تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۰۹:۵۷

سهیلا نیاکان: بیست و دومین جشنواره هنر محیطی با سرپرستی و دبیری احمد نادعلیان نقاش و مجسمه‌ساز که به هنرمند محیطی شهرت یافته است، در حاشیه باتلاق گاوخونی برگزار شد.

در طرح تازه نادعلیان‌، او با موضوع آزاد و با تمرکز بر مفاهیم اساطیری،همچون درخت زندگی، حجاری‌هایش را بار دیگر به ثبت رساند. به‌طور کلی آثار احمد نادعلیان الهام گرفته از اساطیر باستان و موضوعات نمادین هستند که با تفسیر و شیوه جدید ارائه می‌شوند و این هنرمند تاکنون جشنواره‌های محیطی بسیاری (21 جشنواره) را در نقاط مختلف کشور و نیز خارج از ایران برپا کرده است.او که متولد 1342 سنگسر سمنان است، فعالیت‌های هنری‌اش را از سال 1356 (14 سالگی) شروع کرده و تاکنون در زمینه‌های بسیار متنوعی فعالیت داشته است.

 در گذشته بیشتر به طراحی، نقاشی، کاریکاتور و عکاسی می‌پرداخت اما در سال‌های اخیر بیشتر فعالیتش را بر روی حجاری، چیدمان، هنر محیطی، کارهای چند رسانه‌ای و اینترنتی متمرکز کرده است. نادعلیان بین سال‌های 63 تا 68 تقریبا به تمامی نقاط ایران سفر کرده و در مدت چند سالی که در انگلستان اقامت داشته به اخذ مدرک دکترای فلسفه هنر در زمینه تخصصی نقاشی و تزئینات دیواری نائل شده است.

این هنرمند از سال 1375 تاکنون فصول بهار و تابستان را اغلب در منطقه کوهستانی اطراف کوه دماوند زندگی می‌کند. زندگی در طبیعت فصل جدیدی در زندگی هنری او محسوب می‌شود چرا که به‌تدریج دست از نقاشی و طراحی کشید و به کنده‌کاری بر روی سنگ روی می‌آورد. او اسفندماه گذشته با یک گروه 20 نفره هنر محیطی را در بندر گناوه اجرا کرد و به تازگی نیز حک کردن نشانه‌های خود را در مسیر رودخانه «دارآباد» شمال تهران به اتمام رساند.

 آب، یک عنصر هیاتی است که به مجسمه‌های او معنا می‌بخشد و بسیاری از نمادهایی که به‌کار می‌گیرد و نقش می‌زند، از اسطوره‌های باستانی و آیین‌های تمدن‌های پیش از اسلام برگرفته شده‌اند. البته، دیگر نمادهایش مبین زبانی معاصرند که برخاسته از فناوری‌های جدید هستند. هنر نادعلیان توسط رسانه‌های متنوعی مانند حجاری بر صخره‌ها، چیدمان‌های هنر محیطی، هنر اجرای آئینی، نقاشی‌هایی که یادآور طراحی‌های باستانی‌اند و هنر چیدمان ویدئویی (ویدئو آرتو) بیان می‌شوند.

 نادعلیان همچنین بسیاری از حجاری‌‌هایش را در گوشه و کنار جهان اجرا کرده و نقشه‌ای برای آنها در سایت خود فراهم آورده است. این نقش‌ها، اغلب ماهی، حیوانات، اثر ردپا یا دست انسان هستند. در واقع زمین و موزه برای این هنرمند محیطی، همسان هستند و هنر نادعلیان متوجه بحران بنیادی در جهان معاصر است.

چنانچه در آینده مخاطبی وجود داشته باشد، کارهایش داستان زندگی و انسانیت را بازگو خواهد کرد. نادعلیان خود می‌گوید: تمدن کهن ایرانی و باغ‌های آن در آثار من بی‌تاثیر نبوده‌اند، اما آنچه که بیشترین تاثیر را در شکل‌گیری شالوده کار من داشته، از سویی عشایر بودن اجداد من و زندگی آنان در طبیعت بوده است و از سوی دیگر وجود حجاری‌هایی که اغلب متعلق به تمدن‌های باستانی ایران است.

 قصد من دوباره‌سازی آن شکوه و عظمت حجاری‌هایی که فتوحات پادشاهان را نشان می‌داده نبوده است، بلکه دوست داشتم به طبیعت خودم بازگردم و بخشی از آن باشم و زندگی من در طبیعت و همسویی با آن منجر به پیدایش زبانی شده که هم مواد اجرای اثر و هم محتوا از آن گرفته شده است.

نادعلیان همچنین می‌گوید: «دوست دارم آثارم از سویی مهجور بودن و زوال طبیعت و از سویی آرمان و آرزویی را نشان دهد که دوباره احیا شدن آن را نوید دهد. من طبیعت را انتخاب نکردم، بلکه طبیعت مرا انتخاب و مجذوب خود کرد. او به من می‌آموزد که چگونه طبیعت از کف رفته را دوباره بازنمایی کنم. شاید هم این رفتار من غریزی بوده و من به‌دنبال بهشت گمشده‌ام بوده‌ام.