همشهری- پریسا نوری: کاظم هژیر آزاد در این سالها، در دهها اثر نمایشی، سینمایی و تلویزیونی از نمایش «رستم و سهراب» تا سریالهای «مسافر ری» و «مختارنامه» و «زخم کاری» شبکه نمایش خانگی ایفای نقش کرده و جزو بازیگران پرکار بوده؛ ولی به زعم مخاطبان، کمتر از آنچه باید، دیده شده است. به بهانه پخش سریال تاریخی رحیل که اکنون از شبکه سوم سیما، مهمان خانههای ماست، با این بازیگر پیشکسوت درباره سریال و سایر فعالیتها و دغدغههایش گفتوگو کردهایم.
* چه شد که به جمع بازیگران سریال رحیل پیوستید؟
چون چهره و بازیام با نقش مرتبط بود، توسط علی غفاری بهکار دعوت شدم و بعد که آقای آبپرور کارگردانی را بهعهده گرفت، من را تحمل کرد.
* از بازخورد سریال، خبر دارید؟
نه چندان. این را باید از مخاطب و سازمان صداوسیما که آمار بینندگان را دارند، پرسید. اما حدس میزنم که بازخورد خوبی داشته است.
* برچه اساس چنین حدسی میزنید؟
راحیل یک قصه جذاب و پرکشش دارد. علاوه بر این، تیم فنی حرفهای است و بازیگران خوبی (البته به جز من) در این کار نقش دارند. همه این ها در کنار هم، یک فیلم و سریال را در دل مخاطب مینشاند و آن را پربازدید میکند. امیدوارم که درباره راحیل هم اینطور شود.
* فیلمبرداری این کار تمام شده؟
نه هنوز درگیر ضبط هستیم. سریال قرار بود برای ماه محرم آماده شود که به تأخیر افتاد.
* لوکیشن سریال کجاست؟
فضاهای داخلی این سریال در سولههای سایپا در مهرآباد جنوبی ضبط میشود؛ دقیقا همان جایی که سریال جیران فیلمبرداری شده، چون دکورها شبیه آن سریال بود و کمی تغییر لازم داشت. یک بخشهایی هم در گچسر فیلمبرداری شد، ولی عمده فیلمبرداری در فضاهای بیرونیِ کاخ گلستان و سعدآباد است.
* یک اتفاق خوب که این روزها در تلویزیون رقم خورده، حضور چهرههای پیشکسوت و محبوب در سریالهاست. به زعم شما، این کار برای جذب مخاطب مفید است؟
بله. قطعا همینطور است. اتاق فکر صدا و سیما بهدنبال جذب مخاطب است و قطعا حضور بازیگران مشهور و پیشکسوت، جذابیت کار را بیشتر میکند. اما نباید فراموش کرد که اصل موضوع را قصه تعیین میکند. اگر عوامل مشهور و معروف و بهاصطلاح چهره باشند، اما کار قصه و روایت جذاب و پرچالشی نداشته باشد، دیده نمیشود.
* شما تجربه بازیگری در تئاتر، سینما و تلویزیون دارید. کدام را بیشتر میپسندید؟
من کارم را با تئاتر شروع کردم و به نوعی میشود گفت تئاتر مرا پرورش داد و بزرگ کرد؛ اما اولویتم سینما و تلویزیون است چون تصویر را دوست دارم.
* با این همه سابقه بازیگری، از چه زمانی چهره شدید؟ یعنی مردم چه وقت شما را شناختند؟
راستش کمتر پیش آمده که نقش اول یا یک رول درجه یک بازی کنم اما از همان دهه ۶۰ که به تلویزیون آمدم، مردم چهرهام را شناختند؛ بدون اینکه اسمم را بدانند و اغلب میگفتند «این همون بازیگره اس.» اما در کل بعد از بازی در «زخم کاری» و «مختارنامه» با وجود اینکه نقشهای فرعی بودند، خیلی دیده و شناخته شدم.
* صحبت از مختارنامه شد، بهنظرتان راز ماندگاری این سریال چیست؟
قصه حماسی پرکشش و نسبت به سریالهای تاریخی قبل از خود، یک سروگردن بالاتر بود. انتخاب بازیگران و طراحی گریم و لوکیشنها و... خوب و حرفهای بود و آقای میرباقری و سایر عوامل دستاندرکار، واقعا برای این کار از جان مایه گذاشتند و زحمت کشیدند.
* خاطرهای از این سریال به یاد دارید؟
همه روزهایش برایم خاطره بود؛ ولی یکی از خاطراتی که به یادم مانده، این بود که در فصل زمستان برای ضبط به شاهرود رفته بودیم؛ در بیابان درحالیکه برف روی زمین نشسته بود، باید صحرای عربستان را بازسازی میکردیم. یادم است در سکانسهای داخل چادر، یخ در دهانمان میگذاشتیم تا وقتی دیالوگ میگوییم بخار از دهانمان بیرون نیاید.
* با توجه به اینکه پخش فصل دوم سریال زخم کاری شروع شده، بد نیست از این سریال هم یاد کنیم. دلتان میخواست در این فصل هم بازی میکردید؟
خیلی دلم میخواست در زخم کاری ۲ باشم اما چون در فصل اول کشته شده بودم، نمیتوانستم نقش بگیرم. امیدوارم فصل دوم هم مثل اول خوب دیده شود.
* بهنظر شما چرا فصل اول زخم کاری خوب دیده شد؟
به خاطر متن و کارگردانی خوب و همینطور حضور چهرههایی مثل جواد عزتی و رعنا آزادی ور و...
* بهعنوان بازیگری که در تلویزیون و شبکه خانگی ایفای نقش کردهاید، کدام را بیشتر میپسندید؟
هر کدام یک از آنها مزایا و معایبی دارند. مثلا تلویزیون رسانه ملی است و برد و فراگیریاش بسیار زیاد است و مخاطبان خودش را دارد؛ ولی شبکه نمایش خانگی مخاطبانش محدودترند. در عوض محدودیتها و سختگیریها برای ساخت فیلم و سریال در شبکه خانگی بسیار کمتر از تلویزیون است. البته بهنظر میرسد بهزودی شبکه خانگی زیرمجموعه تلویزیون و یکدست میشوند.
* برگردیم به نقشهایی که در این سالها ایفا کردید. کدام نقش به شخصیت واقعی خودتان نزدیکتر بوده؟
تقریبا هیچکدام. سعی کردم در هیچ نقشی شبیه خودم نباشم. البته شاید گاهی موفق نبودهام؛ چون بازیگر نمیتواند بهطور کامل خودش را از نقش اش جدا کند و شباهتهایی پیش میآید. برای همین است که کارگردانها سعی میکنند چهرههایی را انتخاب کنند که به نقش بخورد.
* در ایفای کدام نقش با چالش مواجه شدید؟
همه نقشهایم چالش برانگیز بوده؛ اما نقشهای تاریخی که دیالوگها و سبک زندگی و پوشش و... با ما کاملا متفاوت است و باید تلاش کرد تا به آن نزدیک شد؛ مثل نقشی که در مختارنامه داشتم برایم چالشی بوده است. این را هم اضافه کنم که با به چالش کشیدن خودم خیلی موافقم؛ چون اتفاق قشنگی است و به رشد آدم کمک میکند.
* با نیم قرن سابقه بازیگری، هنوز بهدنبال رشد در این حرفه هستید؟
بله. معتقدم یادگرفتن نهایت ندارد. برای درست کار کردن و خلق شخصیتهای جدید، باید تلاش کنیم و رنج ببریم. سینما بهاصطلاح یک جادوگر است؛ تو را جادو میکند که هر قدر هم کار کنی، باز هم میبینی چیزی برای یادگیری مانده و هنوز اول راهی.
* کدام نقش تان را بیشتر دوست داشتید؟
همه نقشهایی که بازی کردهام را دوست دارم.
* برای انتخاب نقش چه فاکتورهایی را مدنظر دارید؟
علاقه به بازیگری باعث شده تا همه نقشهایی را که تا به حال پیشنهاد شده، بازی کنم.
* یعنی به هیچ کارگردانی جواب رد ندادهاید؟
خیر. چون هنوز فکر میکنم به مرحله انتخاب نکردن نرسیدهام. یعنی آنقدر معروف و مشهور نشده ام که انتخاب کنم چه نقشی را بازی کنم.
* احتمالا موضوع مالی هم دخیل است؟
بله. قطعا تأثیرگذار است. من بازنشسته وزارت ارشاد هستم و با حقوق بازنشستگی نمیشود امورات را گذراند؛ پس باید بازی کنم. خدا را شکر میکنم که تا حالا لنگ نماندهام و زندگی متوسطی دارم.
* پس بیدلیل نیست که جزو پرکارترین بازیگران تلویزیون هستید؟
تا منظور از پرکاری چه باشد. این را مخاطبان باید بگویند.
* اگر قرار به انتخاب باشد، چه نقشی را دوست دارید بازی کنید؟
نقش چالشی که فراز و نشیب شخصیتی داشته باشد.
* اگر به گذشته برگردید، باز هم بازیگری را انتخاب میکنید؟
قطعا بازیگری را انتخاب میکنم.
* بهعنوان پیشکسوت، چه توصیهای به جوانانی که تازه قدم در این عرصه گذاشتهاند دارید؟
خودم از تئاتر شروع و کم کم رشد کردم. اگر همه این فرصت را ندارند که تئاتر کار کنند، حتما اول نقشهای کوچک را بازی کنند، خودشان را محک بزنند، کتاب بخوانند، فیلمهای خوب ببینند، در آموزشگاه و دانشگاه درس بازیگری بخوانند، تلاش کنند و خسته نشوند. همه این ها برای بازیگر شدن لازم است اما برای دیده شدن کافی نیست؛ چون دیده شدن به مقدار زیاد به شانس بستگی دارد. مثلا به یک بازیگری، نقشی پیشنهاد میشود که در آن خیلی دیده میشود؛ این شانسی است و کاریش نمیشود کرد.
* خود شما این شانس را داشتید؟
بله. خدا را شکر این شانس را داشتم. خدا را شکر میکنم که الان در ۷۴ سالگی سلامت هستم و شانس این را دارم که هنوز بازی کنم.
* به بازنشستگی فکر نمیکنید؟
این شغل بازنشستگی ندارد. یک روزی بود که نقش جوانها را بازی میکردم و حالا نقش بابابزرگها را بازی میکنم. به بازنشستگی هم فکر نمیکنم و از خدا میخواهم سلامت جسمی و مغزی به من بدهد که بتوانم تا روزی که زنده هستم کارم را ادامه بدهم.
* این روزها مشغول بازی در چه فیلم و سریالی هستید؟
به تازگی بازی در یک فیلم سینمایی را تمام کردم و بهزودی قرار است در یکسریال تلویزیونی بازی کنم؛ ضمن اینکه سکانسهایی از سریال «رحیل» هنوز باقی مانده است.
* چه آرزویی دارید؟
آرزو میکنم که مردم کشورم شاد و در رفاه باشند و اتفاقات خوبی برای کشور رقم بخورد. البته این اخباری که این روزها میشنوم از ارتباط با کشورهای خارجی مثل امارات و عربستان و... خیلی خوب و امیدوارکننده است. امیدوارم دولتمردان با کمک کشورهای دوست، بحرانها را حل کنند؛ بحران کم آبی و خشکسالی که دریاچه ارومیه را گرفتار کرده و... من خیلی به آینده کشورم امیدوارم و به شرایط خوش بین هستم.
روزی یک ساعت در فضای مجازی میچرخم
ارتباط چندانی با فضای مجازی ندارم. سعی میکنم در روز بیشتر از یک ساعت وقتم را تلف نکنم. البته این فضا خوبیهایی هم دارد؛ مثلا آدم در این فضا خیلی چیزها یاد میگیرد، ولی اغلب چیزهایی که در فضای مجازی دیده میشود هجو است. اگر فراغتی پیدا کنم ترجیح میدهم کتابهایی را که مدتهاست خریدهام ولی چون هنوز نخوانده و شرمندهشان شدهام، را مطالعه کنم.
علاقه به نویسندگی
بازیگر پیشکسوت کشورمان علاوه بر بازیگری، دستی هم در نوشتن دارد. نمایشنامهای به نام «سوسنگرد» (مربوط به جنگ تحمیلی)، نمایشنامهای درخصوص پشت صحنه تئاتر، یک مجموعه داستان به نام «کیف»، چندین کتاب و نمایشنامه در سالهای گذشته به قلم او منتشر شده که در اینباره میگوید: «از نوجوانی و با خواندن کتابهای دولت آبادی، به نوشتن علاقهمند شدم. یکسری نمایشنامه و داستان نوشتم. جدیدا هم کتابی با نام «در محضر استاد» را برای گرامیداشت یاد استاد عزیزم مصطفی اسکویی که نخستین و بزرگترین استاد من در بازیگری بودند، روانه بازار کردم.»
به یاد آرمان
هژیرآزاد و زویا امامی زوج هنرمند بازیگری بودند که در بیشتر فیلمها و سریالهای دهه ۶۰ و ۷۰ در نقش زن و شوهر ظاهر میشدند. حدود ۲ سال پیش در همین روزها یعنی شهریورماه سال ۱۴۰۰ فوت آرمان، فرزند جوان این دو بازیگر بر اثر کرونا، تیتر خبرها شد. هژیرآزاد با تلخی از آن روزها یاد میکند: «داغ فرزند خیلی سخت است. این مصیبت روی همسرم خیلی تأثیر بدی گذاشته و او این روزها بهدلیل ابتلا به پارکینسون و افسردگی بیشتر اوقات در خانه است و بازیگری را کنار گذاشته است. پسرم آرمان خیلی باهوش و با حوصله بود. تار و سهتار مینواخت و در کارش خُبره بود. او کار کردن با فضای مجازی، ساختن سایت و بارگزاری مطالب را با حوصله به من پیرمرد یاد میداد و من حالا کارهایم و دلنوشتههایم را به یاد آرمان در سایت بارگزاری میکنم. پسر دیگرم آرش هم دستی در هنر دارد. پیانو مینوازد و به همراه عروسم یگانه که نوازنده ویولن است، در آموزشگاهها تدریس میکنند.»