روزنامه همشهری؛ گروه خانواده: در نوشتار زیر ویژگیهای تعدادی از این الگوها و ساختارهای جایگزین خانواده را که در فرهنگ غربی نهادینه شده بررسی میکنیم:
• هم خانگی یا زندگی مشترک بدون ازدواج:
در جوامع غربی همسرگزینی امری فردی است؛ یعنی هر یک از دو نفر، خود اقدام به انتخاب همسر میکنند و در انتخاب هر یک از آنها فرد دیگری، مثل والدین دخالت ندارند و مهمترین عامل همسرگزینی، تطبیق آن فرد با ایدهآلهای عشقی شخص میباشد. پذیرفتن نگرش فردگرایی در امر ازدواج و تشکیل خانواده سبب شده در جوامع غربی به تدریج همسرگزینی (انتخاب همسر شرعی و قانونی) جای خود را به نوعی زندگی مشترک دو نفر بدون تعهد و خالی از قیدوبند بدهد و هم خانگی یا زندگی مشترک یک زن یا یک مرد بدون ازدواج شکل بگیرد. این نوع از زندگی در کشورهایی، مانند سوئد و آلمان رواج دارد. بر اساس آمارهای موجود درسال ١٩٦٠ در آمریکا ٤٣٩٠٠٠ نفر زندگی مشترک بدون ازدواج داشتهاند، درحالی که درسال ١٩٩٨ این رقم به ٤٢٣٦٠٠٠ نفر رسیده است.
از عوامل رواج این الگو میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
١. آزادی بیسابقه روابط جنسی
٢. ایدئولوژی استقلال و عدم تعهد اعضای خانواده نسبت به هم
٣. جذاب بودن این الگو به علت نداشتن جنبه رسمی و قانونی؛
٤ گسترش سکونت در منازل انفرادی؛
۵. افزایش میزان طلاق.
در برخی کشورهای غربی افرادی که با هم زندگی مشترک بدون ازدواج دارند، از حقوقی همانند زوجین شرعی و قانونی برخوردار ند و در صورت بروز اختلاف در مورد دارایی و نفقه به دادگاه مراجعه میکنند.
• کمونها یا اجتما عهای اشتراکی
از نیمههای قرن نوزدهم تحت تاثیر برخی دیدگاههای رادیکال، کمونها بهعنوان جایگزین خانواده به تدریج به صحنه آمدند. این اجتماعهای اشتراکی، مشتمل بر تعدادی از مردان و زنان هستند که با یکدیگر ارتباط جنسی مشترک دارند و به گونهای نفی هرگونه سلطه و قدرت در روابط زن و مرد و نفی احساس مالکیت و رقابت، از انگیزههای اصلی این نوع از زندگی است
• زندگی مشترک همجنس بازان:
طرفداران و مروجان این شیوه زندگی با نادیده گرفتن همه ارزشهای والای انسانی و قوانین الهی، برای سیراب کردن عطش شهوت حیوانی خود به ازدواج با هم جنس خود تن میدهد. در جوامع رسمی غرب هم بهجای مبازره با انحراف، به آن شکل قانونی میدهند برای مثال، در مجلس بریتانیا در عرض هشت ساعت، قانون هم جنس بازی تصویب شد که در این قانون همه حقوق یک خانواده برای هم جنس بازان در نظرگرفته شده است.
نویسنده :محمد حیدری پژوهشگر حوزه خانواده