همشهری آنلاین؛ سرنخ: ساعت ۳ بعد از ظهر بیست و چهارم اردیبهشت سال ۹۸، یکی از کارکنان هتلی در شرق تهران برای نظافت به طبقه دوم رفت و وقتی وارد اتاق ۲۵۱ شد چشمش به جسد خونین زنی افتاد که روی زمین افتاده بود. او وحشت زده به قسمت لابی هتل بازگشت و موضوع را به رزروشن اطلاع داد. طولی نکشید که پلیس در جریان حادثه قرار گرفت و با حضور تیم جنایی در محل، تحقیقات در این باره آغاز شد. مقتول با چند ضربه چاقو به قتل رسیده بود و ظاهرا ۲۴ ساعت از مرگ وی میگذشت. تیم تحقیق در نخستین گام با بدست آوردن مدارک، هویت مقتول را شناسایی کرد. او زنی بود متولد سال ۷۱ که به همراه همسرش از یکی از شهرهای خراسان جنوبی به تهران سفر کرده و اتاقی در هتل کرایه کرده بودند. شوهر وی متولد ۶۸ بود که با بررسی دوربین های مداربسته مشخص شد یک روز پیش از فاش شدن راز جنایت، هتل را ترک کرده و دیگر بازنگشته است.
همین کافی بود تا نام او به عنوان قاتل تحت تعقیب در لیست کارآگاهان جنایی قرار بگیرد تا اینکه او چند روز بعد از قتل به اداره پلیس پردیس رفت و خودش را معرفی کرد. وی در بازجویی ها مدعی شد که وقتی شنیده همسرش به صورت غیابی از دادگاه حکم طلاق گرفته، وی را به قتل رسانده است.
وی افزود: ۳ سال پیش با همسرم ازدواج کردم. هر دو در یک روستازندگی می کردیم. روستایی در خراسان جنوبی. از همان ابتدای زندگی با هم درگیری و اختلاف داشتیم. بیشتر به خاطر بحثهای خانوادگی بود. برای اینکه دور از خانواده و بحثها باشیم به تهران سفر کردیم؛ حدود یک سال پیش و زمانی که همسرم باردار بود به تهران آمدیم. اما در اینجا هم درگیری داشتیم تا جایی که تصمیم گرفتیم جدا از یکدیگر زندگی کنیم. من برای کار به پردیس رفتم و همسرم به همراه دخترمان خانه ای در تهران اجاره کرد اما هر ازگاهی با همسرم در پارک های تهران قرار می گذاشتیم تا دخترمان را ببینم.
وی افزود:آخرین باری که با او در پارک قرار گذاشتم تا دخترم را ببینم متوجه این موضوع شدم. آن هم به صورت کاملا اتفاقی. وقتی همسرم به سرویس بهداشتی رفت گوشی موبایلش را برداشتم و آن را چک کردم. در گالری گوشی چشمم به عکسهای او در مهمانی و پارتی افتاد. اعتراض کردم و او گفت دیگر حقی ندارم در خصوص زندگی او نظری بدهم چون دیگر شوهرش نیستم. او گفت به صورت غیابی حکم طلاق گرفته است اما هنوز اسم من در شناسنامهاش بود. او به دروغ به دادگاه گفته بود که محل زندگی مرا را نمی داند و مدتهاست که از من بی خبر است. به این بهانه دادگاه حکم طلاق غیابی را صادر کرده بود.
این ها را که شنیدم عصبی شدم. نقشهای کشیدم و مدتی بعد اتاقی در هتل اجاره کردم و یک چاقو از دست فروش خریدم اما با خود گفتم اگر راضی به زندگی در کنار من شود بی خیال کشتن او میشوم اما وقتی به بهانه صحبت در هتل او را به اتاقم دعوت کردم و دیدم سر حرفش ایستاده و حاضر به زندگی در کنار من نیست جانش را گرفتم.
متهم به قتل پس از مدتی در دادگاه کیفری محاکمه و به قصاص محکوم شد. هرچند مرد جوان به این حکم اعتراض کرد و پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد اما زمان زیادی طول نکشید که قضات دیوان مهر تایید بر این حکم زدند. سپس پرونده به اجرای احکام دادسرای جنایی تهران ارجاع و شمارش معکوس برای قصاص قاتل شروع شد. در شرایطی که قرار بود مرد قاتل به زودی پای چوبه دار برود، تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران تلاش های خود را برای جلب رضایت از اولیای دم شروع کردند. تلاش ها نتیجه داد و اولیای دم به خاطر رضای خدا، قاتل را که در یک قدمی مجازات مرگ قرار داشت، بخشیدند. به این ترتیب با بخشش اولیای دم، قاتل از چوبه دار گریخت.