همشهری آنلاین - یکتا فراهانی: تاکنون مطالب زیادی در کتابهای روان شناختی و همچنین مسائل تربیتی زیادی در این خصوص مطرح و تلاش شده همه بتوانند روشهای تربیتی درستتری به والدین ارائه دهند تا فرزندانشان بتوانند هویت مستقلی داشته باشند و خودشان هم بتوانند رفتار درستی در مقابل بد قلقهای آنها داشته باشند.
دادن هویت مستقل به کودک
دکتر آزاده قائمی، روان شناس بالینی (روان درمانگر تحلیلی) و مؤسس و مسئول فنی کلینیک روان شناختی پویه میگوید: موضوع دادن هویت مستقل به کودک کار سادهای نیست و گاهی پیچیده میشود. چون سختیهای منحصر به فردی دارد. ضمن آنکه هر کدام از افراد با توجه به خواست، علاقه و نیازهای خود میتوانند نگاه، ذهن و پردازشهای مختلف مربوط به خود را داشته باشند.
ما ابتدا باید بتوانیم از خواستهها و نیازهای کودکان آگاه باشیم. در حال حاضر اغلب والدین اجازه اظهار نظر به کودکان هم میدهند. اما این موضوع میتواند گاهی برای والدین ابهاماتی به دنبال داشته باشد؛ چون میخواهند به فرزندشان به عنوان یک هویت مستقل از خودشان نگاه کنند ولی نمیتوانند واقعاً آن را بپذیرند و عملی کنند چون قادر نیستند تصمیم کودک را به عنوان تصمیم شخصی خود او قبول داشته باشند. در واقع والدین معمولاً موضوع را شخصی میکنند و با استانداردهای شخصی خودشان یعنی استانداردهای ذهن بزرگسالانه خود به آن نگاه میکنند؛ چیزی که کار را سختتر خواهد کرد.
تعامل بیشتر با فرزندان
به گفته این روان شناس، توجه داشته باشیم تا زمانی که این گونه تقابلات به تقابل انعطافپذیری نرسد مشکل بین والدین با فرزندانشان حل نخواهد شد. چون تقابل باید به گونهای باشد که هم فضا برای ذهن والدین وجود داشته باشد و هم برای ذهن کودک.
اما والدین و کودکان معمولاً در تقابل سختی قرار دارند چون از چگونگی رفتار با کودکان و نوجوانان آگاهی کافی ندارند و نمیدانند چه فضایی باید در اختیار کودکان قرار دهند تا بتوانند به هویت مستقلی برسند.
در واقع پدر و مادرها برای اطلاع از این گونه موضوعات میتوانند سطح آگاهی خود را از راههای مختلف افزایش دهند. بهترین راه هم مراجعه به متخصص است. در صورتی که والدین معمولاً به تجربه خود بسنده میکنند.
تأثیر نگاه مدرن به فضای ارتباطی والدین و فرزندان
دکتر قائمی میگوید: در حال حاضر بسیاری از والدین اطلاعاتی در خصوص بعضی آموزشهای ضروری به فرزندان خود دارند. اما نکته مهم آن است که بتوانند بستر لازم را نیز برای به کاربستن و عملی کردن آن فراهم کنند. مثلاً وقتی میخواهند به آنها آموزش نه گفتن و قاطعانه رفتار کردن بدهند یا کاری کنند که کودک بتواند هویت مستقل خود را بپذیرد باید برای او بستری فراهم کنند تا کودک بتواند احساسات خود را بشناسد و درک کند.
بنابراین باید شرایط لازم انجام این کار را برای کودک به وجود بیاورند تا بتواند اظهار نظر کند. برای این کار او باید اجازه داشته باشد حرفش را بزند، نظرش را بگوید و هم برای خودش و هم دیگران احترام قائل شود و اجازه دهد دیگران هم آن گونه که خودشان میخواهند رفتار کنند.
نقش مدرسه در احساس توانمندی کودکان
به گفته این روان شناس، با وارد شدن معلم و نظام آموزشی به سیستم تربیتی کودکان، پدر و مادرها باید سعی در برقراری هماهنگی بین سیستم آموزشی خانه و مدرسه داشته باشند یعنی اجازه بدهند فرزندشان خودش متوجه تفاوتها شود و دست به انتخاب بزند.
برای چنین کاری ابتدا خودمان باید ظرفیت لازم برای چنین تقابلاتی را داشته باشیم؛ یعنی بتوانیم نه بشنویم و اگر چیزی با تجربه ما متناقض بود بتوانیم آن راقبول کنیم.
همچنین باید به کودک اجازه بدهیم بادرک و میزان تواناییها و شناخت خود محیط اطراف خود و همچنین دیگران را بشناسد.
تأثیر رفتار درست والدین
والدین برای رسیدن به رفتار درست در مقابل فرزندان خود باید اجازه فکر کردن به فرزندشان بدهند. برای فراهم آمدن چنین کاری هم باید ابتدا بستر لازم برای فکر کردن خودشان آن وجود داشته باشد تا بتوانند به تدریج آن را به کودکان هم آموزش دهند.
به این ترتیب کودکان یاد میگیرند اگر مخالف انجام کاری بودند و چیزی را دوست نداشتند یا نخواستند کاری را انجام دهند به جای لجبازی و پرخاشگری و خشونت با قاطعیت نظر خودشان را بگویند و در صورت لزوم نیز احساسات خود را بازگو و دلایل مخالفت خود را بیان کنند. برای داشتن چنین فضایی اجتماع، مدرسه و خانواده باید به کودک کمک کنند تا کم کم فضای ارتباط و پرسش و پاسخ برای او ایجاد شود.