همشهری آنلاین-گروه سیاسی: روز شنبه، حماس حمله گسترده ای را به رژیم صهیونیستی آغاز کرد. در حالی که دولت صهیونیستی با حملاتی در غزه به مقابله برخاست، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر این رژیم نسبت به جنگ طولانی و دشوار در پیش رو هشدار داد. اندیشکده آمریکایی رند با مراجعه به توصیههای قبلی خود به آمریکا و اسرائیل (در سال۲۰۱۷)، درس عبرتهای جنگهای پیشین مردم فلسطین در سرزمینهای اشغالی را به آنها یادآوری کرده است.
بازخوانی مقاله اندیشکده رند به قلم ۷نفر از پژوهشگران آن تاکید دارد «برای بیش از یک دهه، اسرائیل در چرخههایی از خشونت که با دورههایی از درگیریهای شدید و آرامشهای نسبی تعریف میشود، با حماس در غزه درگیر بوده است.»
در ادامه هم آمده است: این مقاله بر خلاصهای از یک دوره ۵ساله درگیری حماس و اسرائیل متمرکز است، از پایان عملیات سرب گداخته در سال۲۰۰۹ تا پایان عملیات صخره قدرتمند در سال ۲۰۱۴.
این گزارش داستانهای زیادی را روایت میکند و درسهای بسیاری را دربرمیگیرد؛ تغییر چهره جنگ شهری و چگونگی جنگیدن یک ارتش پیشرفته با نیروی ضعیفتر و در عین حال بسیار انطباقپذیر و نامنظم را تحلیل میکند، همچنین یک مطالعه موردی از نوآوری نظامی را ارائه میکند و نشان میدهد که چطور نیروهای دفاعی اسرائیل از نظر عملیاتی، سازمانی و فناوری برای مقابله با چالشهای ترکیبی تکامل یافتهاند.
این گزارش داستان بازدارندگی است. اسرائیل هرگز برای پیروزی قاطع در غزه تلاش نکرد؛ اگرچه از نظر نظامی میتوانست حماس را شکست دهد، اما نمیتوانست بدون پذیرفتن این خطر که ممکن است یک سازمان رادیکالتر در غزه حاکم شود، حماس را براندازد. اسرائیل حتی نمیخواست مسئول اداره غزه در خلا قدرت پس از جنگ باشد. به این ترتیب، استراتژی کلان اسرائیل به «چیدن علف» تبدیل شد و ناتوانیاش برای حل دائمی مشکل را پذیرفت؛ در عوض رهبری سازمانهای مبارز فلسطینی را مکرر هدف قرار داد تا خشونت را کنترل کند.
برخورد با حماس در غزه، اسرائیل را در بلاتکلیفی راهبردی قرار میدهد: این رژیم به اعمال نیروی کافی برای بازداشتن حماس از حملات نیاز دارد اما نه آنقدر که رژیم را سرنگون کند. همانطور که یکی از تحلیلگران دفاعی اسرائیل میگوید: «ما میخواهیم استخوانهای آنها را بدون بستری کردن آنها در بیمارستان بشکنیم.»
تجربیات ارتش اسرائیل در غزه درسهای مهمی برای بهکارگیری انواع مختلف فناوری نظامی و مفاهیم عملیاتی و انجام نبردهای شهری تحت نظارت شدید قانونی و عمومی و ایجاد بازدارندگی مقابل بازیگران غیردولتی به آنها داده است.
غزه-برخی زمینهها
اسرائیل پس از جنگ ۶روزه در سال۱۹۶۷ -زمانی که غزه را تصرف کرد و حکومت نظامی در آنجا برقرار کرد- در یک تخاصم مداوم و رو به پیشرفت با فلسطینیها حین توسعه شهرکسازیهایش در آنجا قرار گرفت.
با گذشت زمان، این تخاصم منجر به انتفاضه اول -قیام فلسطینیها مقابل اشغالگری اسرائیل در فاصله سالهای ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۳- و ظهور حماس -گروه اسلامگرای مبارزی که اداره امروز غزه را عهدهدار است- شد. حماس در قدرت رشد کرد، در حالی که گروههای سکولار چپ مانند فتح و سازمان آزادیبخش فلسطین(ساف) اثر خودشان را از دست دادند.
پیمان اسلو در سال۱۹۹۳ به انتفاضه اول پایان داد. تشکیلات خودگردان فلسطین بهعنوان هیات حاکمه مردم فلسطین ایجاد شد و قرار شد که ساف حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسد.
درنهایت ناامیدی از تاخیر در اجرای توافقنامه اسلو و تنشها بر سر تداوم تسلط اسرائیل بر فلسطینیها به جوش آمد و جرقه انتفاضه دوم در پاییز سال۲۰۰۰ -یک دوره از تشدید خشونتهای میان اسرائیل و فلسطین- آغاز شد. این شرایط باعث شد تا اسرائیل مرزهای خود با غزه را تقویت کند و در سال۲۰۰۵ پس از نزدیک به ۴۰سال اشغال، بهطور کامل از این سرزمین عقبنشینی کند.
در نبرد بین حماس و فتح، حماس در سال۲۰۰۷ غزه را تصرف کرد و بهتدریج به یک بازیگر ترکیبی – هم تروریستی(ادعای مقاله) و هم شبهدولتی- تبدیل شد.
این یک تکامل است که همچنان ادامه دارد. خصومت میان حماس و اسرائیل منجر به جنگ اول غزه و عملیات سرب گداخته در دسامبر سال۲۰۰۸ انجامید، جنگی که بهسرعت با پیروزی و عقبنشینی اسرائیل در اواخر ژانویه سال۲۰۰۹ پایان یافت.
عملیات ستون دفاعی
به مدت ۲۰ماه پس از عملیات سرب، تنش بین اسرائیل و حماس بهشدت ادامه داشت. بین ۱۱ تا ۱۳ نوامبر۲۰۱۲، بیش از ۲۰۰راکت و تعدادی گلوله خمپاره از غزه به اسرائیل شلیک شد که منجر به زخمی شدن دهها غیرنظامی و آسیب به اموال شد. سرانجام در ۱۴نوامبر، اسرائیل عملیات ستون دفاعی را با هدف قرار دادن احمد جباری، فرمانده نظامی حماس و حملات دقیق علیه سایر اهداف آغاز کرد.
در طول درگیری ۸روزه، حماس و جهاد اسلامی فلسطین بیش از هزار و ۴۵۶ راکت به سمت اسرائیل شلیک کردند که برای اولین بار از زمان حملات اسکاد عراق در طول جنگ خلیج فارس در سال۱۹۹۱ به تلآویو اصابت کرد. در پاسخ، نیروی هوایی اسرائیل بیش از هزار و ۵۰۰ هدف از جمله انبارهای تسلیحات، سکوهای پرتاب موشک و زیرساختهای دولت حماس را مورد حمله قرار داد.
عملیات صخره قدرتمند
اسرائیل و غزه مدتی از آرامش نسبی برخوردار بودند، اما در سال۲۰۱۴ حماس با فشارهای اقتصادی و سیاسی شدیدی مواجه شد. عبدالفتاح السیسی رئیسجمهور جدید مصر حماس را متحد با دشمن قدیمی خود، اخوانالمسلمین، میدید و تونلهای قاچاق از مصر به غزه را بست و حماس را از یکی از منابع درآمدی خود محروم کرد. سرانجام این ترکیب از فشارهای سیاسی و اقتصادی باعث افزایش خشونت شد.
این خشونت به نوبه خود منجر به عملیات صخره قدرتمند شد که در ۸جولای سال۲۰۱۴ آغاز شد و شامل ۳مرحله بود. اولین حمله هوایی (۸ تا ۱۶ ژوئیه) بود که شبیه به ستون دفاعی بود و اسرائیل شبهنظامیان و زیرساختهای حماس را هدف قرار داد.
با این حال، عملیات هوایی بهتنهایی نمیتوانست شبکه تونلی حماس را نابود کند، اسرائیل در فاصله ۱۷ ژوییه تا ۴اوت۲۰۱۴ تهاجم زمینی را آغاز کرد. اگرچه نیروهای ارتش اسرائیل برای یافتن و نابودی تونلهای فرامرزی و گسترده حماس تنها چند کیلومتر به داخل غزه فشار وارد کردند، بهطور پراکنده در نقاطی مانند شجاعیه -جایی که تیپ گولانی ارتش اسرائیل یکی از شدیدترین نبردها را انجام داد- با مقاومت شدیدی مواجه شدند.
بعد از ۲هفته عملیات، ارتش اسرائیل عقبنشینی کرد و عملیات صخره قدرتمند وارد مرحله پایان خود (۵ تا ۲۶ اوت) شد که با یک سری آتشبس موقت و حملات هوایی و شلیکهای راکتی شناخته میشود.
عواقب؛ ارزیابی خسارت در غزه
عملیات صخره سخت تاوان سنگینی در هزینههای مادی و انسانی داشت. در سمت اسرائیل حداقل ۶۶سرباز و ۶غیرنظامی در درگیری کشته شدند. طبق گزارش اداره مالیات اسرائیل، عملیات صخره سخت تقریبا ۵۵میلیون دلار خسارت مستقیم به زیرساختهای خصوصی و عمومی و ۴۴۳میلیون دلار خسارت غیرمستقیم با توجه به اختلالات اقتصادی ناشی از درگیری وارد کرد.
در طرف فلسطینی، سازمان ملل متحد تعداد کشته شدگان را ۲هزار و ۱۳۳نفر تخمین زد که از این تعداد هزار و ۴۸۹ نفر غیر نظامی بودند؛ نکتهای که حماس برای پیشبرد ادعاهای حقوقی و بینالمللی خود مبنی بر استفاده اسرائیل از زور نامتناسب استفاده کرد.
در مقابل تخمینهای اسرائیل نشان میدهد که هزار و ۵۹۸ فلسطینی در عملیات صخره قدرتمند کشته شدند که ۷۵درصد آنها مبارز بودهاند. علاوه بر این، سازمان ملل تخمین زد که ۵۰۰هزار نفر -۲۸درصد جمعیت غزه- در داخل کشور آواره شدند و خانههای حدود ۱۰۸هزار نفر غیر قابل سکونت شد.
اسرائیل تلاش میکند تا تعادل دشواری را در رابطه با حماس حفظ کند. از یک سو این رژیم میخواهد تا حماس را برای حملاتش تنبیه کند و از سوی دیگر نمیخواهد حماس را از بین ببرد، چون نگران است که سازمانی بسیار خشنتر جایگزین شود.
در ۳سال پس از حمله صخره قدرتمند، حماس کنترل خود را در غزه حفظ کرده است و به نظر نمیرسد در کوتاه مدت جایگزین شود. با این حال فشارهای سیاسی و اقتصادی اساسی همچنان علیه حماس ادامه مییابند. بنابراین بسیاری بر این باورند که جنگ چهارم غزه تنها موضوع زمان است.
درسهای استراتژیک
۱- تعارض به درک موفقیت بستگی دارد. اولین درس مرتبط این است که در درگیریهایی مانند عملیات صخره قدرتمند، حمایت عمومی از درگیری بیشتر به درک موفقیت کارزار بستگی دارد تا تلفات. یعنی یک بازنگری در مورد حساسیت به تلفات صورت گرفته است. اسرائیل متحمل ۷۲نفر تلفات شد که با توجه به جمعیت کم ۸میلیون نفری آن (و بسیار بیشتر از آنچه در عملیاتهای ستون دفاعی یا سرب گداخته متحمل شد)، تعداد قابل توجهی بود و با این حال با حمایت عمومی به جنگ ادامه داد تا زمانی که ارتش اسرائیل نتایج ملموسی از خود نشان داد.
۲- خواندن خاورمیانه دشوار است. این درگیری همچنین نشان میدهد که که خواندن خاورمیانه چقدر دشوار است. حتی قبل از این عملیات، اسرائیل نتوانست به درستی درک کند که چگونه مشکلات اقتصادی و فشار سیاسی داخلی اعمال شده بر حماس ممکن است به درگیری در غزه شود. در واقع اگر ارتش اسرائیل قضاوت نادرستی درباره حماس در نقطه مقابل همسایگانش داشته باشد، پس ارتش ایالات متحده باید در مورد سوءتفاهمهای منطقه محتاطتر باشد.
۳- ارتشهای مدرن باید با قانون بجنگند. عملیات صخره قدرتمند نشان داد که ارتشهای دموکراتیک مدرن چطور وقتی با نیروهای نامنظم بهویژه در زمینهای شهری مبارزه میکنند، باید بهطور فزایندهای با قانون مقابله کنند: با استفاده از قانون بهعنوان جایگزینی برای ابزارهای نظامی سنتی برای رسیدن به یک هدف جنگی. عملیات صخره قدرتمند چندین نرد بحثبرانگیز را به نمایش گذاشت. این درگیریها موضوع بررسیهای شدید حقوقی و تحقیقی به رهبری سازمان ملل شد که استفاده ارتش اسرائیل از سلاحهایی با اثرات منطقهای وسیع در مناطق پرجمعیت و سایر تاکتیکها را زیر سوال برد.
درسهای عملیاتی، تاکتیکی و فنی
۱- قدرت شلیک دقیق محدودیتهایی دارد. درس نخست مربوط به محدودیت قدرت شلیک دقیق به ویژه در زمینهای متراکم شهری است. در نهایت نیروی هوایی بهتنهایی نتوانست نتایج مورد نیاز ارتش اسرائیل را در طول عملیات صخره قدرتمند ارائه دهد. بهرغم بمباران شدید در هفته اول درگیری، نیروی هوایی نتوانست به نتایج تاکتیکی مورد نیاز اسرائیل دست پیدا کند و همچنین نیروی هوایی نتوانست به هدف استراتژیک گستردهتر بازدارندگی حماس و بازگرداندن صلح اندک به منطقه دست یابد.
۲- دفاع موشکی پتانسیل دارد. در حالی که میزان اثربخشی دقیق گنبد آهنین از سوی کارشناسان خارجی مورد بحث قرار میگیرد، تقریبا همه کارشناسان اسرائیلی، در داخل ارتش اسرائیل و خارج از دولت، معتقدند که این سیستم کار میکند. اگر درست باشد، گنبد آهنین احتمالا جانها را نجات داده و خسارات مالی را محدود کرده است- و حتی اگر اینطور نباشد، مطمئنا فشار سیاسی بر رهبران ارشد اسرائیل را کاهش داده است تا تعارض را به یک نتیجه سریع برسانند و بهصورت حسابشدهتری عملیات کنند.
۳- در زره و سیستمهای محافظتی فعال ارزش وجود دارد. قبل از عملیات صخره قدرتمند، ارتش اسرائیل روی اطلاعات و نیروی هوایی سرمایهگذاری میکرد که اغلب به هزینه تجهیزات زرهی سنگین تمام میشد، در حالی که پس از آن ارتش اسرائیل بار دیگر روی خودروهای زرهی سرمایهگذاری کرد. سیستمهای حفاظت فعال از خودروها در برابر نارنجکهای راکتی و مهمات هدایت شونده ضد تانک محافظت میکرد و مزایای غیرمستقیم دیگری در میدان جنگ داشت، روشهای مانور فرماندهان را تغییر داد و بهعنوان یک سیستم جمعآوری اطلاعات عمل کرد.
۴- جنگ تونل باید به توسعه ادامه دهد. حتی پس از پایان جنگ صخره قدرتمند، ارتش اسرائیل با چالشهای تکنولوژیک واقعی در شناسایی، نبرد و تخریب تونلها مواجه بود. در حالی که ارتش اسرائیل در طول عملیات جنگ تونل را بهبود بخشید، اما همچنان یک منطقه نگرانکننده است.
توصیههای با اولویت بالا
هر یک درسهای آموخته شده، توصیههایی دارد، اما در اینجا بر مواردی تاکید میکنیم که برای ارتش ایالات متحده و نیروی مشترک اهمیت بیشتری دارند.
دشمن را درک کنید
حماس در طول جنگ خود در غزه از یک دشمن نامنظم به یک دشمن ترکیبی با ویژگیهایی تبدیل شد که قبلا فقط بازیگران دولتی از آن برخوردار بودند. اسرائیل مجبور بود خود را با این رقیب در حال تغییر وفق دهد، دقیقا به همان شکلی که ایالات متحده نیاز دارد تا وقتی از حالت ضدشورش دور میشود، با شرایط سازگار شود. ارتش باید برای تقابل با دشمنان ترکیبی و بازیگران دولت (روسیه، چین، ایران و کره شمالی) با تواناییهای نظامی بسیار بیشتر از آنچه ارتش در عراق و افغانستان با آن روبهرو شده است، آموزش ببیند.
محدودیتهای هدفگیری دقیق در بافت شهری را درک کنید
با توجه به اینکه جمعیت جهان بهطور فزایندهای در شهرها زندگی میکنند، ارتش باید عملیاتهای بیشتری را در محیطهای شهری پیشبینی کند. دشمنان تلاش میکنند تا با پنهان شدن در شهر در میان جمعیت بزرگ، مزیتهای سنجش هوایی و ضربات دقیق ایالات متحده را خنثی کنند، همانطور که دشمنان اسرائیل در غزه انجام دادند. در نهایت، ارتش نیاز به توسعه تجهیزات و همچنین تاکتیکها، تکنیکها و رویههای خود برای عملکرد موثر در این محیط دارد.
دفاع راکتی و موشکی را توسعه دهید
یکی دیگر از ویژگیهای میدان نبرد در غزه، وجود راکت در همه جا است. دفاع موشکی مانند گنبد آهنین به رفع این مشکل کمک کرد. ارتش و نیروی مشترک در آینده با حملات موشکی مواجه خواهند شد که از قابلیتهای محدود دشمنی ترکیبی تا سیستمهای پیچیدهای که توسط کشورهایی مانند کره شمالی به کار گرفته میشوند، استفاده میکند. ارتش بهویژه به توسعه قابلیتهای خدماتی و مشترک برای تعیین محل پرتاب موشک و تقویت توانایی خود برای نابود کردن آنها از راه دور نیاز دارد. همچنین باید دفاع برای مقابله با آنها به ویژه برای سایتهای ثابت را توسعه داد.
روی سیستمهای محافظتی فعال(APS) و وسایل نقلیه زرهی سرمایهگذاری کنید
سیستمهای محافظتی فعال و خودروهای زرهی در عملیات اسرائیل حیاتی هستند و برای ارتش ایالات متحده نیز حیاتی هستند. ارتش در حال آزمایش چندین راهحل برای محافظت از تانکهای آبرامز، خودروهای جنگی بردلی و استرایکرهای خود است. این تلاش باید با بیشترین سرعت ممکن ادامه یابد، حتی اگر تنها به معنای ایجاد یک راهحل موقت برای واحدهای استقرار اولیه باشد. در حالی که راهحلهای تجهیزاتی حیاتی هستند، باید در چارچوب دکترین، سازمان، رهبری و آموزش پرسنل و دامنههای امکانات توسعه داده شوند.
برای مبارزه با جنگ تونل آماده شوید
عملیات صخره قدرتمند ابعادی از فضای نبرد را نشان داد که اسرائیل را غافلگیر کرد: عملیات زیرزمینی. تونلها و سایر سازههای زیرزمینی راه دیگری برای یک دشمن هستند تا اطلاعات و مزایای حملات هوایی دشمن را خنثی کنند. مقابله با تاکتیکهای حفر تونل نیازمند نیروی زمینی است. ارتش باید پیامدهای عملیات زیرزمینی را در حوزههای دکترین، سازمان، آموزش، تجهیزات، رهبری، پرسنل و امکانات درک کند.
نتیجه نهایی
تفاوتهای آشکاری بین چالشهای امنیتی که ایالات متحده و اسرائیل با آن روبهرو هستند وجود دارد. با این حال هر ۲ سابقه طولانی در یادگیری از هم دارند، بهویژه زمانی که ماهیت درگیریها در حال تغییر است.
در واقع جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ یک کاتالیزور کلیدی در توسعه نبرد هوا-زمینی و بسیاری از سیستمهای تسلیحاتی کلیدی بود که هنوز در زرادخانه ارتش ایالات متحده هستند. امروز، ارتش و نیروی مشترک باید همچنان از چالشها و موفقیتهای اسرائیل درس بگیرند و از این درسها برای شناسایی شکافها در رویکردهای خود استفاده کنند. بهویژه با توجه به پتانسیلی که این شکافها برای اصلاح استراتژیهای آینده در برابر دشمنان زبردست، مسلح و ترکیبی دارند، باید فورا این شکافها را به سیاستگذاران اطلاع دهند.