به گزارش همشهری آنلاین، ۲۱ خرداد ماه سال ۹۰ در جلسهای با حضور پیشکسوتان جهاد و شهادت و برخی فرماندهان سالهای دفاع مقدس در مسجد ولیعصر(عج) تهران، سردار شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده وقت نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به بیان سخنانی در خصوص موضوعات مختلف ازجمله سالهای دفاع مقدس، وضعیت جبهه مقاومت در آن ایام و مسئله بیداری اسلامی که در آن تاریخ چیزی در حدود ۵ ماه از آغاز آن میگذشت پرداخت.
بخشی از متن سخنرانی شهید سلیمانی بهشرح زیر است:
بعد از دفاع مقدس حوادث خارقالعادهای در جهان اسلام افتاد
امروز برخی میپرسند آیا این حوادثی که در جهان رخ داده، متأثر از انقلاب ماست؟ آیا اسلامی است یا نه، چیز دیگری است.
خیلیها معتقدند اینها پدیدههای اجتماعی هستند که بهدلیل فساد در کشورها به وجود آمده و آمریکا تنها سر چاه این اعتراضات را برداشته و خودش آن را هدایت میکند، یکی را میبرد، یکی دیگر را میآورد، استدلال و منطقی هم برای آن دارند اما من معتقدم این نیست، نه من، خیلیها و مهمترین فرد مقام معظم رهبری است که بارها این را فرمودهاند که «چه کسی قبول کند یا نکند، این حوادث متأثر از انقلاب اسلامی است.»
خب، ما بعد از جنگمان حوادثی داشتیم که در عالم اسلامی خارقالعاده و در نوع خودشان متحیرکننده بودند، این حوادث در جمعبندیهای مادی، غیر قابل شدن بود.
آیا کسی میتواند این را انکار کند که حزبالله لبنان متأثر از انقلاب ماست؟ و یا اینکه حزبالله پایه اصلیاش متأثر از جنگ ماست؟ ما بزرگترین شهید یا زندهیاد حاج احمد متوسلیان را در راه تأسیس حزبالله دادیم.
اگر قبول داریم که حزبالله متأثر از انقلاب و دفاع مقدس بود، باید ببینیم عمل حزبالله در جهان عرب بهعنوان یک سازمان عربی چه تأثیری داشته؟
حزبالله در سال ۲۰۰۰ اسرائیل را شکست داد، همان زمان خیلیها شبهه کردند که؛ آیا اسرائیل فرار کرد یا نکرد؟
این شبهه به وجود آمد که؛ آیا این پیروزی در اثر عمل حزبالله بود یا اسرائیل خسته شد و خودش رها کرد و رفت؟ اما جنگ ۳۳روزه دیگر این شبهات را باقی نگذاشت.
در جنگ ۶روزه، سه ارتش کشورهای مهم و ثروتمند عربی در ۶ روز مقابل اسرائیل شکست خوردند. در جنگ ۳۳روزه دیگر اسرائیل، اسرائیل ۱۹۶۷ نبود؛ اسرائیل سال ۲۰۰۶ بود که یک لشکر آن برابری میکرد با توانمندی ارتش اسرائیل در جنگ ۶روزه.
در این جنگ، ۳۳ روز دنیا بر طبل رسانهها میکوبید، رسانههایی که امروز قدرت زیادی دارند و خدا خواست این طبل زدنها در دنیا بهوجود بیاید.
این جنگ (جنگ ۳۳روزه) مثل جنگ ۶روزه نبود که چیزی مخفی بماند، نقش رسانهها در این جنگها آنقدر زیاد است که از نقش دولتها هم بیشتر است.
امروز نقش یک تلویزیون بعضاً از نقش یک حکومت بیشتر است در ایجاد جنگ روانی و موضوعات دیگر؛ چه در جهت تقویت و چه تضعیف.
امروز وضعیت فرق کرده، خبرنگاران در لابهلای این تانکها میلولند و راه میروند و خبر منتشر میکنند و وقایع را نشان میدهند.
همه دنیا امکانات خود را بسیج کرده بود تا پیروزی اسرائیل را جشن بگیرد و از دست حزبالله خلاص شود، اما حزبالله پیروز شد و پیروز صددرصد نظامی هم شد.
خود فرماندهان اسرائیلی اعتراف کردند که حزبالله در این جنگ مثل یک زلزله ۹ریشتری اسرائیل را الک کرد.
موشکهای حزبالله ساختمانهای اسرائیل را با دقت میزند
وقتی اولمرت نخست وزیر وقت رژیم اسرائیل اعلام کرد که برای اولین بار در تاریخ مناقشات اعراب و اسرائیل، همه یا اغلب کشورهای عربی اسرائیل را در جنگ علیه یک سازمان عربی حمایت کردند، این حرف تاریخی و بینظیری بود.
امروز رشد مقاومت مثل دیروز نیست که سید حسن نصرالله انکار کند و بگوید که «من موشک ندارم.»، بر عکس خودش اعلام میکند که «من موشکهایی دارم که میتوانم ساختمانهای شما را با دقت بزنم.»، میگوید «اگر ۶ لشکر شما بیاید من دفنش میکنم.»
این خیلی اعتماد به نفس میخواهد که یک سازمانی بیاید و چنین حرفی را بزند، چرا حزبالله چنین اعتماد به نفسی دارد؟ چون از مرحله تهدید و تأثیر از تهدید عبور کرده و نهتنها به مرحله بازدارندگی بلکه به مرحله تهدید دشمن رسیده است.
این حوادث و اینهمه پیروزی از جانب یک سازمان عربی که ریاست آن را یک روحانی برعهده دارد، آیا میتواند بر مصر، اردن و دیگر کشورهای عربی تأثیرگذار نباشد؟
در جنگ ۲۲روزه، خاخامهای یهودی با گریه از غزه عقب رفتند
یا آنچه در فلسطین رخ داد، این حوادث بهصورت تسلسلی بر هم تأثیرگذارند، وقتی سال ۲۰۰۰ اتفاق افتاد و اسرائیل از جنوب لبنان فرار کرد، حادثه بعدی، عقبنشینی از غزه بود بهطوری که خاخامهای یهودی با گریه از غزه عقبنشینی کردند، پس ثمره عقبنشینی از لبنان، عقبنشینی از غزه شد و ثمره پایداری در جنگ ۳۳روزه پیروزی دیگری در داخل غزه و در جنگ ۲۲روزه بود.
این اتفاقها در کنار مرزهای مصر افتاد.
جوانان تونسی حرف عجیبی زدند و گفتند «ما وقتی شنیدیم که سید حسن نصرالله میگوید "ما ۶ لشکر اسرائیل را دفن میکنیم"، گفتیم پس ما میتوانیم پلیس بنعلی را شکست دهیم.»، این باور به وجود آمد. دفاع مقدس و انقلاب اسلامی با نام اسلام بر این بیداری اسلامی تأثیر گذاشت و من بعید میدانم که امروز حادثه مهمی در دنیا بیفتد یا اتفاق افتاده باشد که بهنوعی متأثر از جنگ ما نباشد، چرا میخواهیم این را انکار کنیم؟ این ثروت انقلاب اسلامی است، مال انقلاب اسلامی و خون شهدای ماست، حتی بر فرض اینکه مصریها آن را قبول نکنند.
بیداری در دنیا بدون انقلاب اسلامی ایران قابل تصور نیست
اصلاً میتوان تصور کرد که بدون انقلاب اسلامی در دنیا اتفاقی در جهت بیداری بیفتد؟ از ۱۹۱۷ که فروپاشی عثمانی بود تا به حال، همه اتفاقات برای مهار جهان اسلام بوده و تنها حکومتی که از زیر یوغ صلیبیت خارج شد، جمهوری اسلامی بود و این هنر بزرگ امام(ره) است.
فقط هم تأسیس جمهوری اسلامی نیست بلکه امام(ره) اولین خروج را انجام داد و امروز همه آن چیزهایی که در دنیا مطرح میکنند مثل حقوق بشر، تروریسم و غیره، هیچ کاربردی در اروپا ندارد؛ تمام کاربردش برای کنترل جهان اسلام است.
شکست هیمنه اسرائیل و ابهت آمریکا در عراق و افغانستان متأثر از انقلاب اسلامی ایران است
این شکست هیمنه اسرائیل و یا شکست ابهت آمریکا در عراق و افغانستان متأثر از انقلاب اسلامی است. آمریکاییها ادعا میکنند که ایران، عراق را بلعیده و البته آنها این حرف را برای ایجاد اختلاف به دیگر کشورها میگویند، خب، آمریکا که با دست چلاق به آنجا نیامد؛ ۱۶۰ هزار سرباز آورد.
ایران و مصر میتوانند تأثیر زیادی بر هم داشته باشند
ما معتقدیم آنچه در منطقه در حال اتفاق است، از جنس انقلاب اسلامی و متأثر از دفاع مقدس است اما از نگاه دیگر اگر بخواهیم ببینیم مثلاً مصر چهنسبتی با انقلاب اسلامی دارد، دلیل اصلی که مبارک اصرار داشت این فاصله بین ایران و مصر وجود داشته باشد، همین است. پارامترهایی وجود دارد که ایران و مصر میتوانند تأثیر متقابل بسیار زیادی بر هم داشته باشند که یکی از آنها مذهب است.
درست است که ما شیعه هستیم و آنها اهلسنت اما مصر مذهب شافعی است که محب اهلبیت(ع) است، دوم اینکه حدود ۹ میلیون نفر اهل تصوف دارد که در محبت اهلبیت(ع) وضع مشخصی دارند. سوم ساختاری مثل اخوانالمسلمین است که یک ساختار سیاسی مهم و از محورها و موتورهای اصلی محرک این انقلاب است.
بنیانگذاران اخوان المسلمین در جمهوری اسلامی قدسیت دارند
بخش مهم از اتفاقاتی که در عالم عرب به وجود آمده، متأثر از مصر بوده، چه ناسیونالیسم عربی و چه اخوان المسلمین که آن هم از مصر به جهان عرب منتشر شده است.
بنیانگذاران اخوان المسلمین در جمهوری اسلامی و در تشیع و در نزد بزرگان شیعه قدسیت دارند.
یکی از خیابانهای اصلی ما به نام «حسن البناء» است که مؤسس اصلی اخوان المسلمین است. یکی از شخصیتهای مورد احترام در بین علمای دینی ما «سید قطب» است که یکی از تألیفات مهم حضرت آقا، ترجمه تفسیر کتابهای سیدقطب بوده است، اینها مؤسس اخوان المسلمین بودند.
جنبش حماس که امروز یکی از اتهامات اصلیاش همبستگی با جمهوری اسلامی است، شاخه اصلی اخوان المسلمین محسوب میشود. دوستان اساسی انقلاب اسلامی مانند اردوغان و گُل در ترکیه، احمد شاه مسعود و ربانی در افغانستان، ماهاتیر محمد در مالزی و... شخصیتهای اصلی اخوان المسلمین هستند.
در سطوح گوناگون دیگری هم این نزدیکیها وجود دارد و روشنفکران و نویسندگان مصری زیادی درباره انقلاب اسلامی ایران مطلب نوشتند.
عملکرد شورای نظامی مصر معیار خوبی برای سنجش و قضاوت نیست
اما اگر بیاییم این طور مطرح کنیم که شورای نظامی مصر چرا اینگونه عمل میکند، این معیار خوبی برای سنجش نمیتواند باشد. در یمن، بحرین و لیبی هم به همین شکل است، لذا امروز بهلطف خدا بهنوعی این صدور انقلاب به منصه حقیقی ظهور رسیده و ما باید خدا را شکر کنیم که خون شهدای ما و تلاشهای امام(ره) نتیجه خودش را نشان داد.
خیلیها سؤال میکنند که؛ ما چرا اینقدر به ایستادگی در مقابل آمریکا اصرار میکنیم؟ آیا نمیشود جمهوری اسلامی لبخندی به آمریکا بزند و خیلی از مشکلات حل شود؟ اگر این ایستادگی جمهوری اسلامی نبود و ما دستمان را در دست آمریکا میگذاشتیم چهکسی میتواند بگوید در دنیا چنین اتفاقاتی که امروز شاهد هستیم میافتاد؟
این یک واقعیت است که دیگر پیروزی و شکست ایران در مرز مهران نیست؛ امروز پیروزی و شکست ایران در بغداد و لبنان است، این ثمره بزرگی است که باید قدر آن را دانست نه اینکه با تحلیلهای گوناگون به مسیر غلط برویم و یا از جایی ناراحت باشیم و آن را به جای دیگری وصل کنیم و این ثمره ارزشمند و ملموس را نادیده بگیریم.
همه ما محاسنمان سفید شده، حالا بعضی رنگ میکنیم ولی فایده ندارد.
یکی از اهل معرفت پولی به کسی داد و گفت «مرتب بیا به من بگو تو میمیری.»، او پول را گرفت و مرتب میآمد و میگفت «فلانی! قاسم! تو میمیری.»، این هم میگفت «خیلی خب، برو.»
مدتی گذشت و دید طرف دیگر خیلی پیگیر نیست، رفت و گفت «نه به آنکه گفتی هرروز به تو بگویم میمیری نه به اینکه دیگر پیگیری نمیکنی!»، گفت «لازم نیست، امروز یک موی سفید در صورتم دیدم، آن به من میگوید که "تو میمیری."، دیگر لازم به گفتن تو نیست.»
ما همگی در حال رفتن هستیم ولی از خدا بخواهیم که توفیقی بدهد که اولاً با شهادت ما را از این دنیا ببرد، ثانیاً ما را با دوستان شهیدمان محشور کند.