همشهری آنلاین: «نگهبانان کهکشان، جلد ۳» به کارگردانی جیمز گان فیلمی ابرقهرمانی با بازی کریس پرت، زویی سالدانا، دیو باتیستا، کارن گیلان، بردلی کوپر (فقط صدا) و سیلوستر استالون است.
داستان از این قرار است: پیتر کویل که هنوز به خاطر از دست دادن گامورا ناراحت و سردرگم است، باید گروهش را برای دفاع از کهکشان و همچنین محافظت از یکی از خودشان دوباره دور هم جمع کند. ماموریتی که اگر با موفقیت به پایان نرسد، احتمالا میتواند به قیمت نابودی نگهبانان کهکشان تمام شود. آدام وارلاک که یک موجود مصنوعی قدرتمند است به دستورِ های اولوشنری که دانشمندی خودبزرگبین و متخصص خلق موجودات هیبریدی است، به نگهبانان کهکشان حمله میکند و راکت زخمی میشود و به اغما میرود. راکت در حین اغما خاطراتش را که نشان میدهد به دستِ های اولوشنری ساخته شده مرور میکند و سایر دوستان حیوانش را که کشته شدهاند به یاد میآورد. نگهبانان برای نجات جان دوست خود به تلاشی حماسی دست میزنند و در آخر راکت بازمیگردد و کویل رهبری گروه را به او میسپارد.
همه فیلمهای ابرقهرمانی، مثل «مارولها» که به تازگی اکران شده و در گیشه شکست خورده، به پایان راهشان نرسیدهاند. درست است که چند فیلم اخیر جهانی سینمایی مارول، با توجه به بودجه عظیم تولیدشان، آنطور که باید و شاید مورد استقبال قرار نگرفتهاند، اما هنوز هم دود از کنده ابرقهرمانان قدیمی بلند میشود و میتوانند در گیشه حسابی غوغا کنند.
چندی پیش، قسمت سوم «نگهبانان کهکشان» بیش از ۸۴۵ میلیون دلار در گیشه فروخت و از همین حالا که زمزمههایی درباره پایان این فرانچایز سینمایی بلند شده، طرفدارانش ماتم گرفتهاند.
مثل دو قسمت قبلی «نگهبانان کهکشان» و کلا جهان سینمایی مارول، مهمترین دلیلی که تماشاگران را مجاب میکند به تماشای فیلمی بنشینند که قبلا بارها دیدهاند، این است که «نگهبانان کهکشان» خودش را جدی نمیگیرد.
با مقداری شوخطبعی، کلی صحنه های زدوخورد، کمی عشق و عاشقی و سرگشتگی هویتی و پی بردن به راز «از کجا آمدهام» میتوان معجونی ۱۵۰ دقیقهای ساخت که به مذاق طرفدارانش حسابی خوش میآید.
کیفیت اجرای صحنههای اکشن «نگهبانان کهکشان ۳»خیرهکننده است و صحنههای به اغما رفتن شخصیت «راکت راکون» که طی آنها متوجه میشود موجودی آزمایشگاهی است، کیفیت ماورائی قابل قبولی دارد. باقی تکرار مکررات ولی برای دوستداران این ژانر قند مکرر.
«نگهبانان کهکشان» که آخرین همکاری جیمز گان با جهانی سینمایی مارول بود، نشان میدهد که چرا چند فیلم اخیر «مارول» نمیتوانند با تماشاگران ارتباط برقرار کنند. فیلمهای متأخر مارول روح شوخ و شنگ و ماجراجوی فیلمهای قبلی را ندارند و از همین ناحیه ضربه میخورند. قهرمنان فیلمهای جدید، مطابق با استانداردهای اخلاقی و سیاسی روز، خیلی درگیر هویت (نژادی یا جنسیتی) و ریشههایشان هستند و چیزی که کم دارند روح ماجراجویی است.
مارول برای موفقیت دوباره به پیامهای اخلاقی کمتر و ماجراجویی بیشتر نیازمند است.