم.

***
 

  • این مربی شهید، مؤسس هیئت بود

شهید« محمد عبدی» از بسیجیان مخلص و پرکار محله‌ی تهرانپارس بود. جوانی مهربان که در زمینه‌های فرهنگی فعالیت داشت. او سال۱۳۷۸ هیئت امام‌رضا(ع) را راه‌اندازی کرد تا به مدد امام رئوف، همه‌ی بچه‌ها را زیر خیمه‌ی اهل‌بیت(ع) جمع کند. 

با این کار، نوجوانان زیادی در هیئت حضور پیدا کردند. هر چهارشنبه زیارت عاشورا و دعای توسل می‌خواندند. تا این‌که محمد عبدی در استان سیستان و بلوچستان حین انجام مأموریت، به شهادت رسید. بعد از شهید شدن او نه‌تنها هیئت تعطیل نشد، بلکه روزبه‌روز تعداد اعضا بیش‌تر شد

 علی‌اصغر رفیع، سرگروه هیئت امام‌رضا(ع) جنوب شهر، از برنامه‌های هیئت می‌گوید:‌ «هیئت‌ها درواقع مکان خودسازی بچه‌ها هستند. خود من از نوجوانی‌ام عضو این‌جا شدم. احکام و قرآن در کنار برنامه‌ی عزاداری یا مولودی‌خوانی آموزش داده می‌شود. هر هیئت یک مسئول فرهنگی دارد که مطابق نیاز بچه‌ها برنامه درنظر می‌گیرد.» به‌گفته رفیع، در هیئت‌ امام‌رضا(ع)، توانمندی بچه‌ها بیش‌تر می‌شود. آن‌ها آداب خدمتگزاری به ائمه‌ی معصومین(ع) را یاد می‌گیرند. او اشاره می‌کند:‌ «در اغلب حسینیه‌ها و هیئت‌های مذهبی، بزرگ‌ترها تصور می‌کنند بچه‌های کم‌سن‌وسال از عهده‌ی کارها برنمی‌آیند، اما نوجوانان هیئت‌های امام‌رضا(ع) نشان داده‌اند که این‌طور نیست. آن‌ها همه‌ی امور هیئت را، از آشپزی تا شست‌وشو، خودشان انجام می‌دهند.»

  • از خادمی تا جهادگری 

تجمع نوجوانان در هیئت خود عاملی مهم برای حفظ سلامت روان و دین آن‌هاست. از قرار معلوم هر شش ماه یک‌بار، همگی به مشهد مقدس سفر می‌کنند. رفیع می‌گوید:‌ «امسال هم مثل سال‌های قبل همه‌ی هیئت‌های امام‌رضا(ع) شهر تهران، یک جا جمع می‌شوند و ویژه‌برنامه‌ای برای شهادت امام رئوف برگزار می‌کنند.» به‌گفته رفیع، حدود ۱۵۰۰دانش‌آموز، عضو هیئت‌های امام‌رضا(ع) هستند. این بچه‌ها از طریق کانون نوجوانان شهر تهران با هم در ارتباطی تنگاتنگ دارند. او ادامه می‌دهد:‌ «در ایام اربعین هم، به پیاده‌روی می‌رویم. سال اولی که به کربلا رفتم، ۳۰روز از خانواده دور بودم.

در این سفر خیلی چیزها یاد گرفتم. هیچ‌کدام از ما بچه‌ها بیکار نبودیم و هر کس، کاری را برعهده گرفته بود؛ از آشپزی تا آب‌فشانی.» نوجوانان هیئت امام‌رضا(ع) کارهای جهادی هم انجام می‌دهند. همین امسال سفری به شهر کوهدشت استان لرستان داشتند و چند چشمه سرویس بهداشتی در روستاها احداث کردند.

  • خدمت کردن به آقا، خستگی را از تن بیرون می‌کند

فربد عرب‌امینی، دانش‌آموز سال نهم است. او میاندار هیئت است. گاهی هم در ایجاد نظم به دیگر دوستان انتظامات کمک می‌کند. می‌گوید: «در این هیئت همه‌ی بچه‌ها تقریباً هم‌سن و سال هستند و نوعی ارتباط دوستانه بینشان برقرار است. هیئت ما مثل هیئت بزرگ‌ترها همه نوع امکانات دارد.»

عرب‌امینی خود را خادم امام‌رضا(ع) می‌داند و ادامه می‌دهد:‌ «مادرم مرا نذر امام‌رضا(ع) کرده است. خدمت به آقا، خستگی را از تن به در می‌کند. من و دیگر دوستانم روزهای چهارشنبه، دور هم جمع می‌شویم و مراسم روضه‌خوانی داریم. در هیئت امام‌رضا(ع) همه خالصانه خدمت می‌کنند؛ البته مربی فرهنگی‌مان برای ما احکام و نکات اخلاقی را هم توضیح می‌دهد.» این نوجوان، از ۱۰سالگی با هیئت آشنا شده و شرکت در مراسم روضه‌خوانی را از برنامه‌های مستمر خود می‌داند. او می‌گوید: «از مزایای خیمه‌ی امام‌رضا(ع) این است که بچه‌ها یاد می‌گیرند چگونه با هم اتحاد داشته باشند و در حق هم گذشت کنند. این اتحاد و یک‌رنگی را مربیان هیئت به ما یاد داده‌اند.»

  • من امام‌رضا(ع) را خیلی دوست دارم 

متین انشکانی، دانش‌آموز کلاس ششم ابتدایی است. او از سه سال پیش، عضو این هیئت شده است. به مداحی خیلی علاقه دارد و دوست دارد روزی مداح  شود. می‌گوید: «یکی از حسن‌های این هیئت این است که در همه‌ی مناسبت‌ها برگزار می‌شود.» و بعد ادامه می‌دهد: «من امام‌رضا(ع) را خیلی دوست دارم. خیلی دلم می‌خواست در این ایام به مشهد می‌رفتم، اما نشد. حالا با خدمت کردن در هیئت می‌خواهم به آقا نشان دهم که چه‌قدر برایم عزیز است.» انشکانی معمولاً با برادر بزرگ‌ترش به هیئت می‌آید و گاهی هم پدر، همراهی‌شان می‌کند. او خاطره‌ای تعریف می‌کند:‌ «در یکی از جلسات روضه‌خوانی از مربی‌مان خواستم اجازه دهد من هم مداحی کنم. او هم میکروفن را به دستم داد. من هم نوحه‌ی «قربون کبوترای حرمت، امام‌رضا(ع)...» را خواندم. خودم هم گریه‌ام گرفته بود. بعد از مداحی مربی‌مان گفت: آفرین خیلی خوب بود.»

منبع: روزنامه همشهری