گروه دیپلماتیک - همشهری آنلاین: عبدالرحمان شانتی، با نام مستعار اِم.سی.عبدل، نوجوان 12ساله فلسطینی و ساکن غزه است که از کودکی به سبک رپ و هیپهاپ علاقه داشته است.
اولین آهنگ او به نام «فلسطین» در ماه مِی و در میانه بمباران و جنگ غزه و اسرائیل وایرال شد. این آهنگ، که روی ریتم یکی از آهنگهای رپخوان معروف اِمینم خوانده شده و میلیونبار دیده شد.
آهنگ «فریاد رو به دیوار» نیز که ویدیوی آن روی پسزمینه ساختمانهای ویران غزه و در یک برداشت ضبط شده است، اولین رپ مستقل اوست که به فلسطین تحت اشغال، جنگ و مشکلات ناشی از آن میپردازد. این آهنگ از تمام پلتفرمهای موسیقی حذف شده است.
رپ ام.سی.عبدل فریاد مقاومت فلسطین است.
متن ترانه او به این شرح است:
خسته ام، دیشب خوابم نمی برد و وقتی خوابم برد صدای بمب ها رو توی خواب می شنیدم، کابوس محض بود.
چطور میتونن انقدر شیطان سفت باشند، بچه ها و مردم بیگناه رو شهید کنند و تو منتظر بمب هایی و نمدونی که دفعه بعد ممکنه کجا فرود بیان
گوشه اتاقم تو خودم جمع شدم و از برادر کوچیکم محافظت می کنم. ساختمان تکون میخوره شبیه آدمی که روحش تسخیر شده اما هیچ چیز از اراده مظلومان قوی تر نیست.
من با ترانه هام بمبارونشون می کنم. با شعرهام قوی تر به زندگی ادامه میدم و سعی میکنم به ذهن فلسطینی ها راه پیدا کنم.
از خودم می پرسم چه چیزی پشت ابرهای بالای سرم پنهان شده؟ پدرم از خونه خارج میشه و زندگی ش رو به خطر می اندازه تا برای ما نان تهیه کنه.
این چهارمین جنگ در 12سال زندگی منه، دیگه بی حس شدم، درسته که کاری از دستم برنمیاد و نمیتونم از خودم محافظت کنم اما من شجاعم، حتی اگر این خونه به قبرم تبدیل بشه.
من برای مردمم آزادی می خوام، 2میلیون زندانی در این سرزمین زندگی می کنند. انگار رو به دیوار فریاد می کشند، اما شرایط عوض نمیشه و زندگی تحت اشغال این شکلیه، شبیه مرگ.
مادرها عزادار هستن و با اندوه دست و پنجه نرم می کنند. کفن های سفید جسدهای افتاده بر خیابان را می پوشونن، ساختمان ها به خاکستر تبدیل میشن. اما ذهن من از فولاد ساخته شده، طولی نمیکشه که زخم ها خوب میشه، اراده ام رو برای زندگی کردن از دست نمی دم، دیونه نمیشم و عقلم رو از دست نمیدم.
خاله ام خونه اش ویران شد، یعنی در حقیقت زندگی اش را از دست داد اما هنوز زنده است اما از بمب هایی که اون شب پرواز کردند و فرود آمدند شوکه و حشت زده است.
خواهر خوابش نمی برد، سعی کردم آرامش کنم، به دروغ بهش گفتم چیزی نیست بیرون آتیش بازیه. رحم و شفقت کجا رفته، این سنگدلیه اما انگار اونا می خوان که روح ما در ظلمت زندگی کنه.
آب و برق ما رو قطع می کنند، برجها را ویران میکنند، ولی نمیتونن قدرت قلمم رو از بین ببرن، وقتی می نویسم هیچ چیزیجلدارم نیست چون میتونم اونچه در ذهنم میگذره رو بگم، میکروفون تنها راه فرار ممکنه.
فکر میکنم که خلبان اون جنگنده وقتی میدونه که میتونه شهر رو فقط با فشار یک دکمه زیرو رو کنه و خانواده ها رو قتل عام کنه، چطور شبا می خواد خوابش ببره؟
من برای مردمم آزادی می خوام، 2میلیون زندانی در این سرزمین زندگی می کنند. انگار رو به دیوار فریاد می کشند، اما شرایط عوض نمیشه و زندگی تحت اشغال این شکلیه، شبیه مرگ.
من برای مردمم آزادی می خوام، 2میلیون زندانی در این سرزمین زندگی می کنند. انگار رو به دیوار فریاد می کشند، اما شرایط عوض نمیشه و زندگی تحت اشغال این شکلیه، شبیه مرگ.