عبارتی که منسوب به رئیس جمهوری اسلامی ایران جناب آقای دکتر احمدینژاد که خود از شخصیتهای علمی و دانشگاهی کشور میباشند قابل تأمل است.
از ایشان قریب به این مضمون نقل شده است که چون این کشور گنجایش و ظرفیت 120میلیون جمعیت را دارد، بنابراین با شعار«دوتا بچه کافیه» مخالف میباشند. نگارنده به هیچ عنوان قصد گام نهادن در وادی اظهار مخالفت یا موافقت با عبارت منسوب به ایشان را ندارند، اما توجه به نکات زیر را ضروری میداند.
فرض کنیم که میهن عزیز ما گنجایش 120میلیون جمعیت را دارد، هیچ گونه محدودیتی هم در موالید وجود نداشته باشد و با متوسط 6تا7 فرزند در هر خانواده، جمعیت کشور را پس از فقط یک نسل به 120میلیون نفر برسانیم تا از ظرفیتهای کشور به طور کامل استفاده شود.
حال این سؤال مطرح میشود که پس از رسیدن جمعیت به ظرفیت کامل 120میلیون نفر، سهم و حق نسل بعدی در موالید و تولید مثل چه خواهد شد؟
به عبارتی دیگر، نسلهای بعدی با چه میزانی میتوانند صاحب فرزند شوند تا امکانات بالقوه کشور پاسخگوی آنها هم باشد؟ اگر پاسخ دهیم که محدودیتی برای آنها وجود ندارد و به تمایل و اختیار خود آنها بستگی دارد، پاسخ درستی ندادهایم. زیرا ظرفیت مملکت، پیشاپیش توسط نسل قبلی تکمیل شده است در نتیجه تنگناهایی برای زاد و ولدهای بعدی به وجود آوردهاند.
باید بدانیم که همه ظرفیت 120میلیونی جمعیت مملکت عزیزمان متعلق به یک نسل نیست که یک نسل ظرفیت آن را تکمیل کند و نسلهای آینده را با مشکل مواجه سازد. این ظرفیت متعلق به فراتر از یک نسل است. بدیهی است که اگر در آینده با استفاده از علوم و تکنولوژی بتوانیم ظرفیت مملکت را افزایش دهیم، میزان استفاده آن توسط نسلها نیز افزایش خواهد یافت.
علاوه بر آن، به جز منابع خدادادی طبیعی، آیا ظرفیتهای آموزشی، پرورشی، پژوهشی تکنولوژی، فنی، اشتغال و سایر امکانات رفاهی و اجتماعی جامعه نیز به اندازه 120میلیون میباشد؟ پاسخ این سؤال از دایر بودن مدارس چند شیفته و نرخ بیکاری روشن است.
مسأله قابل تأملی که مبنای اظهارات بسیاری از عزیزان میباشد، روایتی منسوب به نبیگرامی اسلام(ص) است که قریب به مضمون فرمودهاند:«من بر زیادی امتم مباهات و افتخار میکنم.»
توجه به «زیادی»، «امت پیامبر» و «مباهات کردن» در این روایت ضروری است.
نخست آنکه، زیاد شدن همواره به معنای افزایش مطلق نیست، بلکه شامل افزایش نسبی نیز میشود. مثلاً عدد 1000 را در نظر بگیرید. گاهی در مقابل اعدادی چون 15 و20بسیار زیاد میباشد، اما در مقابل اعداد چند میلیونی بسیار کوچک و ناچیز به نظر میآید. مثالی دیگر، محلی را در نظر بگیرید که از 15000 نفر جمعیت آن 10000 نفر مسلمان هستند.
چنانچه جمعیت این محل به 30000 نفر افزایش یابد و تعداد مسلمانان نیز 20000 نفر شود، اطلاق زیاد شدن تعداد مسلمانان به دور از منطق میباشد. زیرا نسبت مسلمانان به کل جمعیت آن محل تغییری نکرده و همچنان ثابت مانده است.
اما چنانچه بر اثر پدیدهای مثل مهاجرت یا رویکردی چون اخلاق حسنه، فرهنگ تعاون و صداقت مسلمانان جمعیت 10000 نفری مسلمانان به 10500 نفر در همان جمعیت افزایش یابد. آنگاه به جرأت میتوان گفت که مسلمانان زیاد شدهاند. زیرا نسبت مسلمانان به کل جمعیت تغییر کرده است. بدیهی است وقوع چنین پدیدههایی مستلزم راهکارهای دیگری به جز زاد و ولد میباشد.
ثانیاً: امت پیامبر گرامی اسلام باید کسی باشد که حداقل ویژگیهای مورد قبول آن بزرگوار را تا حدودی دارا باشد. در غیر این صورت هر فردی را برحسب مستندات شناسنامهای نمیتوان امت ایشان نامید.