خانواده زنی جوان در خوزستان که نسبت به او دچار سوء‌ظن شده بودند با شوهر و خانواده شوهرش تصمیم گرفتند زن جوان را به قتل برسانند؛ اما تماس تلفنی مخفیانه زن جوان در آخرین لحظات با یکی از معتمدان محلی او باعث نجات جانش شد. اما این حادثه چگونه اتفاق افتاد و معتمد محلی چطور زن جوان را نجات داد؟

همشهری آنلاین؛ سرنخ: خانواده زنی جوان در خوزستان که نسبت به او دچار سوء ظن شده بودند با شوهر و خانواده شوهرش دست به دست یکدیگر دادند تا زن جوان را به قتل برسانند؛ اما تماس تلفنی مخفیانه زن جوان در آخرین لحظات با یکی از معتمدان محلی او باعث نجات جانش شد. اما این حادثه چگونه اتفاق افتاد و معتمد محلی چطور فرشته نجات زن جوان شد؟

به گزارش همشهری، چند روز قبل به یکی از معتمدان محلی خوزستان به نام شیخ علی زبید خبر رسید که خانواده زنی جوان قصد جان او را کرده اند و با این بهانه که او مرتکب خیانت شده قصد دارند تا چند ساعت دیگر او را به قتل برسانند. این معتمد محلی که در خوزستان به «زعیم شیخ علی بن ناصر آل نبهان» مشهور است و به دلیل پادرمیانی در پرونده های قضایی به چهره ملی صلح معروف شده آن زمان در لرستان در حال پادرمیانی در یک پرونده قتل بود و این ماجرا را یکی دیگر از چهره‌های اجتماعی خوزستان به نام حسنه عفراوی به او خبر داده بود. آنطور که او می‌گفت اعضای خانواده، شوهر و خانواده شوهرش او را در اتاقی زندانی کرده و قصد داشتند به صورت دسته جمعی او را به قتل رسانده و جسدش را به رودخانه کارون بیندازند. زن جوان اما دور از چشم آنها و در تماسی تلفنی توانسته بود ماجرا را برای خانم عفراوی بازگو کرده و آدرس خانه پدری اش را اعلام کند. او مشغول صحبت کردن بود که شارژ گوشی موبایلش تمام شده و تماس تلفنی قطع شد و ارتباط با زن جوان امکان پذیر نبود. در چنین وضعیتی بود که معلوم نبود او دچار چه سرنوشی شده است.

چند ساعت از قطع شدن این تماس تلفنی می‌گذشت که شیخ علی همراه با دو بانویی که پیگیر این ماجرا بودند، توانستند نشانی خانه پدری زن جوان را پیدا کنند. آنها در شرایطی به آنجا رسیدند که نمی‌دانستند او بعد از تماس تلفنی هنوز زنده است یا خانواده اش نقشه شان را عملی کرده اند. با این حال شیخ علی زن خانه را زد و در کمال تعجب پدر خانواده در را باز کرد. وقتی او شیخ علی را دید تعجب کرد و فهمید او برای چه کاری به آنجا آمده است. او او چهره ملی صلح و خانواده اش را خوب می شناخت. آنها به صورت خانوادگی در صلح و سازش در خوزستان فعال هستند و همه آنها را می‌شناسند. او هم با دیدن شیخ علی او و دو خانم همراهش را به خانه دعوت کرد.

آنطور که شرایط خانه نشان می‌داد آنها هنوز نقشه شان را عملی نکرده بودند و در این شرایط بود که شیخ علی و خانم‌های همراهش به گفتگو با اعضای این خانواده پرداختند. آنها می‌گفتند که دخترشان اشتباه بزرگی مرتکب و باعث سرافکندگی شان شده و به همین دلیل باید مجازات شود. اما وقتی شیخ علی با آنها صحبت کرد همگی متوجه شدند که اشتباه کرده اند و زن جوان که مادر ۲ بچه است گناهی ندارد و همه چیز در حد یک سوء ظن بی‌مورد است. در این شرایط بود که زن جوان آزاد شد و با برطرف شدن بدگمانی نسبت به او همراه شوهر و فرزندانش راهی خانه شان زدند و از یک جنایت خانوادگی پیشگیری شد.

این حادثه یادآور قتل فجیع زنی جوان در اهواز بود. او که به ترکیه گریخته بود توسط پدر و عمویش به خوزستان بازگردانده شد اما شوهرش او را به طرز هولناکی به قتل رساند و فیلم این جنایت تا مدتها در فضای مجازی دست به دست می‌شد.