تاریخ انتشار: ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۰۵:۰۳

ترجمه - زهرا صابری: شهر بندری هلسینکی در فنلاند چندی پیش میزبان نمایشگاه تندیس‌سازی‌ متفاوتی با حضور هنرمند مجسمه ساز اهل انگلیس، آنتونی گورملی بود.

در این نمایشگاه که درست وسط شهر هلسینکی و درون یک چادر سفید رنگ بر پا شده بود برای نخستین‌بار ساکنان و گردشگران فنلاندی اجازه پیدا کردند که درون چادر آمده و با کپه گل این هنرمند کار کنند. این نوشتار را که ترجمه‌ای است از گزارش خبرنگار یکی از نشریات هنری آلمان از این نمایشگاه، با هم می‌خوانیم.

چادر بزرگی که شبیه کلبه‌های برفی اسکیموهاست و هم اینک در کنار راه آهن اصلی شهر هلسینکی بر پا شده شبیه دانه‌های برفی است که با شروع فصل سرما دانه‌دانه روی چمنزار‌ها می‌نشیند. با وجودی‌که درون این کلبه برفی را تنها عده کمی از مردم دیده‌اند با این حال تمام شهر از محتوای آن خبر دارند: یک کپه بزرگ گل که 4 متر عرض، 4 متر عمق، در حدود 50/2 متر ارتفاع و آن طور که می‌گویند 100 تن هم وزن دارد. این کپه گلی این روزها عنوان نخست اغلب رسانه‌های فنلاند را به‌خود اختصاص داده است. به هر حال هر چه باشد صحبت از جدیدترین اثر هنری هنرمند انگلیسی آنتونی گورملی است. گورملی به دعوت مؤسسه تازه تاسیس هنر در فنلاند به پایتخت این کشور آمده است تا هنر خویش را این‌بار در فضایی آزاد به اجرا درآورد.

البته بهتر بود که در کنار نام این نمایشگاه پسوند نیمه‌عمومی را هم اضافه می‌کردند چون فقط کسانی که وارد کلبه برفی می‌شوند، می‌توانند این اثر گلی را ببینند و با آن شروع به کار کنند. گورملی در حقیقت یک ماده اولیه خام  را با خود به هلسینکی آورده و در دسترس بازدید‌کنندگان قرار داده است تا آنها خود شروع به کار کنند. گورملی چند دقیقه قبل از اینکه به نخستین گروه بازدید‌کنندگان اجازه شروع کار در فضای چادر داده شود، در این باره گفت: «‌نخستین بار است که این کار را انجام می‌دهیم». البته کپه گل کنونی به همان شکلی که برنامه‌ریزی شده بود نیست چون کمی از هر دو طرف آن فروریخته و تکه‌های گل روی زمین افتاده‌اند. با این حال گورملی این وضعیت را مثبت تلقی کرده و می‌گوید: این کپه گل مانند یک هدیه کریسمس است که خودش باز شده است!

من به همراه یک گروه 40‌نفری از بازدید‌کنندگان در مقابل کوه گلی این هنرمند ایستاده‌ایم. 2دقیقه طول می‌کشد تا نخستین گروه، کار با گل را شروع کنند. یک پیر زن که به‌نظر حرفه‌ای می‌رسد تکه‌ای از گل را برداشته و چند بار با تمام قدرت به زمین می‌کوبد تا نرم و شکل‌پذیر شود. در کمتر از 2‌ساعت اوگل‌بازی خود   را به یک اسب آبی گلی تبدیل می‌کند. در این فاصله من نیز یک تکه کوچک از گل را در دست گرفته‌ام. این کار برای من که در خانواده‌ای با بلندپروازی‌های تربیتی بزرگ شده‌ام یادآور دوران کودکی‌ام است. از آن موقع تا کنون به‌ندرت فرصتی پیش آمده بود که دوباره این کار را انجام دهم.

مردمی که وارد کلبه برفی می‌شوند انگیزه‌های متفاوتی دارند. یکی از بازدید‌کنندگان که 40 ساله به‌نظر می‌رسد و با یک گروه 10‌نفری آمده است می‌گوید: «همگی ما در اینجا به‌طور مشترک اما متفاوت کار می‌کنیم». این گروه 10 نفری به‌کمک هم مشغول ساختن یک تندیس هستند. مجسمه آنها که در آغاز شکل مشکوکی داشت به‌تدریج به تندیس یک انسان تبدیل می‌شود که روی یک سکو قرار دارد؛ به عبارت دیگر مجسمه‌ای که در آغاز یک اثر آیستراکت به‌نظر می‌رسید در نهایت به مجسمه عظیم یک زن مبدل می‌شود. طولی نمی‌کشد که من و دقایقی بعد چند نفر دیگر از بازدید‌کنندگان متوجه می‌شویم که چقدر اندیشیدن درباره موضوعات متنوعی که می‌توانیم در ساخت مجسمه‌های گلی به کار بگیریم برایمان جذابیت دارد، بنابراین بلافاصله مشتی از گل را برداشته و به سمت کپه عظیم گل پرتاب می‌کنیم.

در این لحظه گل دست ما که حالا آب آن حسابی گرفته شده است با اصابت به این کوه گلی تغییر شکل داده و آویخته به آن باقی می‌ماند. یکی دیگر از بازدید‌کنندگان چند تکه بزرگ از گل‌ها را برداشته و چند متر آن‌طرف‌تر دوباره روی هم انباشته می‌کند. در نگاه نخست چنین به‌نظر می‌رسد که او می‌خواهد کپه گل گورملی را دوباره باز‌سازی‌ کند اما خیلی زودتر از اینکه این حدس ما به‌حقیقت مبدل شود او به کار خود پایان می‌دهد و در ظرف مدت یک ساعت فقط یک دیوار کوچک می‌سازد، سپس روی آن واژه «دموکراسی» را کنده کاری می‌کند.

او درباره اثرش می‌گوید که این دیوار ویرانه‌های به جای مانده از دموکراسی است. این مرد که به‌عنوان استاد زمین‌شناسی تا کنون بیشتر از همه به‌طور نظری با گل سرو کار داشته است می‌گوید: «آرزوی من این است که در فنلاند یک خانه گلی بسازم، گل برای من یک ماده  بسیار هیجان انگیز است». وی که در دانشگاه هلسینکی تدریس می‌کند معتقد است از فرصتی که گورملی در اختیارش قرارداده با رغبت تمام، نهایت استفاده را خواهد کرد. بازدید‌کنندگان کلبه برفی که تا سوم آوریل (نیمه فروردین ماه) اجازه داشتند با گل‌های گورملی کار کنند در گروه‌های 40 نفره وارد چادر شده و حداقل 4‌ساعت با گل کار می‌کردند.

من نیز بعد از چند دقیقه ورز دادن و پرتاب کردن تکه‌ای از گل به این فکر افتادم که چیزی بسازم. ایده من ساخت تخم مرغ‌های گلی با ابعاد طبیعی بود. اما موضوعی که فکر مرا حین ساخت تخم مرغ‌ها به‌خود مشغول کرده بود این بود که فکر ساخت تخم‌مرغ گلی چطور به ذهن من خطور کرده؟ آیا عکس‌های «اوله کولماین» هنرمندی که موتیف‌هایش تا اندازه‌ای یادآور تخم‌مرغ است و چند صد متر آن طرف‌تر از ما در موزه کیاسما به معرض نمایش درآمده، الهام‌بخش من بوده یا یکی از موتیف‌های همیشه تکراری نقاش اهل دانمارک میشائل کیویوم انگیزه من برای ساخت این تخم مرغ‌ها شده است؟ شاید هم به گفته این گردشگر انگلیسی که هم اکنون کنار من مشغول ساخت تندیس یک دست کشیده بدون انگشت است، عید پاک الهام‌بخش من برای ساخت این تخم‌مرغ‌ها شده است.

در هر صورت ساخت تخم‌مرغ از گل  آنقدرها هم که به‌نظر می‌سد ساده نیست. البته درست کردن یک گلوله با دست خیلی دشوار نیست اما تبدیل کردن این گلوله به یک شیء گرد که در دو طرف انتهایی باریک می‌شود بیشتر یک چالش به‌نظر می‌رسد، به‌خصوص وقتی که ابعاد آن آن‌قدر کوچک باشد که نتوانی با تمامی دست آن‌را شکل بدهی. به این ترتیب 2 تا از 4‌تخم‌مرغ‌هایی که ساخته‌ام به‌نظرم بیشتر شبیه سیب زمینی است تا تخم مرغ. شب بعد من به‌طور اتفاقی دوباره گورملی را در رستوران ملاقات کردم. وی از شنیدن ماجرای سیب زمینی‌های تخم مرغی خنده‌اش گرفت و همین موضوع باعث شد که طرح خود را چنین معرفی کند: هنرمندان ناشی هنگام کار با گل متوجه می‌شوند که کپی کردن اشکال ایده‌آل ،کار ساده‌‌ای نیست.

آنتونی گورملی در یک نگاه

آنتونی مارک دیوید گورملی، مجسمه ساز مشهور انگلیسی، 30 آگوست 1950 در لندن دیده به جهان گشود. وی از سال 1968 تحصیلات خویش را در رشته‌های معماری، انسان‌شناسی و تاریخ هنر در یکی از دانشگاه‌های کمبریج آغاز کرد. سال 1971 این هنرمند برای مدت 3 سال عازم سفر شد. گورملی در این سفر از خاور میانه هندوستان و سپس سریلانکا دیدن کرد. گورملی تحصیلات هنری خویش را بین سال‌های 1974‌تا 1979‌ به پایان برده و مشغول به کار شد. موضوعات مورد علاقه این هنرمند غالبا وجود انسان در ارتباط با جهان هستی است. بدین‌منظور وی بدن خود را به‌عنوان الگوی کار برخی از آثار خویش قرار داده است که از آن جمله می‌توان به برخی از تندیس‌های فلزی وی نظیر «مخلوق» اشاره کرد که در ابعاد طبیعی ساخته شده است.

سال 1990 گورملی با الگو قراردادن 60 شهروند اهل مکزیک مجموعه‌ای مشتمل بر 35 هزار مجسمه گلی زمخت به بزرگی یک دست خلق کرد و آنها را در یک آجر‌پز‌خانه حرارت داد. گورملی در این باره می‌گوید: «این تعداد مجسمه که در حقیقت اشکال انسانی با فرمت کوچک هستند با وجود یکسان بودنشان تفاوت‌های فردی بسیاری را نشان می‌دهند». در سال‌های 1994 تا 98 گورملی به همراه مهندسان و کارکنان تاسیسات کشتی‌سازی‌ مشهورترین اثر خویش را در شهر کینگستون جامائیکا خلق کرد. این تندیس فلزی که «فرشته شمال» نام دارد شبیه فرشته بوده،  20 متر ارتفاع و 54متر پهنا دارد. این تندیس از سال 1998 به‌عنوان یک نشان شهری در شمال شرق انگلیس واقع شده است.

art-magazin.de

برچسب‌ها