تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۸۵ - ۱۵:۲۹

آزاده صبوری - آوا بابازاده: اینجا فهرج یزد است. روستایی که مسجد 1400 ساله فهرج را در خود جای داده است.

یزد، خود قدمتی پنج‌هزار ساله دارد و در طول تاریخ همواره مردمی مذهبی را در خود جای داده است. از اینرو منطقی است که قدمت مسجد بیش از 14 قرن و به پیش از ورود اسلام باز گردد.

در آن هنگام و در عهد ساسانیان، آتشکده فهرج، نیایشگاه مردم یکتاپرست زرتشتی این دیار بود و پس از اسلام نیز همچنان نیاشگاه این مردمان، اما در کسوت مسجد، باقی ماند.
مسجد فهرج در دل بافت سنتی روستایی به همین نام قرار دارد، جایی که زرق و برق تمدن مدرن به آن راه نبرده است.

در گذر از پس‌کوچه‌های تنگ روستا حس گذر از ورای زمان به انسان دست می‌دهد و با رسیدن به مسجد بوی هزاران سال فرهنگ و تمدن ایرانی در مشام آدمی می‌پیچد. آنگاه، مسجد با همه صمیمیت و تواضع در برابر دیدگان ظاهر می‌شود.

در نخستین نگاه، مسجد هیچ شباهتی به مساجد دیگر ندارد. نه گنبدی، نه کاشیکاری‌ای، نه کتیبه‌ای و نه محرابی. اما چیزی فراتر از اینها در اوست. روح. همان نفخه ای که در گل آدمی دمیده شد و خلقت آدم را رقم زد.

تک مناره خشت و گلی مسجد بعدها به بنای اصلی ملحق شده است.

درهای چوبی سرخ رنگ آن دیدگانمان را به سوی خود کشید، درهایی که گویی دروازه ورود به معنویت‌اند.

طایفه‌های کوچروی عهد پیشدادیان در مسیر خود از بلخ به پارس، یزد را یزدان نام داده بودند، نامی برازنده شهر که معنای آن عبادت است. مسجد فهرج با آن دروازه‌های معنوی‌اش بخشی از یزد، همین عبادتگاه باستانی است.

روستای باستانی فهرج در 60 کیلومتری شرق استان یزد، در مسیر یزد-کرمان و در دل کویر آرام گرفته است. این شهر یکی از مراکز اسکان اولیه ایرانیان بوده و پهره نام داشته است.
کوه چلته در شمال شرقی بر آستانه فهرج ایستاده است. قلعه‌ای باستانی و آب‌انباری قدیمی نیز دیگر مشخصه‌های روستای فهرج است.

در ایران نیز همچون بسیاری از کشورهای کهن و متمدن، ظهور اسلام تاثیر بسزایی بر سرنوشت فرهنگی و هنری این ملل، داشته است. و بدین ترتیب شالوده هنرهای اسلامی از نفوذ ترکیب هنرهای ممالک مغلوب بوجود آمد.

با آن که در یک روز تعطیل وارد روستا شدیم، اما احدی را در مسجد نیافتیم. یعنی در این ساعت، هیچ‌کس نیامده بود تا سوار بر سفینه مسجد دل زمان را بشکافد و دقایقی را به سفری هیجان‌انگیز در تاریخ سپری کند؟ شک دارم که چنین باشد. علت را از راهنمای مسجد پرسیدیم. پاسخی نداشت.

اما در کشوری با این همه جاذبه تاریخی و فرهنگی که در هر گوشه دورافتاده‌اش ردپای تمدن کهن بشری را می‌توان دید چگونه چنین چیزی ممکن است. مگر نه این است که ایران از لحاظ جاذبه‌های تاریخی یکی از ده کشور نخست دنیاست.

چنان که در تصاویر می‌بینید چهره زیبا و اصیل مسجد را عوارض ناساز بی‌فرهنگی آلوده است. عجیب است در بنایی این چنین کهن پنکه به سقف آویخته‌اند. مگر در طول هزاران سال، برای خنک کردن مسجد از پنکه استفاده می‌شده است! پس آن همه فخر و مباهات به معماری هوشمندانه ایرانی چه می‌شود!

حال زار دیوارها و سقف و مسجد خود حکایت دیگری از بی‌توجهی متولیان مسجد دارد. بر دیوارها در کمال بی‌سلیقگی میخ کوبیده‌اند و فضا را با پارچه‌های بدترکیب تقسیم کرده‌اند. سیم‌های برق به‌زشتی بر دیوارها آویخته شده‌اند و در آستانه در ورودی مسجد برای خوشامد به همان اندک بازدیدکنندگان پیت حلبی زنگ‌زده 17 کیلویی در نقش سطل‌آشغال ایفای نقش می‌کند!

برچسب‌ها