به گزارش همشهری آنلاین، این ۲۷ ثانیه از کنسرت «ماکانبند» است و این هم ترفند خواننده گروه برای اینکه ثابت کند، زنده میخواند! ویدئویی که حالا مدتهاست در فضای مجازی دست به دست میشود و برخی معتقدند بیشتر شبیه اجرا در مهد کودکهاست تا یک کنسرت موسیقی!
«پلیبک» خیلی وقت است که روال عادی بسیاری از خوانندگان پاپ شده است و لو رفتن خیلی از خوانندهها هم در فضای مجازی سر و صدایی به پا میکند. موضوعی که توانایی خوانندگان پاپ را زیر سوال میبرد. بعد هم آقای خواننده مجبور میشود، دست به هرکاری بزند که ثابت کند، زنده میخواند. شاید اتفاق کنسرت «ماکانبند» در فضای مجازی وایرال شده باشد اما این موضوع تنها مختص این گروه جوان نیست و بارها شاهد اتفاقات این چنینی در دنیای موسیقی پاپ بودهایم.
رضا مهدوی (نوازنده سنتور و منتقد موسیقی) درباره اتفاق کنسرت «ماکان» میگوید: بعید میدانم از قبل برای این حرکات غیرمعمول فکر شده باشد؛ زیرا برای دریافت مجوز، فیلمهایی از برنامهای که برای نحوه اجرا دارند برای وزارت فرهنگ و ارشاد برای بازبینی، بررسی، ممیزی و بایگانی فرستاده میشوند. همچنین به شعر و ترانه، تعداد قطعات، پوشش، سازبندی و نوع ارکستر دقت میشود. به همین جهت عجیب است که برخی به خودشان اجازه میدهند حرکات و رفتار و گویشی داشته باشند که مبتنی بر هیچ شاخصهای از هنر ایران نیست.
مهدوی معتقد است:صحنه آدابی دارد که ما شرقیها عموما آن را رعایت میکنیم. اگرچه که در نیم قرن اخیر آداب روی صحنه در برخی اجراهای موسیقی و برخی تئاترها، متأثر از مغرب زمین و فیلمهای هالیوودی تبدیل به ناهنجاریهایی شده که طی سالهای اخیر تشدید هم یافته که دیگر مکانیزم و روشی نمیتواند مانع آن شود. سبک و سیاق متفاوت اجرای صحنهای در غرب، به مرور وارد مشرق زمین شده و متأسفانه برخی از هنرمندان ما که تابع آیینها، مدنیت، فرهنگ و جغرافیای عشیرهای و قومیتی خود نیستند، خواسته و ناخواسته الگوهای نادرستی از شیوههای اجراهای تلویزیونی یا صحنهای آنها اقتباس و گمان میکنند اگر با تکرار نحوه اجرای موسیقی آنها، میتوانند گیشه را شلوغتر کنند و بیننده بیشتری داشته باشند.
او ادامه میدهد: ولی چنین باوری غلط است؛ زیرا مردم ایران نشان دادهاند اگر بخواهند به سمتی به غیر از فرهنگ خود بروند، خیلی سریع سرخورده میشوند و دوباره به اصل خود برمیگردند و سعی دارند به آیینهای ملی خود عمل کنند. اینگونه نیست که گمان کنیم نسل جدید تابع پدر و مادرهای خود نیست، میخواهد از اخلاق عدول کند و چهارجوبها را بشکند. چنین مسائلی در هر جامعهای رخ میدهد اما در جامعه ما زودگذر است و متوجه اشتباه خود میشوند.
رفتارهایی که در مهدکودکها هم نمیبینیم
این هنرمند بیان میکند : مدتی است در کنسرتها شاید نظارت درست و دقیقی صورت نمیپذیرد و درباره نحوه اجرای صحنهای هم راه و روش درست آموزش داده نمیشود که نیازمند آسیب شناسی و راه کارهای نوین هستیم که در نتیجه، حرکتهایی روی صحنه انجام میشود که حتی در مهدکودکها یا محافل خصوصی هم شاهد آنها نیستیم و اگر هم باشیم، متناسب با شأن و کرامت خانوادگی و محیط دوستانه است. اما گویا برخی در نظر ندارند که صحنه کنسرت، یک فضای عمومی است و وضعیت حتی مثل سابق هم نیست که همه چیز به خود کنسرت ختم شود، بلکه هر نوع رفتاری سریعا به فضای مجازی کشیده میشود و میلیونها نفر میبینند و آسیبهایی در پی دارد که گاه جبران ناپذیر است.
او درباره اثرات این نوع رفتارها در صحنه اجراهای عمومی بیان میکند: بهتر است مراقب اعمال و رفتار خود روی صحنه اجرای عمومی باشیم، از رفتارهای کودکانه دست بکشیم، عاقلانه رفتار کنیم، تنها به خود و درآمدزایی فکر نکنیم، درصدد کتمان اشتباهات خود نباشیم و به فکر تمامیت موسیقی ایران باشیم تا بیش از این به ساحت هنر موسیقی ایران لطمه وارد نیاید. در هر ژانری از موسیقی که حرکتهای ناشایست روی صحنه صورت بگیرد، قطعا به دیگر گونههای موسیقی هم لطمه وارد و موجب میشود رفتار تصمیم گیرندگان فرهنگ و هنر و بالادستیها که تاکنون با هنر موسیقی خیلی میانه هم خوبی ندارند، نه تنها بهتر نشود، بلکه بدتر هم بشود. در نتیجه همین اتفاقها دستمایهای است که موسیقی در ایران نتواند راه توسعه خود را پیش ببرد و چه بسا با موانع جدید هم رو به رو بشود که مثلا بعضی از سالنها دیگر اجازه برگزاری کنسرت ندهند، ممیزیها بیشتر شود و حساسیت روی هنرمند و برخی گونه های موسیقی بالا برود.
الگوبرداریهای نادرست
مهدوی توضیح میدهد: فالش خوانی در کنار خطای بزرگ پلیبک روی صحنه، خیانت به مخاطبی است که بلیت خریده است؛ تفاوتی هم ندارد که این اتفاق از سوی موسسه و شرکتی با حمایت صورت گرفته یا به صورت اتفاقی به علت هماهنگی خواننده با نوازندگان یا اتاق فرمان باشد. هر چه باشد راه خطایی است که مردم متوجه میشوند و اخیرا هم میبینیم که بلیتهای کنسرتهای آنچنانی موسیقیهای شبه پاپ دیگر مورد استقبال قرار نمیگیرد و شاهد این هستیم که شرکتها، موسسهها و نهادها و سازمانهای مختلف بلیت این کنسرتها را پیش خرید و یا به صورت نیمبها میخرند ولی باز هم سالنها پر نمیشوند!؟ مردم زمانی که هزینه میکنند، حق دارند کار با کیفیت ببینند و بشنوند.
بهتر است مراقب اعمال و رفتار خود روی صحنه اجرای عمومی باشیم، از رفتارهای کودکانه دست بکشیم، عاقلانه رفتار کنیم، تنها به خود و درآمدزایی فکر نکنیم و درصدد کتمان اشتباهات خود نباشیماین هنرمند همچنین بیان میکند: پرفورمنس در فرهنگ شرقی و ایرانی برای هر چیزی در موسیقی زیبنده نیست. زمانی که الگوبرداری میکنیم، باید توجه داشته باشیم که آنها پلیبک نمیکنند و به طور حقیقی صورت و بدنشان برای حرکت روی صحنه ورزیده است. فکر و اندیشه آنها برای شعری که به نظر ما غلط است، آزاد است؛ زیرا یک جامعه سکولار دارند که کاملا با جامعه ما متفاوت است. آنها به هر شکل کارشان را به نحو احسن انجام میدهند که میتواند چشمنواز باشد و گوشها را متوجه کند و موجب رقم زدن لحظاتی خوش برای دوستداران این اجراها باشند.
او درباره پرفورمنسهایی که این روزها در اجراهای زنده شاهد آنها هستیم، میگوید: پرفورمنسهایی که روی صحنهها اجرا میشود، متاسفانه به گروههای سرود و رسانه ملی هم کشیده شده است. در برنامههای تلویزیونی هم میبینیم که به ظاهر میخواهند اخلاقی رفتار کنند ولی نحوه اجرایشان در شأن اشعار و مضامین ارزشی که به زبان میآورند، نیست.
بومیسازی کنیم
مهدوی در پاسخ به این پرسش که که اگر زمانی بخواهیم این پرفورمنسها را در یک قالب درست داشته باشیم، چگونه میتوانیم عمل کنیم؟ میگوید: ایران پر از آیینها و قومیتها است. ما رقصهای آیینی و بازیهای آیینی مختلفی در زمانهای مسخص داریم مثل زمان دروی محصول و باران و... مناطق ایران پر از بازیهایی است که چه مردان و چه زنان انجام میدهند. آنقدر فراوانی داریم که میتوانیم اینها را در پاپ وارداتی هم بومی سازی کنیم. اما میبینیم که مثلا خوانندهای که متعلق به یکی از این قومیتها است و اکنون به پایتخت آمده و جایگاهی پیدا کرده، لباسی میپوشد که دور از شأن فرهنگ ملی، دینی و فرهنگ قومیتی اوست اما با این حال آن را میپذیرد بپوشد اما با لباس محلی خود روی صحنه نمیآید و نسبت به آیینهای سترگ خود کم اهمیت و شاید بیاهمیت است.
این منتقد موسیقی ادامه میدهد: چقدر قشنگ است یک خواننده که متعلق به یکی از آیینها و گویشهای سرزمین ایران است، لحظهای با گویش محل تولد خود اجرا کند و با مردمش حرف بزند. بیشتر مناطق گویی اِبا دارند و خجالت میکشند. اگرچه که یک فرهنگ وارداتی را که سنخیتی با فرهنگ ما ندارد را با افتخار ارائه میدهند و خوشحال هم هستند که در ایران اولین بودهاند؛ چون فکر میکنند سدشکنی کردهاند و مسیر را برای دیگران هموار!
این مدرس دانشگاه در سخنان پایانی خود بیان میکند: باید دانشگاهها و روانشناسها، در کنار سیاستگذاران فرهنگی همایشهایی برگزار و این مسائل را آسیب شناسی کنند. در مراکز تربیتی باید نمونههای صحنهای را در حضور کسانی که ذیحق هستند و از دانش و تجربه کافی برخوردارند به لحاظ زیبایی شناسی و روانشناسی بررسی کنند که آیا این مسیر میتواند حتی به اشتباه و خطا یک بار دیگر تکرار شود و یا برای همیشه در جغرافیای ایران مطرود شود و دیگر کسی جرأت نخواهد کرد که از این آزمون و خطاها روی صحنه داشته باشد؟