خردادماه بود که طلسم قهرمانی کشورمان را در رقابت‌های جهانی تکواندو شکست و با مدال خوش‌رنگ طلا به وطن بازگشت.

همشهری- پریسا نوری: ناهید کیانی که با کسب این مدال نامش را در ردیف بزرگ‌ترین ستاره‌های ورزشی کشور قرار داد، افتخاراتش را با مدال نقره گرندپری ایتالیا کامل کرد، اما مدتی بعد بخت از او روی برگرداند ود ر رقابت‌های آسیایی هانگژو از صعود بازماند. با این حال، این شکست سد راهش نشد. نماینده شایسته کشورمان در  رقابت‌های گرندپری چین که به تازگی برگزار شد، با پیروزی مقتدرانه مقابل حریفان عنوان‌داری از آمریکا، چین‌تایپه و روسیه بر سکوی دوم ایستاد. به این بهانه با نابغه تکواندوی بانوان کشورمان که هدفش رسیدن به طلای المپیک است و با امتیاز رقابت گرندپری، یک قدم به این هدف نزدیک‌تر شده، همکلام شدیم.

  • برای دومین‌بار بود که در رقابت‌های گرندپری صاحب مدال نقره شدید. تجربه بازی‌های گرندپری چطور بود؟

مسابقات گرندپری سطح بالایی دارد و همه رقبا عنوان‌دار جهان و جزو مدال‌آوران المپیک هستند. خردادماه هم در مسابقات گرندپری رم با شکست حریفانی از چین‌تاپیه و کره به فینال راه یافتم، اما در بازی نهایی در برابر «جید جونز» انگلیسی بازی را واگذار کردم. در رقابت‌های اخیر که اواسط مهرماه برگزار شد، از شرایط قرعه خوبی برخوردار نبودم، ولی موفق شدم حریفانی را بزنم که از بهترین‌ها بودند و مدال جهانی و المپیک داشتند.

  • پس کسب مدال نقره گرندپری، جهش قابل‌توجهی در رنکینگ جهانی و کسب سهمیه المپیک برایتان دارد؟

بله با کسب این مدال یک قدم به المپیک پاریس نزدیک‌تر شدم.

  • با کسب عنوان قهرمانی جهان در ۲۰۲۳ و قهرمانی آسیا در ۲۰۲۲ کره‌جنوبی و مدال‌ رقابت‌های گرندپری، حالا فقط یک قله افتخار فتح نشده برای ناهید کیانی مانده و آن هم مدال المپیک است. چقدر به المپیک پاریس فکر می‌کنید؟

چشم‌اندازم کسب مدال قهرمانی المپیک است، اما این فقط یک آرزو نیست؛ چون قطعا الان هزاران نفر از ایران و کشورهای دیگر خواهان طلای المپیک هستند و خواستن به‌تنهایی کافی نیست. کسی به این مدال دست پیدا می‌کند که بیشتر از بقیه تلاش کند.

  • برگردیم به گذشته و شروع فعالیت‌تان در رشته تکواندو. یادتان هست نخستین‌بار در کدام مسابقات درخشیدید و به‌عنوان یک ورزشکار خوش‌آتیه و مستعد شناخته شدید؟

بله. من متولد اصفهان هستم. وقتی ۹ ساله بودم برای شرکت در مسابقات قهرمانی نوجوانان کشور از اصفهان به تهران آمدم. آن زمان کسی مرا نمی‌شناخت و برخلاف حالا که نیمی از تیم ملی از شهرستان است، ورزشکاران شهرستانی شانس چندانی برای ورود به تیم ملی نداشتند. در این شرایط که هم‌تیمی‌هایم ناامید بودند، من همه تلاشم را کردم و موفق شدم خودم را به کادر فنی ثابت کنم. درواقع توسط مربی پایه‌ام به‌عنوان یک استعداد ورزشی کشف و ملی‌پوش شدم.

  • قطعا مسیرطولانی و دشواری را گذرانده‌اید تا ورزشکار حرفه‌ای و قهرمان جهان شوید. چه چالش‌ها و دشواری‌هایی را برای رسیدن به اینجا پشت سرگذاشته‌اید؟

یکی از مهم‌ترین دشواری‌ها، آسیب‌های جسمی است که ورزشکاران حرفه‌ای در مسابقات و تمرین‌ها می‌بینند؛ مثلا در تمرین‌های مسابقات قهرمانی جهان مچ پایم شکست و تا ۲۰ روز قبل از مسابقه در گچ بود و فرصت کافی برای تمرین مفید نداشتم، اما می‌دانستم که باید با این موضوع کنار بیایم و بپذیرم که درد بخشی از زندگی حرفه‌ای ماست. دوری از خانواده برای شرکت در اردوها و مسابقات هم یکی دیگر از سختی‌هایی است که ورزشکاران حرفه‌ای تحمل می‌کنند.

  • برای کنار آمدن با این چالش‌ها چه راهکارهایی را به‌کار گرفته‌اید؟

شاید خنده‌دار باشد، ولی وقتی در مسابقات آسیب می‌بینم با عضو آسیب‌دیده صحبت می‌کنم که با من مدارا کند تا مسابقه را به‌خوبی پشت سر بگذارم؛ با این کار خودم را تسکین می‌دهم. برای مشکل دوری از خانواده هم بگویم که با وجود اینکه عاشق خانواده‌ام هستم، اما خوشبختانه وابستگی چندانی ندارم؛ حتی وقتی نوجوان بودم و باید در اردوها حاضر می‌شدم دوری از خانواده اذیتم نمی‌کرد، ولی می‌بینم که خیلی از ورزشکاران این روحیه را ندارند و دوری خانواده اذیتشان می‌کند.

  • صحبت از خانواده شد. چند خواهر و برادر دارید؟

۴ برادر و یک خواهر دارم و فرزند آخر خانواده‌ام. مادرم ۵۶ و پدرم ۶۱ ساله است.

  • خانواده چقدر در موفقیت‌های ورزشی‌تان نقش داشتند؟

 بی‌تردید خانواده‌ از من بسیار حمایت‌ کرده‌اند و در سختی‌ها همیشه همراهم بودند. یادم می‌آید روزهایی که باید وزن کم می‌کردم و رژیم سختی گرفته بودم، پدر و مادرم وقتی قیافه‌ام را می‌دیدند، خیلی ناراحت می‌شدند و می‌گفتند: ما به انتخاب تو احترام می‌گذاریم، ولی ناراحتیم که اینقدر نحیف و ضعیف شده‌ای و ... زمانی هم که به مدرسه می‌رفتم با اینکه برای مادرم درس خواندن اولویت داشت، اما اگر ناچار بودم از درس و مدرسه بزنم و تمرین کنم، مانعم نمی‌شد.

  • بی‌تردید دستیابی به موفقیت بدون کادر فنی و مربی‌ خوب، دشوار است. این موضوع در موفقیت ناهید کیانی هم مؤثر بوده؟

بله همینطور است. استاد ندا زارع، مربی فعلی و مربی‌های قبلی‌ام خیلی به من کمک کردند. این کمک‌ها صرفا فنی نبود، همیشه می‌گفتند: «ما به تو ایمان داریم، حالا وقتش است که تو به‌خودت ایمان بیاوری و ...» این حرف‌ها از نظر روحی به من کمک می‌کرد که با خودباوری و اعتماد به نفس در رقابت‌ها شرکت کنم.

  • بیایید خاطره شیرین قهرمانی در رقابت‌های باکو و ایستادن بر سکوی جهانی را مرور کنیم. قهرمان جهان شدن کار سختی است؟

خیلی زیاد، ولی وقتی یک کار سخت را انجام دهی، خستگی از روی دوشت برداشته می‌شود.

  • از روز مسابقه چه خاطره‌ای در ذهنتان حک شده؟

مسابقه من در روز آخر برگزار شد و تا آن روز تیم اعزامی کشورمان هیچ مدالی نگرفته بود و من آخرین و تنها شانس بردن مدال بودم. یادم هست هنگام مسابقه هم‌تیمی‌هایم در سالن با همه وجود تشویقم می‌کردند. شنیدن صدای تشویق‌ها و حمایت‌هایشان باعث شد انرژی و انگیزه بیشتری بگیرم و بهتر بجنگم و قهرمان شوم. این را هم بگویم که چون در قرعه و گروه سختی بودم، آن قهرمانی برایم شیرین‌تر بود.

  • لحظه‌ای که مدال قهرمانی جهان را به گردن انداختید، چه حسی داشتید؟

حسی که آن لحظه داشتم توصیف‌شدنی و قابل مقایسه با هیچ حسی نیست. سختی‌ها، مشکلات و چالش‌هایی که داشتم جلوی چشمانم رژه می‌رفتند. از طرفی خیلی خوشحال بودم؛ نه فقط برای خودم، بلکه برای خوشحالی خانواده‌ و دوستان، مربیان و همه مردم ایران. از صمیم قلب خوشحال بودم که دل مردم را شاد کرده‌ام. هنوز هم معتقدم اگر هم‌وطنی در هر نقطه‌ای از جهان با شنیدن این خبر روزش ساخته شده باشد، برایم خیلی ارزشمند است.

  • با کسب همان مدال طلای جهانی هم طلسم قهرمانی تکواندوی کشورمان را شکستید.

بله، به‌خاطر این موضوع هم خوشحال بودم که این مسیر را برای بازیکن‌های دیگر باز کرده‌ام. معتقدم حتی اگر کسی مرا دوست نداشته باشد و از موفقیتم خوشحال نشود، ولی سر سوزنی از این موفقیت، انگیزه گرفته باشد، این برایم کافی است.

  • در ماه‌های اخیر به‌خاطر بازی‌های آسیایی و رقابت‌های گرندپری بیشتر در اردوهای آمادگی به‌سر می‌بردید. در این اردوها فرصت فراغت هم دارید یا فقط تمرین می‌کنید؟

در تمرین‌های روزمره اردوها گاهی فوتبال‌دستی و والیبال بازی می‌کنیم و شب‌ها هم دورهم جمع می‌شویم و مافیا و پانتومیم بازی می‌کنیم. این بازی‌ها و دورهمی‌ها جو اردو را صمیمی و لذتبخش می‌کند و خاطرات شیرینی برایمان می‌سازد.

  • روزهای خارج از اردو را چطور می‌گذرانید؟

در روزهای عادی ۴ ساعت مشغول تمرین هستم. (۲ ساعت صبح و ۲ ساعت عصر)
گاهی برای آب‌درمانی و فیزیوتراپی می‌روم و اگر فرصتی بماند فیلم می‌بینم یا با دوستانم بیرون می‌روم.

  • به جز قهرمانی المپیک، چه آرزویی دارید؟

آرزو می‌کنم در هر کاری که قدم می‌گذارم بهترین خودم باشم و روزی به جایگاهی برسم که بتوانم به مردم خیلی کمک کنم و قدمی برای رفع مشکلاتشان بردارم.

  • به تعبیری دلتان می‌خواهد نام‌تان ماندگار شود؟

بله. شاید قهرمان شدن آسان باشد، اما قهرمان ماندن کار سختی است. زندگی حرفه‌ای و قهرمانی ما هم دوره‌ای دارد و باید کاری کنیم که وقتی این دوره تمام شد، نام‌مان ماندگار شود. معتقدم اگر قلبت برای مردم بتپد در قلبشان جامی‌گیری و ماندگار می‌شوی.

  • در خارج از دنیای ورزش، دوست دارید چه کاره شوید؟

می‌خواهم بعد از زندگی حرفه‌ای، در دانشگاه رشته فیزیوتراپی بخوانم و یک فیزیوتراپ خوب شوم.

  • حرفی مانده که بخواهید به دوستداران‌تان بگویید؟

به تجربه در این سال‌ها دریافته‌ام و با همه وجودم لمس کرده‌ام که اگر برای بقیه خوبی بخواهی و دعا کنی و انرژی مثبت بفرستی به‌خودت برمی‌گردد. امیدوارم همه ما از خودمان شروع کنیم و با هم مهربان باشیم و برای یکدیگر آرزوهای خوب کنیم تا خیر، برکت و خوبی در زندگی‌مان جاری شود.

لباس‌هایی که روی دستمان نماند!

ملی‌پوش کشورمان ورزش تکواندو را از کودکی شروع کرده، اما ورودش به این رشته به‌خاطر یک اشتباه شیرین بوده است. او می‌گوید: «وقتی ۸ ساله بودم مادرم من و خواهرم را تابستان در کلاس‌های ورزشی ثبت‌نام کرد. در باشگاه، کاراته و تکواندو را آموزش می‌دادند و چون ما شناختی از هیچ‌کدام نداشتیم با توجه به اینکه ساعت برگزاری کلاس کاراته با سایر کلاس‌هایمان تداخل نداشت، آن رشته را انتخاب کردیم، اما مادرم اشتباهی به جای لباس کاراته، لباس تکواندو برایمان خرید. زمانی که به کلاس کاراته رفتیم، ما را با این لباس‌ها نپذیرفتند! من و خواهرم نیز به خانه برگشتیم و موضوع را به مادرمان گفتیم. او نیز در جواب گفت که برای شما چه فرقی دارد!؟ این تابستان را فعلاً به کلاس تکواندو بروید! و ما هم به ناچار و برای اینکه لباس‌ها روی دستمان نماند، وارد این رشته شدیم. حالا با افتخار می‌گویم این جایگاهی را که الان در تکواندو دارم، مدیون آن اتفاق ساده و شیرین هستم.

منبع: روزنامه همشهری

برچسب‌ها