تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۴

هیچ ابزاری به‌اندازه شعر نمی‌تواند همزمان مظلومیت و مقاومت کودکان فلسطینی و احساس ما نسبت به آنها را نشان دهد. شما هم اگر ذوق ادبی دارید، می‌توانید قلم‌به‌دست بگیرید و با سرودن اشعار زیبا در رساندن پیام آنها به دنیا سهیم باشید.

همشهری آنلاین - دوچرخه:سروده‌های خود را حتما برای ما بفرستید تا در نشریه خودتان _ دوچرخه - منتشر شود.

این اشعار هم نمونه‌هایی از آثار منظومی است که توسط مصطفی رحماندوست، شاعر کودکان و ولی الله کلامی زنجانی، مداح و شاعر اهل‌بیت برای کودکان فلسطینی سروده شده است. بوی بهار را رحماندوست سروده و کودک فلسطینی اثر ولی الله کلامی است:


بوی بهار


به کجا می‌نگری کودک من /نسل خورشید به تو دوخته چشم/ آسمان هم‌نفس یاران است/ کوه‌ها دیده به‌دستت دارند/ نسل تو، نسل شهادت‌طلبان/ بشکند دست همه بو لهبان/ می‌رسد بوی بهار/ از نگاه شهدا/ تو که از سوره فتح/ بارها می‌خواندی/ می‌رسد نصرالله / دیدگانت روشن

***

ما ندیدیم به غیر از سازش/ نسل ما، شاهد تسلیم و سکوت/شاهد سازش و ننگ /و فراتر ز سکوت/ ما خیانت دیدیم/ زخم خنجر بر پشت/ ما به زندان خودی دربندیم/ کاخ شاهان مسلمان و عرب/ همه در خدمت تکراری تلخ/ همه مامور به پژواک سکوت/ گوی سبقت ز رقیبان بُردند/ نورچشمان سران / ز یهودی و عرب / دست در جیب هم‌اند/ همه در یک بنگاه/ دور یک سفره نفت/ سفره‌ای از زر ناب/ دورخوانی از خون/ و شرابی زجنون/ جامی از قهقهه ننگ کشیدن به سر/ یاد آنان رفته است / کاین زمان، صلح نوبل/ دست جلادان است/ دیده بودند که قصاب قسی/ خون طفلان مسلمان و عرب/ از دهان تف کرده است/ یادشان رفته که اشغالگر است

***

کودکم کاش به‌جایت بودم/ نسل امید گوارایت باد/ تو ز نسل فتحی/ فتح با سوره نصر/ نسل تو پیروز است/ نسل حزب‌الله است/ نسل تو، نسل حماس است و جهاد/ همه استشهادی/ همگی جان بر کف/ ذوالفقاری دیگر/بار دیگر حیدر/ بار دیگر خیبر/ شهد پیروزی‌ها خوش گوارای وجود/دیدگانت روشن

 


کودک فلسطینی



‌ای خدا پریشان است کودک فلسطینی
همچو شمع سوزان است کودک فلسطینی
بی‌پناه و نالان است کودک فلسطینی
دردمند دوران است کودک فلسطینی
در سراغ درمان است کودک فلسطینی
بین سلاح سنگش را شوروشوق جنگش را
در نقاب پوشانده صورت قشنگش را
سوی او نشان رفته اجنبی تفنگش را
بین، پریده رنگش را آه قلب تنگش را
غرق موج و طوفان است کودک فلسطینی
از دیار خود او را خصم فتنه‌گر رانده
روزگار شادی را در کتاب‌ها خوانده
نیم قرن اجدادش زیر چکمه‌ها مانده
او جنازه‌ی بابا دیده و گل افشانده
سینه سوز هجران است کودک فلسطینی
والِهم نمی‌دانم این غریب بی‌همراه
شام را سحر کرده در کدام اردوگاه
راه بس دراز است و عمر فرصتش کوتاه
خسته‌خسته می‌خواند لا اله الا الله
پاسدار قرآن است کودک فلسطینی