همشهری- پریسا نوری:کمتر کسی است که به شوخطبعی و شیطنت این بازیگر که با قد کوتاه و لهجه شیرین اصفهانی روی صحنه تئاتر و جلوی دوربین تلویزیون طنازی میکند، نخندیده باشد. شوخطبعی این هنرمند در پاسخ به برخی سؤالات، گفتوگو را متفاوت و البته جذابتر کرده است. پیشنهاد میکنیم پاسخها را با لحن آقا رشید بخوانید تا خنده بر لبتان بنشیند.
- چطور به بازیگران سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره» پیوستید؟ بهدلیل آشنایی پیشین شما با سروش صحت و بازی در سریال «شمعدونی» یا ...؟
بله. بعد از سریال شمعدونی که با سروش صحت کار کردم دوست داشتم دوباره با او کار کنم که خوشبختانه این تجربه در سریال مگه تموم عمر چند تا بهاره تکرار شد.
- چرا دوست داشتید با سروش صحت کار کنید؟
به جرأت میتوانم بگویم سروش صحت کارگردان کاربلد و بینظیری است و کار کردن با او برایم افتخار بزرگی است. آقای صحت در کار بسیار صبور است و با حرفهایش استرس بازیگران و گروه را کم میکند. در روند کار ممکن بود که من دیالوگی را فراموش کنم و آقای صحت میگفت که راحت باش! من خودم خیلی چیزها را از او یاد گرفتم. گروه هم خیلی خوب بود. در تصویربرداری این سریال که حدود یک سال و ۴ماه طول کشید مثل یک خانواده خوب کنار هم بودیم و زمانی که کار سریال تمام شد همه ناراحت بودند و دوست داشتند ادامه یابد.
- بهعنوان یک هنرمند کمدین، فکر میکنید این سریال یک کار طنز موفق است؟
هر کاری نقاط ضعف و قوتی دارد، اما نظر شخصی من از نظر کیفیت و ساخت و خلاقیت هنری خیلی کار قویای هست؛ مخصوصا در سبک خودش یعنی طنز سوررئال. یعنی حرفی برای گفتن دارد، اما در کل بهتر است مخاطبان به این سؤال پاسخ بدهند.
- حالا که تقریبا نیمی از سریال پخش شده، در فضای مجازی و دنیای واقعی چه بازخوردهایی از این سریال گرفتید؟
واکنشها و بازخوردها متفاوت است. خیلیها میپرسند «چرا اینجا رشید نیستی؟» خیلیها هم در صفحهام پیام گذاشته و گفتهاند «چقدر عموجلال خوبه... اصلا اکسیژن این سریاله...»
- بازی در نقش عموجلال برایتان چالشبرانگیز نبود؟ فردی که بزرگ خانواده و سرپرست برادرزادههایش است و یک مغازه سمساری دارد.
عموجلال بزرگ خانواده است، با لهجه اصفهانی حرف میزند و یک سمساری دارد. این نقش برایم ملموس بود و چالشی نداشت. چون سابقه کار کردن در مغازه سمساری را دارم. مادر همسرم قبلا سمساری داشت و اجناسش را پدر همسرم میخرید. مدتی مادر همسرم مریض شد و من برایش کار میکردم و به همین دلیل با کار سمساری و فروش لوازم دست دوم آشنایی داشتم. از طرفی پدر و بزرگ خانوادهام، پس این نقش در واقع به نوعی زندگی واقعیام بود. فقط نخستین سکانسی هم که در این سریال جلوی دوربین رفتم خیلی سخت بود چون بازیگران بسیار خوبی مقابل من بازی میکردند؛ مثل آقایان علی مصفا، سیاحی و همین نقش نیما که مجید یوسفی آن را بازی میکند و بازیگر خیلی خوب و عالی است.
- برای این سریال چند لوکیشن داشتید؟
شاید حدود ۸۰ لوکیشن در تهران، قشم، اصفهان، شمال و ... داشتیم.
- بهترین لوکیشن کجا بود؟
اصفهان.
- لابد چون اصفهانی هستید این را میگویید؟
نه اینکه خودم اصفهانی هستم این حرف را بزنم. چون اصفهان حتی صرفنظر از سبک معماری صفوی و آثار تاریخی خوبی که دارد جان میدهد برای ساخت فیلم و سریال. اصفهان ۴ فصل است. اگر کوه و تپه بخواهید دور و بر اصفهان پر از کوه است. اگر طبیعت و سبزه خواستید چادگان، باغ بهادران، ناژگون و کلی جاهای دیگر هست. اما اگر کویر خواستید میروید وسط رودخانه زایندهرود. (با خنده) البته ورزنه هم کویر دارد، اما در آنجا جای نشستن پیدا نمیکنید چون به قدری فرونشست دارد که نگو!
- مردم، شما را با نقش آقا رشید در یاد دارند و انگار یک جاهایی هم رگههایی کمرنگ از رشید در بازی اخیرتان نیز دیده میشود. این خواسته کارگردان بود یا تشابه با نقشهای قبلی؟
قرار نبود رشید باشم. هر جا که از نقش جلال بیرون میآمدم و به شخصیت رشید نزدیک میشدم آقای صحت کات میداد.
- ترکیب سروش صحت، آقا رشید و برخی بازیگران خوش سابقه طنز در سریال حتما پشت صحنه جذابی را برای سریال رقم زده؛ اینطور است؟
بله. کار کردن با سروش صحت همهاش برایم خاطره است، ولی بهترین خاطرهام از سریال وقتی بود که دستمزدها را میدادند. (با خنده) ولی به جز این سکانسی که بهخاطر بچهها ۲۵ بار برداشت شد، به یاد ماندنی شد. در این سکانس داداش من فوت کرده بود و من بچههای برادرم را صدا میزدم که بیایند و زمانی که نیما کنارم مینشست به او میگفتم «نیما چقدر بوی داداشی منو میدی! بذار بوت کنم!» و بعد او را بو میکردم. اینجا بود که بچهها خندهشان میگرفت، نیما هم طاقت نمیآورد و میخندید. آقای صحت میگفت نخندید! اما میدیدیم خودش دارد میخندد. این سکانس خیلی خوب و قشنگ بود.
- برگردیم به دهههای ۶۰ و ۷۰؛ چطور وارد عرصه بازیگری تئاتر و تلویزیون شدید؟
اوایل دهه ۶۰ بود، یک روز کنار پل خواجو دیدم گروهی مشغول فیلمبرداری هستند، ایستادم و نگاه کردم. آقایی آمد و گفت چند نفر برای سیاهی لشکر میخواهم، من هم رفتم و در صف کنار یک کیوسک تلفن عمومی ایستادم. یکی از بازیگرها از عهده نقش برنیامد و من اعلام کردم که میتوانم آن نقش را بازی کنم. تست گرفتند و کارگردان از بازیام خوشش آمد و نخستین نقش تلویزیونی را در آنجا بازی کردم.
- شخصیت رشید از همانجا شکل گرفت؟
سال ۱۳۶۵ در تئاتری به نام خواستگاری این شخصیت شکل گرفت. چون قدم کوتاه بود اسمی باید پیدا میکردم که ضدقدم باشد، بنابراین اسم رشید را انتخاب کردم و شخصیت رشید از همانجا بهوجود آمد و از دهه ۷۰ و بعد از مجموعههای «خواستگاری»، «شهر و همشهری»، سریال «گردو»، «تئاتر در صحنه» و برنامههای دیگری که داشتم مردم من را با عنوان آقا رشید شناختند.
- در زندگی واقعی (خارج از صحنه تئاتر و جلوی دوربین) هم شوخطبع هستید یا جدی؟
نه. ما هم آدمیم بالاخره. یک موقع شوخیم و یک موقع جدی.
- جایی گفتید حتی در خانه هم شما را رشید صدا میزنند.
به زندگی خانوادگی من کار نداشته باشید. سؤال بعدی لطفا!
- بهعنوان یک هنرمند کمدین وضعیت فیلمها و سریالهای کمدی تولید شده در تلویزیون را چطور میبینید؟
آهان. این شد یک سؤال خوب! بهنظر من کارهای طنزی که در گذشته ساخته میشد خیلی مفهومیتر و جذابتر بود و حالا هم هنرمندان دارند زحمت میکشند و تلاش میکنند که کار خوبی را به نمایش بگذارند.
- از بین کمدینهای ایرانی و خارجی بازی کدام بهتر است؟
از ایرانیها زندهیاد استاد رضا ارحامصدر، پرویز پرستویی، اکبر عبدی، مهران غفوریان و خارجیها چارلی چاپلین، روآن اتکینسون یا همان مستربین خودمان و جیم کری.
- با توجه به اینکه هم کار جدی بازی کردهاید و هم طنز، کدام را بیشتر میپسندید؟
فکر میکنم مردم به اندازه کافی چیزهای جدی دیدهاند و خنده و خوشحالی است که این روزها کم شده؛ برای همین ترجیح میدهم نقش طنز بازی کنم و مردم را بخندانم. با این حال خیلیها میگویند: «آقا چه جدی بازی کنی و چه طنز ما رو میخندونی.»
- چه نقش یا نقشهایی را دوست دارید ایفا کنید؟
کلا نقشهایی که زن بستونم را دوست دارم.
- دلتان میخواهد با کدام کارگردانها کار کنید؟
کارگردانهایی که نقش داماد به من بدهند.
- در حال حاضر مشغول بازی در چه سریال یا تئاتری هستید؟
فعلا هیچی، یعنی پیشنهادهایی شده، اما قبول نکردم.
- چه آرزویی دارید؟
آرزویم سلامتی و شادابی مردم است.
- بزرگترین حسرتتان چیست؟
اینکه چرا قدم بلند نیست!
- اهل سفر هستید؟
بله.
- بیشتر به کجا میروید؟
تقریبا به همه استانهای ایران سفر کردهام.
- از نظر شما بهترین شهر ایران برای مسافرت کجاست؟ (البته به غیراز اصفهان)
بی اغراق همه جای ایران زیبا و مقصد سفری دلپذیر است.
- چه توصیهای به جوانها دارید؟
زیاد مسافرت بروید. اگر پول هم ندارید وام بگیرید. وقتی برمیگردید و قسط میدهید همه خوشیهای سفر را فراموش میکنید!
- مثل اینکه خیلی خسته شدید؟
خیلی زیاد. چقدر سؤال میپرسید؟
- خسته نباشید. اگر حرف دیگری دارید بفرمایید. حرف آخر؟
از دستاندرکاران روزنامه همشهری تشکر میکنم. همه بچههای روزنامه را دوست دارم. خدا نگهدار.