به گزارش همشهری آنلاین،منطقه اوریگان ایالات متحده آمریکا در قرن ۱۹ میلادی، شاهد نژادی از اسبهای وحشی بود که با پوستهای بلوطی تیرهرنگ در قالب گلههایی به صورت آزادانه در این منطقه کوهستانی میچرخیدند. اما چیزی که بیشتر از همه توجه مردم منطقه را به این اسبهای وحشی جلب کرده بود یالهای زیبا و باورنکردنی آنها بود. یال و دمهایی بلند که گاهی اوقات در زمان بازی و بالا و پایین پریدن اسبها روی زمین کشیده میشدند؛ اسبهایی که خیلیها با دیدن آنها آرزوی مالکیتشان را در سر میپروراندند. این گزارش در فرودین ماه سال ۱۳۹۱ در مجله سرنخ چاپ شده است.
با اینکه این اسبها وحشی بودند اما همین علاقه به مالکیت آنها باعث شد که بالاخره افرادی موفق به رام کردن آنها شوند و به پرورش این نژاد زیبا و شگفتانگیز بپردازند. با مراقبتهای بیشتر، رشد موهای دم و یال آنها نسل به نسل بیشتر شد. اما به گواهی عکسهایی که گرفته شده، هیچ اسبی از این نسل، یالهایی به زیبایی و شکوه لینوس نداشته است؛ یالهایی زیبا و باورنکردنی که لقب خورشید را برای او در میان هم نسلانش به ارمغان آورد.
لینوس، این اسب شگفتانگیز در سال ۱۸۸۴ از پدر و مادری زیبا متولد شد. یال و دم لینوس از نظر طول و پرپشتی باورنکردنی بود.
شاید اگر انسانها اجدادش را رام نکرده بودند، او میتوانست زندگی ساده و آزادی داشته باشد اما اسارت، زندگی لینوس را از همان سال اول دچار فراز و نشیبهای زیادی کرد. در ابتدا او توسط برادران رادرفورد خریداری و به شهر ماریون نقل مکان کرد.
زندگی در اصطبل این مزرعه، این امید را به او میداد که هنوز در زادگاهش زندگی میکند و مجبور نیست تا با احساس غربت دست و پنجه نرم کند.
ورود به این مزرعه ،شروع شهرت برای لینوس بود. مردم آن زمان زندگی او را با هیجان و جذابیت یک اتفاق ملی دنبال میکردند، طوری که انگار لینوس انسانی زیبا از خانوادهای اشرافی است. او توانست در همان سال لقب «اسب زیبای اوریگان» را از جانب مردم کسب کند.
یک سال بعد و با فروخته شدن لینوس به برادران ایتون زندگی این اسب زیبا ،رنگ دیگری به خود گرفت و او فهمید که زندگیاش به مزرعه برادران رادرفورد ختم نمیشود.
سیرک برادران ایتون مشهورترین سیرک آن زمان آمریکا بود و عنوان سرکردگی اسبان نمایشی سیرک، سکوی پرتابی برای رسیدن به اوج شهرت برای لینوس شد.
سفر از شهری به شهر دیگر و نمایشهای موفقیتآمیز اسبها، باعث معرفی لینوس به مناطق مختلف و قرار گرفتن عکس او بر روی جلد مجلات شد.
در بروشورهای تبلیغاتی سیرک، گیسوهای زیبای لینوس اینگونه توصیف میشد: «با اینکه چهار سال از عمر این اسب شگفتانگیز میگذرد اما موهای دم و یالش هنوز در حدود ۵/۷ سانتیمتر در ماه رشد میکند. لینوس، زیباترین اسبی است که تاکنون در دنیا متولد شده است. حیوانی مغرور، با پوستی به رنگ بلوطی براق که هنگام راه رفتن سرش را بالا میگیرد و از تشویقهای هوشمندانه مردم هنگام نمایش لذت میبرد.
صورت و پشت پاهایش سفید و موهای دم، یال و پیشانیش سفید تیره است. هنگامی که موهایش را شانه میزنند و به اطراف میریزند موهای یالش ۴ متر و ۲۰ سانت، پیشانی ۲ متر و ۷۰ سانت و دمش ۳ متر و ۶۰ سانت طول دارد. نمایشی از گیسوهایی زیبا که بدون شک هر فردی را به تحسین وادار میکند.»
اما تعریف از زیباییهای لینوس به اینجا ختم نمیشد. نگهداری و مراقبت از یالهای زیبا و حیرتآور لینوس نیز با جزئیات فراوان در بروشور نوشته میشد: «موهای این اسب زیبا با آب سرد شسته میشود و هنگام شستوشو به هیچ وجه از شامپوهای ویتامینه استفاده نمیشود. هر شب و قبل از رفتن لینوس به طویله، چند نفر، تمام موهایش را شانه میزنند و به دستههای نازکی تقسیم میکنند. هر دسته تا انتها بافته میشود و سپس دستهها جمع میشوند و داخل کیفی گذاشته میشوند. تنها برای یال و موهای پیشانی ۶ کیف لازم است.»
متاسفانه لینوس در سال ۱۸۹۴ و در سن ۱۰ سالگی در اثر اصابت رعد و برق فوت کرد و زندگی اشرافیاش به پایان رسید. تنها خبر خوشایندی که در آن زمان میتوانست اندکی اندوه نبود لینوس را کم کند، وجود لینوس دوم پسر لینوس بود. او زیبایی خیرهکنندهای مانند پدرش داشت. او و پدرش پول سازترین اسبها در آن زمان برای صاحبانشان بودند. اما عدم مراقبت کافی از این اسبها و نگاهی تجاری به آنها باعث شد تا نسل این اسبهای وحشی و زیبای اوریگان منقرض شود.