جنگ ویتنام از مشهورترین جنگ‌های قرن بیستم است؛ این نبرد بیشتر از هر جنگ دیگری در قرن گذشته طول کشید و از این نظر، جنگی بود که در آن جز آتش، مرگ و خونریزی خبری نبود.بر اساس تحقیقات صورت گرفته  طی مداخله نظامی آمریکا در ویتنام، هر سال آمریکایی‌ها ۵۰۰ هزار تن بمب بر سر ویتنامی‌ها ریختند

به گزارش همشهری آنلاین، جنگ ویتنام از مشهورترین جنگ‌های قرن بیستم است؛ این نبرد بیشتر از هر جنگ دیگری در قرن گذشته طول کشید و از این نظر، جنگی بود که در آن جز آتش، مرگ و خونریزی خبری نبود.بر اساس تحقیقات صورت گرفته  طی مداخله نظامی آمریکا در ویتنام، هر سال آمریکایی‌ها ۵۰۰ هزار تن بمب بر سر ویتنامی‌ها ریختند. نتیجه این جنگ کشته شدن حدود ۶۰ هزار آمریکایی، ۲۵۰ هزار نظامی و شهروند ویتنام جنوبی و بیش از یک میلیون نفر از چریک‌های کمونیست، نظامیان و غیرنظامیان ویتنام شمالی بود. تا اینکه بالاخره نیکسون رئیس‌جمهور وقت آمریکا دستور داد که سربازان آمریکایی از این جنگ بی‌سرانجام دست بکشند. و به این ترتیب آمریکایی‌ها با حدود ۶۰ هزار کشته، ۳۰۰ هزار زخمی و صرف ۱۵۰ میلیارد دلار هزینه با سرافکندگی به خانه‌هایشان بازگشتند. اما ماجرای این جنگ خونین چه بود؟

پیش از اینکه جنگ ویتنام آغاز شود این کشور در جنگ و نبرد بود. وقتی در سال ۱۹۴۰ ژاپن به بخشی از ویتنام حمله کرد نزدیک به شش دهه بود که ویتنامی‌ها تحت سلطه فرانسه بودند یک سال بعد از این حمله، وقتی کشور ویتنام به میدان نبرد  سربازهای دو کشور خارجی یعنی فرانسه و ژاپن تبدیل شده بود، «هو شی مینه» رهبر انقلابی و کمونیست این کشور که برای سفر به دور دنیا رفته بود، بعد از ۳۰ سال به خانه بازگشت. وقتی هو به ویتنام بازگشت در غاری در شمال ویتنام ستادی به نام «ویت مین» را که تنها هدف آن خارج کردن ویتنام از اشغال فرانسه و ژاپن بود تشکیل داد. هدف هو باعث شد تا وی در مناطق شمالی ویتنام طرفداران بسیاری پیدا کند. پس از اینکه هو با استقبال مردم مواجه شد در دوم سپتامبر ۱۹۴۵ استقلال ویتنام را با یک دولت جدید به نام « جمهوری دموکرات ویتنام» اعلام کرد. این خبر به هیچ عنوان مطابق میل فرانسه نبود و چون این کشور خیال نداشت مستعمره خود را به همین راحتی و سادگی از دست بدهد تصمیم به جنگ با ویتنام گرفت.  وقتی فرانسه چنین جنگی را آغاز کرد هو به خاطر اینکه در جنگ جهانی دوم اطلاعات نظامی در مورد ژاپن به آمریکایی‌ها داده است از آمریکا خواست تا علیه فرانسه با ویتنام متحد شود. اما در این زمان آمریکا بیشتر از هر چیز قصد داشت تا  از گسترش کمونیسم جلوگیری کند. آمریکا می‌ترسید که مبادا کمونیسم تشدید شود چراکه سیاستمداران این کشور بر این عقیده بودند که چنانچه یکی از کشورهای جنوبی آسیا دچار کمونیسم شود بقیه کشورهای همسایه هم دیر یا زود کمونیستی خواهند شد و نام این نظریه را «تئوری دومینو» گذاشته بودند. در نتیجه آمریکا به جای کمک به ویتنام که در جنگ جهانی دوم اطلاعات باارزشی از ارتش ژاپن در اختیار آمریکایی‌ها قرار داده بود تصمیم گرفت به فرانسه ملحق شود و در ۱۹۵۰ برای ارتش فرانسه نخستین نیروهای کمکی را اعزام کرد.

 ​خروج فرانسه از ویتنام، ورود آمریکا به ویتنام
پس از نبرد « دین بین فو» در ۱۹۵۴ وقتی فرانسه شکست سختی از انقلابیون کمونیست «ویت‌مین» خورد تصمیم به بیرون کشیدن نیروهای خود از ویتنام گرفت. به این ترتیب همان سال در کنفرانس ژنو، تعدادی از کشورها به گفت‌وگو نشستند تا تصمیم بگیرند که فرانسه چگونه می‌تواند از خاک ویتنام عقب‌نشینی کند. طبق توافقنامه این کنفرانس که به نام پیمان ژنو معروف شد تصمیم بر آن شد که آتش‌بس برای خروج مسالمت‌آمیز نیروهای فرانسه صورت بگیرد و ویتنام به طور موقت به مناطق ویتنام شمالی کمونیست، غیرکمونیست و ویتنام جنوبی تقسیم‌بندی شود. همچنین قرار شد در سال ۱۹۵۶ در این کشور یک انتخابات دموکراسی عمومی برگزار شود تا بنابر نتیجه انتخابات ویتنام تحت فرمانروایی یک دولت درآید. آمریکا با انتخابات مخالفت کرد و بهانه سیاستمداران این کشور آن بود که ممکن است در این انتخابات کمونیست‌ها پیروز میدان شوند. البته انتخابات برگزار شد ولی فقط در ویتنام جنوبی و « نگو دین دیم» اولین رئیس‌جمهور ویتنام تا سال ۱۹۶۳ شد؛ از آنجا که دیم در طول حکومت خود با بسیاری از ویتنامی‌های اهل جنوب بیگانه بود، کمونیست‌ها توانسته بودند در جنوب ویتنام، جبهه آزادی‌بخش ملی به راه بیندازند که آن را به نام «ویت کنگ» می‌شناختند و همین جبهه در سال ۱۹۶۰ جنگ چریکی علیه ویتنام جنوبی به راه انداخته بود. هرچند این انتخابات را خود آمریکایی‌ها در ویتنام جنوبی راه انداخته بودند اما رهبری وحشتناک  نگودین دیم باعث شد تا سال ۱۹۶۳ وی در یک کودتای حمایت شده توسط آمریکا، کشته شود.

 ​اعزام اولین دسته سربازان نیروی زمینی آمریکا به ویتنام
جنگ بین ویت کنگ و ویتنام جنوبی همچنان ادامه داشت که آمریکا تصمیم گرفت رایزن خود را به ویتنام جنوبی بفرستد و این درست مصادف با زمانی بود که آمریکا افراد وابسته به ویتنام شمالی را متهم کرد که دو بار با قایق‌های انفجاری به کشتی‌های آمریکایی در آب‌های بین‌المللی حمله کرده‌اند و همین امر بهانه ورود و حمله به ویتنام شد. این تصمیمی بود که کنگره آمریکا به نام قطعنامه «تانکین» برای ویتنامی‌های شمال گرفته بود. این قطعنامه باعث تشدید درگیری آمریکا و ویتنام شد و به این ترتیب در ماه مارس ۱۹۶۵ نخستین نیروهای زمینی آمریکا وارد خاک ویتنام شدند.
  ​هدف جانسون برای موفقیت
رئیس‌جمهور آمریکا در زمان جنگ ویتنام جانسون بود. هدف جانسون از صدور دستور حمله به ویتنام پیروزی در این نبرد نبود بلکه نیروهای آمریکایی درصدد بودند تا از ویتنام جنوبی دفاع کنند تا وقتی که آنها خود بتوانند با این شرایط خود را وفق دهند. به این ترتیب با ورود بی‌هدف آمریکایی‌ها به جنگی که در آن هیچ نشانی از پیروزی‌ای نبود نیروهای آمریکایی در اوج ناامیدی خود را در یک بن‌بست با ویتنامی‌های شمال و ویت کنگ یافتند و این درحالی بود که هیچ انگیزه‌ای برای جنگ وجود نداشت و از طرفی سربازان آمریکایی هیچ راهی برای بازگشت نداشتند و می‌بایست می‌جنگیدند. 
از ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۹ ارتش آمریکا درگیر جنگ محدود با ویتنام بود و اگرچه بخش‌هایی از ویتنام شمالی بمباران هوایی شد اما به دستور جانسون جنگ می‌بایست بیشتر در جنوب ویتنام متمرکز می‌شد. 

 ​زندگی در جنگل
نیروهای آمریکایی در برابر ویت کنگ‌ها که بسیار مجهز بودند درگیر نبردی شده بودند که میدان اصلی آن جنگل انبوه و سرسبز ویتنام بود. ویتنامی‌ها از میان شاخ و برگ انبوه درختان به سمت سربازها حمله‌ور می‌شدند، دام‌های مرگبار پهن می‌کردند و سپس از طریق تونل‌های زیرزمینی و پیچیده‌ای که کنده بودند پا به فرار می‌گذاشتند. این درحالی بود که برای سربازان آمریکایی حتی پیدا کردن دشمن هم در میان انبوه سبز جنگلی که به آن آشنایی نداشتند کار بسیار مشکلی بود. از آنجا که ویتنامی‌ها در میان شاخ و برگ درختان پنهان می‌شدند تا حمله کنند، سربازان آمریکایی با پرتاب کردن «مامور نارنجی» یا بمب آتش‌زا محوطه را پاکسازی می‌کردند تا برگ درخت‌ها بیفتد یا بسوزد تا محیط را کاملا زیر نظر داشته باشند. همه روستاییان ویتنامی به چشم سربازان آمریکایی دشمن به حساب می‌آمدند و حتی زنان و کودکان ویتنامی هم دام‌های مرگبار پهن می‌کردند و به نیروهای ویت کنگ غذا و پناه می‌دادند. دیگر جنگ به جایی رسیده بود که سربازان آمریکایی از شرایط سخت ویتنام به سطوح آمده بودند. تا جایی که بسیاری از سربازان دچار بیماری‌های روانی شدند یا عده‌ای دیگر برای فشار از این نبرد بیهوده به موادمخدر روی آورده بودند.

 ​حمله ناگهانی
در سی‌ام ژانویه ۱۹۶۸ ویتنامی‌های شمال با هماهنگی ویت کنگ به روستاها و شهرهای جنوب ویتنام حمله کرده و نه تنها مردم منطقه بلکه سربازان آمریکایی را نیز به‌شدت غافلگیر کردند. هرچند سربازان آمریکایی به کمک ارتش جنوب ویتنام توانستند این حمله را که به یورش «تت» معروف شد با ضدحمله‌ای مناسب دفع کنند اما این حمله به آمریکایی‌ها ثابت کرد که دشمن بسیار قوی‌تر و سازماندهی شده‌تر از آن است که انتظارش را داشتند. یورش تت در جنگ ویتنام نقطه عطفی به شمار می‌رفت چرا که جانسون رئیس‌جمهور وقت آمریکا نه تنها با چهره ناراضی شهروندان آمریکایی روبه‌رو بود بلکه خبرهای بدی از فرماندهان نظامی خود در ویتنام می‌شنید و از این‌رو به فکر افتاد تا این جنگ را تشدید نکند.

 ​حمله عید تت
حمله عید تت یک‌سری حملاتی بود که از ۳۰ ژانویه یعنی دقیقا مطابق با عید تت یا سال نوی ویتنامی‌ها در ۱۹۶۸ آغاز شد و تا تابستان ۱۹۶۹ با شدت و ضعف در مناطق مختلف ویتنام جنوبی ادامه داشت.
در این عملیات نیروهای جبهه ملی آزادی‌بخش ویتنام جنوبی یا «ویت‌کنگ‌ها» به نیروهای ویتنام جنوبی و آمریکایی‌ها حمله کردند. 
اگر چه این حمله‌ها از نظر نظامی موفقیت زیادی نداشت اما گسترده بودن و شدت آن و نیز پوشش خبری آن در سراسر جهان و به‌ویژه در داخل آمریکا، افکار عمومی را به‌شدت بر ضدآمریکا بسیج کرد و تظاهرات ضدجنگ در آمریکا را به دنبال داشت.

 ​کشتار می لای
در ۱۶ مارس ۱۹۶۸ میلادی، ۳۴۷ تا ۵۰۴ شهروند غیرنظامی جمهوری ویتنام (ویتنام جنوبی) توسط سربازان ارتش آمریکا به قتل رسیدند. اکثر قربانیان را غیرنظامیان زن و کودک تشکیل می‌دادند. قبل از قتل، برخی از قربانیان مورد تجاوز، شکنجه و قطع اعضا نیز قرار گرفته بودند. برخی از اجساد نیز در جریان کشتار توسط سربازان قطعه‌قطعه شده بودند. کشتار در دهکده‌های می لای و می خه و سون می رخ داد. پس از وقوع حادثه، سعی شد که حادثه مخفی شود، ولی سرانجام شایعات پخش شده باعث شد که یک سال بعد ماجرا توسط رسانه‌ها نقل شود. پس از افشای کشتار، دادگاه‌های نظامی برای محاکمه سربازان مقصر در کشتار برگزار شد که بیش از ۱۰ ماه طول کشید. 
تمام افرادی که در این ماجرا متهم شده بودند پای میز محاکمه رفتند و همه سربازها برای دفاع از خود اعلام کردند که به آنها دستور چنین وحشی‌گری‌های داده شده بود. البته به غیر از ستوان کالی فرمانده دسته که به جرم صدور دستور قتل محکوم و به حبس ابد با اعمال شاقه محکوم شده بود بقیه سربازها در احکامی عجیب و غیر منصفانه تبرئه شدند. دو روز پس از صادر شدن حکم حبس ابد برای ستوان کالی به دستور شخصی ریچارد نیکسون، ستوان کالی تا زمان رای دادگاه تجدیدنظر از زندان آزاد شد. قاضی دادگاه تجدیدنظر حکم کرد که کالی سه سال را در زندان نظامی جورجیا بگذراند و در طول این مدت به وی اجازه ملاقات غیرمحدود داده شد و دو سال بعد ستوان کالی مورد عفو قرار گرفت. در حالی که صدها انسان بیگناه با دستور او به قتل رسیده بودند.

 ​خاطره شوم سرباز آمریکایی
کشتار می لای یکی از خونین‌ترین کشتارها در نبرد ویتنام بود. در این حمله ده‌ها زن و کودک ویتنامی به فجیع‌ترین شکل ممکن قتل عام شدند. یکی از سربازان آمریکایی که در این کشتار دست داشت در خاطراتش می‌گوید: «میدان نبرد مثل سالن تیراندازی شده بود. انگار همه داشتیم تفنگ بازی می‌کردیم. یکی از سربازها با اسلحه ۴۵ میلی‌متری به نوزادی شلیک کرد. گلوله به هدف نخورد و همه ما زدیم زیر خنده. او چند قدمی جلوتر رفت و دوباره شلیک کرد و باز هم گلوله به نوزاد نخورد و ما دوباره خندیدیم. بعد سرباز دقیقا بالای سر نوزاد رفت و کار را تمام کرد». 

 ​تلاش نیکسون برای صلح افتخارآمیز
در ۱۹۶۹ ریچارد نیکسون، ریاست جمهوری وقت آمریکا  برای خاتمه جنگ ویتنام که در آن آمریکا به طرز غیر پیش‌بینی‌ای مضحکه شده بود طرحی به نام «ویتنامی‌سازی» را مطرح کرد که در آن نیروهای آمریکایی از خاک ویتنام خارج می‌شدند و این در حالی بود که قرار شد در پشت صحنه به ارتش ویتنام جنوبی کمک کنند. به این ترتیب خروج نیروهای آمریکا در جولای ۱۹۶۹ آغاز شد. از طرفی آمریکا با کشورهایی مانند لائوس و کامبوج نیز در جنگ بود و نیکسون برای اینکه جنگ ویتنام را از اذهان عموم دور کند دستور داد تا سربازان آمریکایی به نبرد با کامبوج و لائوس بروند. این جنگ‌ها اعتراضات هزاران آمریکایی از جمله دانشجویان را در کمپ‌های مختلف باعث شده بود. ملت آمریکا که روی پرده تلویزیون این صحنه‌ها را مشاهده می‌کرد به‌شدت علیه جنگ ویتنام شروع به اعتراض کردند، بدین ترتیب جبهه تازه‌ای علیه جنگ ویتنام در آمریکا گشوده شد. در همه دانشگاه‌های آمریکا، دانشجویان پیشتاز مبارزه با جنگ ویتنام شدند و در همه ایالات آمریکا مبارزه علیه جنگ ویتنام گسترش یافت. در یک روز بیش از یک میلیون آمریکایی در برابر کاخ واشنگتن علیه جنگ ویتنام تجمع کردند.
از این‌رو برای اینکه این خصومت زودتر خاتمه یابد نیکسون که دیگر محبوبیت خود را از دست داده بود دستور داد تا هرچه زودتر سربازان آمریکایی به خانه‌هایشان برگردند و به این ترتیب برای رسیدن به صلح در ۲۵ ژانویه ۱۹۶۹ مذاکرات صلحی در پاریس آغاز شد. 
وقتی آمریکا بیشتر سربازان خود را از ویتنام خارج کرد نیروهای شمال ویتنام حمله بزرگ دیگری را به نام یورش ایستر یا یورش بهار به روی صحنه آوردند. در سی‌ام مارس ۱۹۷۲ نیروهای شمال ویتنام از منطقه غیرنظامی موازی ۱۷ که در جنگ بی‌طرف بود گذشتند و به جنوب ویتنام حمله کردند و تا حق سربازان آمریکایی باقی مانده را کف دستشان بگذارند و در این حمله نیز آمریکایی‌ها تلفات زیادی دادند.

 ​توافقنامه صلح پاریس
در ۲۷ ژانویه ۱۹۷۳ گفت‌وگوی صلح پاریس منجر به آتش‌بس شد. آخرین گردان سربازان آمریکایی در ۲۹ مارس همان سال از جنوب ویتنام خارج شدند و به این ترتیب ویتنام جنوبی که بسیار ضعیف بود برای نبرد با کمونیست‌های شمال ویتنام تنها گذاشته شد.

 ​الحاق ویتنام
پس از اینکه آمریکا تمام نیروهای خود را از ویتنام خارج کرد در اوایل ۱۹۷۵ ویتنامی‌های شمال حمله دیگری را به جنوب طراحی کند و به این ترتیب جنوب ویتنام در سی‌ام آوریل ۱۹۷۵ تحت محاصره کمونیست‌های شمال قرار گرفت و در دوم جولای یک سال بعد، ویتنام به کشوری کمونیستی تبدیل شد و نام جمهوری سوسیالیست ویتنام روی آن گذاشته شد.

واژه‌نامه جنگ ویتنام
مامور نارنجی: علف‌کشی بود که در جنگل‌های ویتنام انداخته می‌شد تا منطقه از شاخ و برگ درختان پاکسازی شود. سالها بعد در بسیاری از سربازان ویتنامی به دلیل قرار گرفتن در معرض مامور نارنجی اثرات سرطان دیده شد.
آروین: آروین مخفف ارتش جمهوری ویتنام بود. این کلمه اختصاری برای ارتش جنوب ویتنام استفاده می‌شد.
مردم قایقی: به فراری‌هایی گفته می‌شد که پس از حمله کمونیست‌ها در ۱۹۷۵ از ویتنام گریختند. به فراری‌ها مردم قایقی می‌گفتند زیرا بسیاری از آنها سوار بر قایق‌های کوچک و نه چندان امن از این کشور فرار کردند.
بونداک یا بانیز: به مناطق جنگلی و علفزارهای ویتنام گفته می‌شد.
چارلی یا مستر چارلی: واژه‌ای عامیانه خطاب به افراد جبهه ملی ویتنام بود. 
منطقه غیرنظامی: منطقه‌ای که ویتنام شمالی و جنوبی را تقسیم می‌کرد. این منطقه در سال ۱۹۵۴ در پیمان ژنو به عنوان مرز موقت شناخته شد.
دین بین فو: نبرد بین نیروهای کمونیست ویت مین و فرانسه از ۱۳ مارس تا هفتم می ۱۹۵۴. پیروزی ویت مین در این جنگ باعث خروج نیروهای فرانسه از ویتنام و اولین نبرد هندوچینی‌ها شد.
نظریه دومینو: یکی از تئوری‌های سیاست خارجی آمریکا بود. سیاستمداران آمریکایی بر این باور بودند که اگر یک کشور در منطقه کمونیسم شود دیگر کشورهای اطراف هم کمونیسم خواهد شد درست مثل مهره‌های دومینو که اگر یکی بیفتد دیگری هم پشت او می‌افتد.
فاخته: به مخالفان جنگ ویتنام می‌گفتند.
آتش دوستانه: حمله ناگهانی چه با بمب‌افکن و چه با تیراندازی به نیروهای خودی را می‌گفتند. 
شاهین: به افرادی که طرفدار جنگ ویتنام بودند گفته می‌شد.
موش‌های تونل: به سربازانی گفته می‌شد که شبکه‌ها و تونل‌های زیرزمینی حفر شده توسط ویت کنگ را شناسایی و منهدم می‌کردند.
ویت کنگ: نیروهای چریکی کمونیست در جنوب ویتنام.
 

منبع: همشهری سرنخ