در دهه ۷۰ میلادی به‌دنبال جهش قیمت نفت، صدام‌حسین به‌دنبال بلندپروازی‌های عجیبی رفت که یکی از آنها دستیابی به بمب اتم بود و عجیب انکه نه روس‌ها بلکه این اروپایی‌ها و به ویژه فرانسوی‌ها بودند که آماده کمک به این مرد خطرناک برای تجهیز اتمی شدند.

به گزارش همشهری آنلاین، ۴۳سال قبل در چنین روزهایی خلبانان ایرانی در یک پرواز دقیق و سریع بزرگ‌ترین برنامه صدام‌حسین را به گونه‌ای ویران کردند که اساسا گویی هرگز وجود نداشته است. ۸مهر ۱۳۵۹ فانتوم‌های ایرانی با حمله به نیروگاه‌های اتمی اوسیراک در نزدیکی بغداد، بدنه اصلی رآکتور، ساختمان‌ها و تجهیزات و محوطه این مجموعه را با ۱۲ بمب ام-کا ۸۲ به آتش کشیدند. لیدر این حمله نیز کسی نبود جز سرهنگ دوم خلبان محمدحسین قهستانی یکی از با سابقه‌ترین خلبانان جنگی ایران.

اما قهستانی که بود؟

محمدحسین قهستانی زاده تهران در سال ۱۳۲۵ یکی از خلبانان باسابقه اف-۴ در ابتدای جنگ بود که به دلیل شهادت زود هنگامش در ماه چهارم جنگ، چندان نامش شناخته شده نیست.   این صدام بود که با حمله به خاک ایران، سبب بازگشت خلبانان بزرگی نظیر او به ارتش شد.

سخت‌ترین ماموریت‌ها

‌با آغاز جنگ، پایگاه بوشهر یکی از آماده‌ترین پایگاه‌ها بود. پایگاه ششم به یک روایت بیشترین استاد خلبانان ارتش را در خود را جای داده بود. یکی از این خلبانان پای کار، قهستانی بود. آن زمان قهستانی ۲هزار ساعت با اف-۴ پرواز انجام داده و می‌دانست که چگونه باید یک اف-۴ را به سمت هدفی در داخل خاک عراق برد و سپس سالم آن را بیرون کشید. اگرچه بوشهر در سال ۵۹ به دلیل تصفیه‌ها و دیگر موارد مدیریتی توان سال ۵۶ را نداشت.

اما همچنان با ۶۴ جنگنده عمدتا عملیاتی می‌توانست پهنه‌ای به بزرگی جنوب عراق، جنوب غربی ایران، کویت، بخشی از عربستان و کل خلیج فارس را پوشش دهد. سخت‌ترین بخش جنگ برای نیروی هوایی دو هفته ابتدایی بعد از یورش عراق بود. آمریکا تجهیزات سرکوب پدافند هوایی را به ایران نداده بود و خلبانان باید با هواپیماهای غیر تخصصی برای این نوع نبردها به جنگ پایگاه‌های هوایی دشمن می‌رفتند و در عین حال بوشهر باید جناح جنوبی سپاه سوم عراق را که همان ساعت‌های اول جنگ به حومه خرمشهر رسیده بود، ‌ متوقف می‌کرد.

عملیات شمشیر سوزان

در دهه ۷۰ میلادی به‌دنبال جهش قیمت نفت، صدام‌حسین به‌دنبال بلندپروازی‌های عجیبی رفت که یکی از آنها دستیابی به بمب اتم بود و عجیب انکه نه روس‌ها بلکه این اروپایی‌ها و به ویژه فرانسی‌ها بودند که آماده کمک به این مرد خطرناک برای تجهیز اتمی شدند. عراق با کمک فرانسه در ۱۹ کیلومتری بغداد در ساحل دجله در منطقه تویثه اقدام به ایجاد ۳ تاسیسات کوچک هسته‌ای کرده و ۳ رآکتور ۷۰ مگاواتی را فعال کرد. از همان زمان هم ایران و هم اسراییل با نگرانی روند پیشرفت این پروژه سیاه را تعقیب می‌کردند. با آغاز جنگ، این فرصت برای ایران پیش آمد که یک بار برای همیشه خیال منطقه را از بابت این تاسیسات مخوف راحت کند.

آنگونه که سرتیپ ستاد، علیرضا نمکی از طراحان عملیات در زمان جنگ می‌گوید، قبل از انقلاب نابودسازی نیروگاه اتمی  عراق  در دستور کار نیروی هوایی و طرح زاگرس بود اما بعد از انقلاب از طراحان عملیات زمان شاه، خبری نبود و طراحان جدید باید دوباره طرح‌ها را بازنویسی می‌کردند. او می‌گوید: ما حدس می‌زدیم این نیروگاه فعال نباشد.  

۸ روز پس از آغاز جنگ، از معاونت عملیات نیروی هوایی تهران دستوری محرمانه و مستقیم رسید که زدن هدفی را در جنوب بغداد نشان می‌داد. آنگونه که خلبانان مستقر در مراکز فرماندهی می‌گفتند کسی نمی‌دانست این هدف رآکتورهای درحال ساخت تموز است اما بریفینگ‌های قبل از پرواز نشان می‌داد که این منطقه بسیار حفاظت شده است و حتی پدافندهای برد کوتاه رولاند فرانسوی از آن در کنار موشک‌های سام ۶ مراقبت می‌کنند.

عکس‌های دقیق نشان می‌داد که این منطقه توسط ۳ رینگ پدافندی مراقبت می‌شود و اگر خلبانان بخواهند دشمن را غافلگیر کنند، باید تا لحظه‌های آخر، مسیر خود را جایی متفاوت با هدف اصلی نشان دهند.  

به هر تقدیر ۸ مهر ۴ فانتوم به فرماندهی سرهنگ قهستانی به قصد جنوب بغداد حرکت کرده و تا ۳۰ کیلومتری بغداد را در اختفای کامل و سطح زمین حرکت کردند و تنها در یک دقیقه آخر به دو دسته تبدیل شده و دسته اول با تغییر مسیر به سمت نیروگاه برق بغداد ارتفاع خود را افزایش دادند تا پدافندهای شهر عمدا آنها را ببینند و از حمله اصلی غافل شوند. بنابراین قسمت اصلی عملیات در ثانیه‌های آخر رخ داد. دو فانتوم به لیدری قهستانی با گرفتن سرعتی بیش از ۸۰۰ کیلومتر و رساندن ارتفاع به ۹۰ پایی تقریبا هم سطح درختان به سمت اوسیراک راندند.

پدافندهای اصلی شهر متمرکز ‌ روی دو فانتوم دسته یکم بودند و اساسا جدا شدن دسته دوم را ندیدند. فانتوم‌های دسته دوم در ۴ مایلی هدف به سرعت ارتفاع را افزایش داده و در حالیکه هیچ راداری آنها را نگرفته بود، طی ۶ ثانیه با رسیدن به ارتفاع ۲ هزار پایی، ۱۲ بمب ام-کا ۸۲ را ‌ روی منطقه ریخته و با همان سرعت دوباره ارتفاع را به ۱۰۰ پا رسانده و آنگاه به شرق گردش کردند. نیروهای مدافع  حتی نتوانستند یک گلوله یا موشک شلیک کنند و تنها ناظر انهدام نیروگاه‌های نازنین ۲۷۵ میلیون دلاری صدام بودند.

فرمانده دفاع شهر تنها توانست به پایگاه شکاری شعبیه دستور بلند کردن دو فروند الرت را بدهد که آنها نیز هرگز به قهستانی نرسیدند. البته استفاده مکرر از پس‌سوز و حرکت در ارتفاع پایین از یکسو و حمل ۶ بمب و یک موشک اسپارو (برای هر فانتوم) آنها را با مشکل کمبود سوخت مواجه کرد اما خلبانان که همگی سرگرد و سروان بودند، بدون اضطراب پشت سر قهستانی حرکت کرده و با عبور از زاگرس، یک تانکر با اسکورت دو اف-۱۴ را مشاهده کردند که آماده سوخت‌رسانی هستند.

قهستانی که می‌دانست تا دقایقی دیگر حداقل ۴ میگ ۲۳ برای شکار آنها می‌رسند، ضمن درخواست پشتیبانی از تانکر، خواست تا به هر فانتوم تنها به میزان کمی سوخت برساند تا هر ۴ هواپیما بتوانند تا بوشهر خود را برسانند. خود نیز آخرین هواپیمایی بود که سوخت دریافت کرد. تا ۲۵ سال بعد،   هنگامی که اسرائیلی‌ها در عملیات موسوم به «ابوالهول» ‌ زیر نور پروژکتور خبرنگاران اعلام کردند که این مجموعه نیروگاه را به‌کلی ویران کرده‌اند، هرگز اشاره نکردند که این ایران بود که ضربه اول و اصلی را به این نیروگاه‌ها زد و سبب شد تا فرانسوی‌ها و ایتالیایی‌ها همان ماه اول جنگ از این کشور خارج شوند. ‌سرتیپ نمکی می‌گوید : «در همان حمله اول، ایران کار نیروگاه را تمام کرد و ۴۰۰ کارشناس اروپایی همان فردا خاک عراق را ترک کردند. در حقیقت حمله سال بعد اسرائیلی‌ها بیشتر شکل تبلیغاتی داشت.»

منبع:‌هفت صبح