همشهری آنلاین-گروه سیاسی: شورای روابط خارجی اروپا، اندیشکده بینالمللی با هدف تحقیقات مستقل در سیاست خارجی و امنیتی اروپا، در گزارشی به مخاطرات جنگ اخیر حماس و اسرائیل در سرزمینهای اشغالی و گسترش شعلههای آن به کشورهای دیگر پرداخته است. این مقاله به وضوح نگرانی اندیشکدههای خارجی درخصوص واقعیتهای غافلگیری اسرائیل در جنگ اخیر را روایت میکند.
جنگ در حال گسترش در غزه بین اسرائیل و حماس در پرتگاه درگیری منطقهای گستردهتر قرار دارد. اروپاییها باید فورا به تلاشهای منطقهای برای حمایت از دیپلماسی پیشگیرانه و اجتناب از تشدید تنش بپیوندند.
در بحبوحه تشدید جنگ بین اسرائیل و حماس در غزه، منطقه خود را برای یک درگیری گستردهتر آماده میکند. جلوگیری از این امر مستلزم دیپلماسی هماهنگی و شانس قابل توجهی است.
این جنگ که تهدیدی برای رویارویی مخرب بین اسرائیل و گروه حزبالله -و در نتیجه ایران- است، ممکن است در شکلدهی به آینده نظم منطقه تعیین کننده باشد. تشدید درگیری، دوره آرامش شکننده منطقهای را که شاهد تنشزدایی بین عربستان سعودی و ایران و عادیسازی فزاینده روابط اسرائیل با کشورهای کلیدی عربی است، تغییر خواهد داد.
در حال حاضر بازگیران منطقهای مایلند از یک درگیری بیثباتکننده که منافع متوازن آنها را تهدید میکند، اجتناب کنند. اروپاییها باید فوراً برای حمایت از دیپلماسی پیشگیرانه، قبل از اینکه خیلی دیر شود، با آنها متحد شوند.
افزایش تنشهای منطقهای
ادعاهایی مبنی بر بمباران بیمارستانی در غزه توسط اسرائیل در ۱۷اکتبر -که در ابتدا تخمین زده میشد بیش از ۴۰۰ غیرنظامی فلسطینی را کشته است- منطقه را بهشدت تبدار کرده است. در حالی که اسرائیل این اتهام را رد کرد و شلیک نافرجام موشکی جهاد اسلامی فلسطین را عامل این حمله دانست، این حادثه افکار عمومی عرب را برانگیخت و اعتراضات گسترده در کشورهای عربی و امتناع رهبران اردن، مصر و فلسطین از دیدار با رئیسجمهور آمریکا را برانگیخت.
هرکسی که پشت این حادثه بوده، این تصور عمومی اعراب را تقویت کرده است که اسرائیل در حال انجام یک کارزار وحشیانه برای نابودی فلسطینیان است و رهبران عرب را که از قبل نگران افزایش خشونت هستند، مجبور میکند مواضع خود را (علیه اسرائیل) محکمتر کنند.
این احساسات با ترس از اینکه اسرائیل در تلاش است تا فلسطینیها را از غزه خارج کند و برای همیشه به مصر براند، تشدید میشود. قاهره به همین دلیل از باز کردن مرزهای خود به روی پناهجویان امتناع میورزد و اردن میگوید که هرگونه تلاش برای جابجایی فلسطینیان را بهعنوان «اعلام جنگ» تلقی خواهد کرد. در نتیجه اعتراضات این هفته پس از نماز احتمالا در سراسر منطقه بسیار ناآرام خواهد بود.
علیرغم افزایش ناآرامیهای مردمی، توجه بینالمللی تا حد زیادی بر روی تهدید مرز شمالی اسرائیل متمرکز شده است. در آنجا ارتش اسرائیل و نیروهای حزبالله تحت حمایت ایران (ادعای مقاله) درگیر تشدید تبادلات جنگی و تاکتیک «این به آن در» هستند، زیرا گروه لبنانی تلاش میکند تا ضمن نشان دادن همبستگی خود با حماس، بر اسرائیل فشار بیاورد.
درگیری بین اسرائیل و حزبالله از زمان جنگ لبنان در سال۲۰۰۶ با افزایش تعداد حملات مرزی لبنان و انتقامجوییهای اسرائیل، شدیدترین جنگ محسوب میشود. اما این هنوز طبق قوانین ثابت و قابل کنترل بازی انجام میشود و هیچ یک از طرفین از خطوط قرمز اصلی طرف مقابل عبور نمیکنند. در حال حاضر اتفاقات نشان میدهد که هر ۲ طرف میخواهند از تشدید بیشتر اجتناب کنند.
اما حزبالله هشدار داده است که در صورت آغاز عملیات زمینی اسرائیل در غزه، به نبرد خواهد پیوست. در حالی که ممکن است این سخنان حرف گزافی با هدفی جلوگیری از پیشروی نظامی اسرائیل تعبیر شود، این گروه ممکن است انتخاب دیگری جز درگیر شدن نداشته باشد. همچنین حزبالله میتواند با پرتاب یک موشک اشتباه درگیر تشدید تنش شود و واکنش قاطعتر اسرائیل را برانگیزد.
اگرچه روابط ایران و حماس همیشه نزدیک نبوده است - آنها در طرف های مخالف جنگ داخلی سوریه بودند - تهران اکنون نقش مهم سیاسی، مالی و نظامی در حمایت از حماس ایفا می کند (ادعای مقاله). بهعنوان بخشی از استراتژی ایران برای «متحد کردن جبههها» - که گروه های مقاومت مورد حمایت ایران را در سراسر منطقه به هم پیوند میدهد - حمله به یک گروه می تواند واکنش گستردهتری را برانگیزد (ادعای مقاله). چنین اقدامی نهتنها شامل انتقامجویی از سوی حزبالله بلکه بالقوه گروههای مسلح متحد ایران در سوریه هم میشود. با توجه به حملات هوایی منظم اسرائیل علیه اهداف مرتبط با ایران در سوریه ویران شده ناشی از جنگ داخلی، این یک عرصه بسیار ناآرام است. مهمتر اینکه حزبالله و ایران ممکن است در واکنش به فشار فزاینده پایگاه خود و عموم مردم عرب برای حفظ وجهه خود بهعنوان پیشتاز مقاومت منطقهای در برابر اسرائیل، احساس کنند مجبور به تشدید تنش هستند.
تهاجم زمینی قریبالوقوع اسرائیل به غزه و حملات هوایی بیشتر که تلفات فلسطینی را به بیش از ۳هزار و ۵۰۰نفر رسانده است و تشدید بحران انسانی را به همراه داشته است، همگی میتوانند نقطه عطفی باشند که حزبالله را به افزایش حملات خود علیه اسرائیل سوق دهد.
ایالات متحده در حال حاضر ۲گروه حمله دریایی را در شرق دریای مدیترانه مستقر کرده است تا حزبالله را از باز کردن این جبهه جدید در مرز شمالی باز دارد. اروپاییها همچنین بهشدت به ایران نسبت به آغاز هرگونه تشدید بیشتر در منطقه هشدار میدهند. این نشان دهنده حمایت غرب از اسرائیل برای متمرکز کردن تلاشهای خود در مبارزه با حماس در غزه بهجای رویارویی با یک درگیری چند جبههای است، اما همچنین نگرانی عمیق از پیامدهای ویرانگر یک درگیری گستردهتر را نشان میدهد.
هرگونه تنش جدی توسط حزبالله مطمئنا پاسخ نظامی قابل توجهی از سوی اسرائیل علیه لبنان خواهد داشت -احتمالا با حمایت مستقیم نظامی ایالت متحده. این امر حزب الله لبنان، جواهر تاج نشان منطقهای ایران را در زمانی که لبنان با وضعیت وخیم اقتصادی و سیاسی و چالشهای مهم داخلی مواجه است، تحت فشار شدید قرار میدهد. در مواجهه با تهدید این ۲ذخیره استراتژیک کلیدی-حماس و حزبالله- ایران می تواند شبه نظامیان مسلح در عراق و سوریه را برای حمله به منافع ایالات متحده، مانند پایگاه های نظامی منطقهای، در چرخهای که به تشدید کنترل نشده درگیریها در سراسر خاورمیانه دامن میزند، دعوت کند.
در حال حاضر گزارشهایی مبنی بر حملات پهپادی جدید توسط گروههای مرتبط با ایران به پایگاههای آمریکا در عراق و سوریه وجود دارد و ایالات متحده روز پنجشنبه گزارش داد که موشکهایی را که توسط جنبش حوثی متحد ایران در یمن پرتاب شده بود، رهگیری کرده است (ادعای مقاله).
نقش پادشاهیهای خلیج فارس
در برابر این پسزمینه عمیقا ناپایدار، کشورهای عربی و بهویژه پادشاهیهای خلیج فارس با یک معضل مخاطرهآمیز روبرو هستند. هیچکدام با حماس همدردی نمیکنند - اکثر آنها واقعاً از نابودی این گروه استقبال میکنند. اما رهبران عرب باید با دقت قدم بردارند. جنگ در غزه بدون تردید افکار عمومی عرب را پشت سر فلسطینیها متحد کرده است. تهاجم زمینی کامل اسرائیل و خشونتی که سپس غزه را در بر خواهد گرفت، به طرز چشمگیری این خشم را تشدید خواهد کرد، که با توجه به همسویی قوی آنها با اسرائیل، متوجه آمریکا و اروپا نیز می شود.
در این شرایط، اولویت اصلی عربستان سعودی و همچنین سایر پادشاهیهای خلیج فارس، جلوگیری از هر گونه تشدید تنش است که بر ثبات سیاسی و همچنین منافع اقتصادی و امنیتی آنها تأثیر بگذارد. آنها نه تنها از طرفداران سرسخت آتشبس فوری بوده اند، بلکه تلاش میکنند از کانال های دیپلماتیک خود برای جلوگیری از درگیری گستردهتر استفاده کنند.
قطر بهطور ویژه با تأمین مالی تلاشهای بینالمللی برای ثبات در غزه، میزبانی از رهبران سیاسی حماس و تمایل دیرینهاش برای روابط مفید با ایالات متحده بهعنوان یک میانجی منطقهای، درگیر مسئله غزه هم بوده است. این کشور همراه با مصر به دنبال میانجیگری برای آزادی گروگانهای غیرنظامی حماس در ازای ورود کمکهای بشردوستانه به غزه بوده است.
با این حال، تلاشهای قطر بهعلت تضعیف نفوذ این کشور بر شاخه نظامی حماس و فشارهای آمریکا برای اخراج رهبری سیاسی حماس از قلمرو خود با مشکل مواجه شده است. امارات متحده عربی نیز فعال بوده و در ارتباط با اسرائیل، سوریه و ایران، خواستار خویشتنداری شده است. در نهایت، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی برای اولین بار از زمان احیای روابط در ماه مارس، با ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران صحبت کرد. ریاض با احتیاط تلاش میکند تا از فروپاشی این نزدیکی جلوگیری کند، در حالی که تلاش میکند تهران را از تشدید گستردهتر درگیری باز دارد.
ریاض همچنین بر این مسئله تمرکز دارد که سایر بازیگران منطقه مانند ایران و ترکیه نتوانند مدعی رهبری سیاسی مسئله فلسطین به قیمت آن شوند. از نظر سیاسی برای عربستان سعودی غیرممکن شده است که روند عادیسازی طولانی مدت با اسرائیل را ادامه دهد، که اکنون متوقف شده است (همانطور که چشم انداز تعهدات امنیتی ایالات متحده در قبال این پادشاهی نیز وجود دارد). ریاض بر این باور است که این یکی از نتایج مورد نظر عملیات حماس بود، با توجه به اینکه عادی سازی اسرائیل و اعراب خطر به حاشیه راندن مرگبار مسئله فلسطین و تضعیف ایران را به همراه داشت.
راه پر فراز و نشیب در پیش است
تمرکز مجدد مسئله فلسطین اساساً ایده یک نظم نوظهور منطقهای را که با توافق ابراهیم شکل گرفته است، تضعیف کرده است. مشارکت اسرائیل با کشورهای عربی در بحبوحه شروع مجدد درگیری ها اهمیت چندانی ندارد. در حالی که ممکن است ریاض پس از پایان جنگ به این گفتگوها بازگردد، اما به نظر واضح است که نمی تواند مسئله فلسطین را دور بزند. همکاری پس از جنگ بر سر آینده غزه می تواند به عنوان منطقه ای برای گفتگو ظاهر شود، اما این بدان معناست که اسرائیل نیز دیگر نمی تواند به شرکای عرب به عنوان وسیله ای برای اجتناب فعالانه از پرداختن به سرنوشت فلسطین نگاه کند.
فوران چنین خشونتهای وحشتناکی نه تنها برای اسرائیلیها و فلسطینیها، بلکه برای کل منطقه نیز یک تراژدی است. در لحظهای که تنشزدایی و تعامل مجدد منطقهای فرصتی برای همکاریهای سازنده جدید ارائه میدهد، خاورمیانه به سمت یک مسیر دفاعی و مخرب کشیده میشود. اروپاییها اکنون باید در مشارکت با متحدان منطقهای - و همچنین از طریق کانالهای ارتباطی مداوم اروپایی با ایران و حزبالله - فعالانهتر مشارکت کنند تا اطمینان حاصل شود که منطقه از این گسست گستردهتر جلوگیری میکند.