به گزارش همشهری آنلاین، در طول تاریخ، افراد مشهور بسیاری به دنیا آمده و رفتهاند، از رئیسجمهور گرفته تا ریاضیدان، موسیقیدان، انقلابی و دانشمند. هرچند این افراد در جامعه بسیار مهم شمرده میشوند اما گاهی اوقات برای بزرگداشت آنها، مردم دست به کارهای عجیب و غریبی میزنند و مثلا اینکه عضوی از بدنشان را برای یادگاری برمیدارند. البته گاهی اوقات، برداشتن عضو خاص بنا به نظر خود فرد صورت میگیرد اما دلیل این کار هر چه که باشد چنین روشی برای به یاد آوردن انسانهای مشهور یکی از عجیبترین و غیرانسانیترین روشها به شمار میرود.
استخوان مهره ریزال
«خوزه ریزال» دانشمند فیلیپینی، میهنپرست و یکی از سرسختترین مدافعان اصلاحات فیلیپین در زمان استثمار این کشور توسط اسپانیا بود. این مبارز مانند گاندی به اصلاحات صلحآمیز معتقد بود و اعدام او در سال ۱۸۹۶ باعث انقلاب در فیلیپین شد. وقتی ریزال به جوخه آتش سپرده شد، بعد از مرگ او را در مکان دورافتاده و ناشناختهای دفن کردند تا مبادا طرفداران وی به آنجا بروند، اما ۱۷ سال بعد، جسد ریزال را به لونیتا، یک مکان تاریخی در مانیل، منتقل کرده و به خاک سپردند. پس از بیرون آوردن جسد ریزال از خاک، یکی از مهرههای ستون فقرات او را که گلوله به آن اصابت کرده و باعث مرگ وی شده بود جدا کرده و برای نمایش به موزه ریزال در فورت سانتیاگو بردند.
مغز پول بروکا
«پول بروکا» پزشک و انسانشناس فرانسوی بود که در اواسط قرن نوزدهم به دلیل کشف این موضوع که مرکز گفتار انسان در لوب جلویی مغز قرار دارد بسیار مشهور شد. با این کشف، به افتخار بروکا، نام این بخش از مغز را نیز بروکا گذاشتند. او انجمنهای انسانشناسی بسیاری را در فرانسه و کشورهای دیگر بنیان گذاشت. مغز بروکا را نیز پس از مرگ از سر او خارج کردند تا در موزه مان پاریس به نمایش بگذارند.
مغز آلبرت انیشتین
هوش شگفتانگیز آلبرت اینشتین همیشه دیگران را به تعجب وامیداشت و همیشه این سؤال وجود داشت که او چگونه اینقدر باهوش بوده است؟ وقتی انیشتین در سال ۱۹۵۵ از دنیا رفت، «توماس استالتز» آسیبشناس بیمارستان پرینستون دست به کار غیرمنتظرهای زد. او بدون اینکه از خانواده اینشتین اجازه بگیرد، مغز این نابغه را از کاسه سرش خارج کرد و به خانواده انیشیتن گفت که میخواهد مغز دانشمند بزرگ را مورد آزمایش قرار دهد. ۴۰ سال بعد، مغز آلبرت انیشتین مورد آزمایش قرار گرفت و نتایج به دست آمده، سؤالات تازهای را برای مجامع علمی به وجود آورد، سؤالاتی که تا به امروز هنوز به جوابی قطعی نرسیدهاند. به دلیل برداشتن تکههای مختلف برای تحقیقات، قسمتهای زیادی از مغز انیشتین از بین رفته است.
مثانه لازارو اسپالانزانی
« لازارو اسپالانزانی» زیستشناس مشهور ایتالیایی بود. او در نخستین سالهای قرن هجدهم ثابت کرد که میکروبها از طریق هوا منتشر میشوند و با جوشاندن، میتوان آنها را از بین برد. لازارو نخستین فردی بود که موفق شد برای اولین بار لقاح مصنوعی را در یک سگ با موفقیت انجام دهد. این زیستشناس مشهور در دوران پیری دچار سرطان مثانه شد، بیماریای که تا آن زمان چندان اطلاعاتی درباره آن موجود نبود. بعد از مرگ لازارو، مثانه او را خارج کردند تا مطالعات بیشتری روی این بیماری انجام دهند و اکنون مثانه این زیستشناس در موزه پاویای ایتالیا نگهداری میشود.
پای دان سیکل
ژنرال ارشد «دان سیکل» یکی از فرماندهان نبرد گتیسبرگ از نبردهای معروف جنگ داخلی آمریکا بود. او در این نبرد، به دلیل انفجار توپ جنگی در نزدیکیاش، پای خود را از دست داد. او که بعد از زخمی شدن نمیتوانست هدایتگردان خود را به درستی در دست بگیرد دستور داد گردانش چند کیلومتری عقبنشینی کنند تا از نقطه مناسبتری به دشمن حمله کنند. هرچند پای سیکل به شدت زخمی شده بود و خون زیادی از او رفته بود، اما وی تا بعد از ظهر آن روز، درد زیادی را تحمل کرد تا اینکه بعد از انتقال وی به بیمارستان صحرایی پای زخمی سیکل را قطع کردند. جراح نقشهای در سر داشت. او از مدتها قبل به فکر افتاده بود تا از آناتومی سربازان جنگی که عضوی را در نبرد از دست دادهاند و همینطور وسیلهای که باعث قطع عضو آنها شده بود نمایشگاهی ترتیب دهد و برای همین استخوان پای سیکل را دور نینداخت. امروزه این استخوان به همراه توپی که باعث شد تا فرمانده ارشد، پایش را از دست بدهد در موزه سلامت و پزشکی آمریکا به نمایش گذاشته شده است.
مغز فرمانده جان دبلیو پاول
فرمانده جان پاول نیز یکی از سربازان جنگ داخلی آمریکا بود که یک دست خود را در جنگ از دست داد. جان پاول، بنیانگذار و مدیر موسسه قومشناسی آمریکا بود و همه این فرمانده را به عنوان یک کاشف میشناختند، بسیاری معتقدند که این جان پاول بود که رودخانه کلرادو را شناسایی کرد. مغز جان پاول، اکنون در موسسه اسمیتسونیا نگهداری میشود. بعد از مرگ فرمانده، با وجود اختلافات فراوانی که وجود داشت، مغز پاول را در آوردند و به عنوان مغز یک سرباز جنگی در خمرهای نگهداری کردند تا اینکه بعدها به موسسه اسمیتسونیا اهدا شد.
دست سنت بوناونتور
«بوناونتور»، یکی از فیلسوفان ایتالیایی بود که در ۱۴ آوریل ۱۴۸۲ توسط پاپ سیکتوس چهارم به عنوان یک قدیس شناخته شد و در سال ۱۵۸۸ توسط سیکتوس پنجم، به عنوان «دکتر کلیسا» معرفی شد. بوناونتور از فیلسوفان مکتب اخلاقگرایی اقتصادی بود و در زمان حیاتش چهار کتاب از پیتر لومباردا، یکی از اسقفهای اعظمی که در قرن دوازدهم زندگی میکرد را تفسیر کرد. بعد از مرگ بوناونتور، دستی که وی با آن مینوشت را از بدنش جدا کردند و به عنوان افتخاری در زمینه تفسیر کتابها و نگارش آنها، در جعبه نقرهای که به شکل دست طراحی شده بود قرار دادند. این جبعه اکنون در زادگاه بوناونتور و در کلیسای سنت نیکولا نگهداری میشود.
سر الیور کرامول
الیور کرامول تنها رئیسجمهور انگلیس بود. در سال ۱۶۴۲ در جریان جنگ داخلی بین طرفداران سیستم پارلمانی و سلطنتطلبهای هوادار شاه چارلز اول، ارتش پارلمانگراها با سازماندهی الیور کرامول توانستند سلطنتطلبها را شکست دهند. بعد از اینکه چارلز اول دستگیر و گردن زده شد، کرامول اعلام جمهوری کرد و خود را رئیسجمهور نامید اما مجلس اعیان با او مخالفت کردند. کرامول هم در جواب، مجلس را منحل کرد و روی ساختمان مجلس نوشت «اجاره داده میشود».ریاست جمهوری کرامول بیشتر شبیه به دیکتاتوری بود تا یک ریاستجمهوری واقعی. دو سال بعد از مرگ کرامول، در سال ۱۶۵۸ با روی کار آمدن دوباره پادشاهی در انگلیس، کرامول را از قبر بیرون آوردند تا محاکمهاش کنند. او در دادگاه به مرگ محکوم شد و باقیمانده جسدش را به دار آویختند و سپس او را در یک مکان بینام و نشان به خاک سپردند، البته پیش از مرگ، به عنوان یک هشدار به طرفدارانش، سر کرامول را از بدنش جدا کردند و به مدت ۲۰ سال در تالار وستمینستر به نمایش گذاشتند. بعد از آن سر کرامول در موزه کوچکی نگهداری میشد تا اینکه در سال ۱۸۱۴ مردی به نام «هنری ویلینکسون» این سر را خریداری کرد. سال ۱۹۶۰ این سر سرگردان به عبادتگاهی در کمبریج اهدا شد و از آن زمان در آنجا نگهداری میشود.
انگشت گالیله
گالیلو گالیله دانشمند و مخترع سرشناس ایتالیایی در قرن ۱۶ و ۱۷ میلادی زندگی میکرد. گالیله در فیزیک، نجوم، ریاضیات و علم فلسفه تبحر داشت و یکی از پایهگذاران تحولات علمی و گذر به دوران دانش نوین به شمار میرود. بخشی از شهرت گالیله به دلیل تایید نظریه کوپرنیک مبنی بر مرکزیت نداشتن زمین در جهان است که همین نظریه باعث شد تا او در دادگاه تفتیش عقاید محاکمه شود. گالیله با تلسکوپی که خودش ساخته بود توانست آسمانها را ببیند و همچنین موفق شد جزئیات سطح ماه را مشاهده کند. در سالهای آخر عمر، گالیله با توجه به مطالعاتی که انجام داده بود اعلام کرد که زمین مرکز جهان نیست و این خورشید است که مرکز جهان است و سیارهها به دور آن میچرخند. با اعلام این نظریه، وی از سوی دستگاه تفیتش عقاید مذهبی کلیسا به شیوهای عجیب و غریب بازداشت شد. دلیل عجیب بودن این بازداشت این بود که دست و انگشتان گالیله بازداشت شدند و او دیگر اجازه کار با آنها را نداشت. وقتی گالیله از دنیا رفت، یکی از انگشتانش همراه وی دفن نشد، چرا که یکی از انگشتان بازداشت شده گالیله، در سال ۱۷۳۷ توسط مردی به نام «آنتون فرانسیسکو» از دستش جدا شد و در موزه «دی استوریا دل سیئنزا» ی ایتالیا به نمایش گذاشته شد.
بعدها که نظریه چرخش زمین به دور خورشید ثابت شد جسد گالیله را که در تابوت کوچکی قرار داشت به تابوت بزرگ و مجللی انتقال دادند.
موی سرجورج واشنگتن
«جرج واشنگتن» اولین رئیسجمهور آمریکا بود. او خواهرزادهای به نام «هنری وادسورث لانگفیلو» داشت.
یک روز هنری به واشنگتن گفت که میخواهد همیشه در زندگیاش شانس بیاورد و برای اینکه خواستهاش محقق شود به چند تار موی واشنگتن نیاز دارد. هنری معتقد بود که هر وقت به تار موها نگاه کند در زندگیاش شانس میآورد. او با همین بهانه تعدادی تار مو از داییاش گرفت و آنها را در یک جعبه طلا نگه داشت. هنری بعدها به خواسته عمهاش «الیزا وادسورث» این تار موها را به انجمن تاریخی ماین اهدا کرد.