به گزارش همشهری آنلاین، زن ۲۳ ساله که بعد از ۲۰ روز بستری در بیمارستان شهید هاشمینژاد مشهد هنوز دوران نقاهت خود را طی میکند، با بیان اینکه به قانون پناه آوردهام تا تکلیفم روشن شود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: اولین فرزند خانواده هستم وتا مقطع راهنمایی تحصیل کردهام اما زمانی که ۱۵ سال بیشتر نداشتم با تاکید و اصرار پدرم پای سفره عقد نشستم و با یکی از همشهریانم ازدواج کردم.
من و فرزین از همان روزهای آغازین زندگی مشترک در منزل پدرشوهرم ساکن شدیم و فرزین هم که به نجاری علاقهمند بود به شغل امدیاف کاری مشغول شد. او درآمد خوبی داشت و من هم با وجود اختلافات جزئی که داشتیم از زندگیام راضی بودم چراکه همین اختلافات هم بر اثر بیتجربگی و بر سر مسائل بیاهمیت به وجود میآمد.
- مرد همسرکش از قصاص رهایی یافت ؛ خون زنم حلال بود! | ارائه مستندات خیانت زن متاهل در دادگاه ؛ مجازات این قاتل چیست؟
- قتل دختر ۷ ساله به دست پدر بیرحم | آثار ضرب و جرح روی پیکر کودک
بعد از آنکه دخترم به دنیا آمد، روزی فرزین جملهای گفت که دیگر اوضاع زندگی ما را به کلی تغییر داد. او مقابلم ایستاد و مدعی شد عاشق دختر دیگری شده است و نمیخواهد با من زندگی کند. آن شب دعوا و مشاجره شدیدی بین ما شروع شد اما وقتی خانوادهاش برای میانجیگری به طبقه پایین آمدند، او ادعا کرد که این جمله فقط یک شوخی مسخره بود تا بداند من چقدر او را دوست دارم. با وجود این، رفتارهای فرزین از آن روز به بعد عوض شد.
او به من مشکوک شده بود و به خاطر همین بدبینیهایش مدام گوشی مرا بررسی میکرد و با نیش و کنایههایش آزارم میداد تا جایی که رفت و آمدهایم را به شدت کنترل میکرد و با تهمتهای ناروا کتکم میزد. هرچه به او میگفتم من با کسی ارتباط ندارم، باور نمیکرد و مدعی بود حس ششم او دروغ نمی گوید. او مدعی بود که من با افراد دیگری ارتباط غیراخلاقی دارم و متن پیامکهایم را از صفحه نمایش گوشیام پاک میکنم.
در مدت ۷ سال زندگی مشترک بارها با یکدیگر دعوا کردیم و او مرا کتک زد ولی با وساطت بزرگترها آشتی میکردیم تا اینکه از یک سال قبل ادعا کرد من معتاد به مواد مخدر و قرصهای مخدردار شدهام. هرچه میگفتم چگونه امکان دارد من در خانهای که پدر و مادرت در طبقه بالای آن زندگی میکنند مواد مخدر مصرف کنم و کسی متوجه نشود، فایده ای نداشت.
تا اینکه یک روز چاقویی از آشپزخانه برداشت و به سوی من حملهور شد. من هم از ترس به طرف بالکن منزل فرار کردم و دیگر نفهمیدم چگونه خودم را به پایین انداختم. او هم بلافاصله از خانه بیرون رفته بود و من با تماس همسایگان با اورژانس ۱۱۵ به بیمارستان منتقل شدم.
در طول ۲۰ روزی که در مرکز درمانی بستری بودم حتی یک بار سراغی از من نگرفت و اکنون نیز مدعی است من به دلیل ارتباط نامشروع با دیگران و مصرف مواد مخدر دست به خودکشی زدهام. فرزین حتی در این مدت فرزندم را از من دور کرده است و ادعا میکند من صلاحیت مادر بودن را ندارم به همین دلیل به کلانتری آمدهام تا قانون تکلیف مرا روشن کند.
با صدور دستوری از سوی سرهنگ قاسم همتآبادی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) بررسیهای قانونی و کارشناسی درباره ادعاهای زن جوان به مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.