محمد لسانی؛ کارشناس و پژوهشگر رسانه: پیرامون موضوع جنگ روایتها در تحولات اخیر در سرزمینهای اشغالی بیان چند نکته ضروری است که بررسی آنها، تصویر شفافی از چگونگی تغییر روندها دراین عرصه بهدست میدهد.
نخستین نکته، «قدرتگیری رسانههای اجتماعی» و «به میدان آوردن قدرت محتواسازی مردم» است. برخلاف دوران رسانه جمعی که درآن دوره، «سرمایهگذار» با «محتواساز» درباره رویکردی تصمیم میگرفتند و بهدنبال آن، موجآفرینی میکردند، در دوره رسانههای اجتماعی روندها تغییر کردهاست. دوره رسانه جمعی، عصر «تولید» و «ارسال» یکطرفه پیام بود، اما در دوران رسانههای اجتماعی، «محوریت» و «مرکزیت» عملا به چالش کشیده شدهاست و «تولید»، «توزیع» و «مصرف» پیام بهصورت موازی و چندطرفه درحال انجام است. با توجه به این موضوع، به نظر میرسد بزرگترین موج «همراهی با فلسطین» و «حذف صهیونیستم»، در دوره رسانههای اجتماعی درحال شکلگیری است.
ازسوی دیگر باید اشاره کرد که راهبرد رسانهای رژیمصهیونیستی در تحولات اخیر، مبتنی بر استراتژی «شروع از پله دوم» بودهاست. این راهبرد، در واقع یک «تکنیک» عملیات روانی است که میکوشد بهجای طرح «مساله اصلی»، با بزرگنمایی «مساله فرعی»، توجه افکارعمومی را منحرف کند. برهمیناساس هم بود که شاهد بودیم رژیمصهیونیستی موضوع «انتقام» را پررنگ و در تبلیغات و تولیدات رسانهای خود، جواب به حماس را پررنگ کرد.
دراین مدت اما، یکی از اقدامهای خوب صورت گرفته، بازخوانی تاریخ و نگاه ریشهای به تحولات جاری در سرزمینهای اشغالی بود. براساس این رویکرد، در رسانههای بینالمللی سعی شد تولیدات مردمی در بستر رسانههای اجتماعی التماس یهودیان برای ورود به فلسطین را یادآوری کند. بهعنوان مثال عکسی در رسانههای اجتماعی منتشر شد که در «حیفا» تعدادی از یهودیانی را نشان میداد که تابلوهایی در دست گرفته بودند که درآن به انگلیسی نوشته شده بود: «آلمانها خانواده ما را گرفتند؛ خواهش میکنیم شما خانهای به ما بدهید و خانه ما را خراب نکنید؛ ما را به این سرزمین راه دهید».
جالب این بود که چنین عکسی در در سایتهای آمریکایی منتشر شده و صحت آن ازسوی سایتهای راستیآزما یا «فکت چکینگ» نیز تایید شده بود. فعالیت چنین سایتهایی، راستیآزمایی محتواست و در تایید صحت این عکس نوشته بودند: «این عکس واقعی است و یهودیها با التماس آمدند و پا به فلسطین گذاشتند و بعد اینگونه خود را مالک همهچیز دانستند». بنابراین نگاه دوم، نگاه تاریخی و ریشهای به تحولات جاری در سرزمینهای اشغالی است که به نظر میرسد در روشن شدن ابعاد مساله بسیار موثر بودهاست.
نکته سومی که به نظر میرسد زمینهساز رو شدن دست رژیمصهیونیستی و اعتبار روایت جبهه مقاومت شده، پیشینه صهیونیستهاست. بهعنوانمثال زمانی که بیمارستان «المعمدانی» در نوار غزه مورد اصابت موشک قرارگرفت و آن تلفات و خسارات را به بار آورد، خبرنگار شبکه آمریکایی «سی. ان. ان» در گزارشی اذعان کرد کار رژیمصهیونیستی است و موشک آنان به بیمارستان اصابت کردهاست. این درحالی بود که هنوز چند ساعتی بیشتر از ماجرا نگدشته و ابعاد آن روشن نشده بود، اما خبرنگار تاکید داشت سابقه صهیونیستها در گردن نگرفتن و انحراف افکارعمومی، نشان میدهد این جنایت دقیقا کار رژیمصهیونیستی است.
پیشاز این نیز رژیم صهیونیستی درجریان کشته شدن شیرین ابوعاقله، خبرنگار آمریکایی – فلسطینی، تاکید میکرد او درجریان یک تیراندازی دوطرفه جانباخته و مشخص نیست تیری که به ابوعاقله اصابت کرده، از کجا شلیک شدهاست. درنهایت اما صهیونیستها پساز چند روز به ناچار پذیرفتند این خبرنگار با شلیک آنان کشته شدهاست. نتیجه اینکه پیشینه و مشی رفتاری صهیونیستها بهگونهای بود که نقشآفرینی آنان در رقم زدن چنین فاجعهای را بهصورت برجستهای مطرح میکرد.