پس از گذشت بیش از ۴۰ روز از جنگ طوفان‌الاقصی، بسیاری از روشنفکران ایرانی در قبال جنایات رژیم صهیونیستی ساکت بوده و برخلاف شعارهای عدالت‌خواهانه‌شان خبری از محکومیت اسرائیل و دفاع از مقاومت فلسطینی از سوی آنان نیست.

به گزارش همشهری آنلاین، بیش از ۴۰ روز از معرکه طوفان‌الاقصی می‌گذرد و آتش جنگ و بمباران در غزه همچنان بسیاری از زنان و کودکان بی‌دفاع را در دام خود می‌سوزاند. ارتش اسرائیل با نقض قواعد بین‌المللی و زیرپا گذاشتن اصول اخلاقی و قانونیِ جنگ، با حملات زمینی و موشکی خود پیش می‌رود و در آن سو نیروهای مقاومت فلسطینی همچنان دربرابر ارتش رژیم آپارتاید صهیونیستی مقاومت می‌کنند.

جهان و حمایت‌های بی‌سابقه از فلسطین

چیزی که در این بین حائز اهمیت بسیار است، موضع‌گیری بی‌سابقه مردم جهان در برابر اقدامات اخیر اسرائیل است. به شکل قابل توجهی، تعداد زیادی از مردم در کشورهای مختلف، از اروپا تا آفریقا با حضور در خیابان‌ها ضمن حمایت از مقاومت فلسطینی به شدت رژیم صهیونیستی را محکوم کرده و علیه آن شعار می‌دهند.

حضور هزاران نفری مردمِ حامی فلسطین در لندن، راه‌پیمایی دانشجویان در برلین، کارزار طومار اسامی شهدای فلسطینی در تهران و... همگی جلوه‌ای از این شور عدالت‌طلبانه و آزادی‌خواهانه است که در این ایام شاهدش هستیم. حتی در آمریکا نیز وضع فرق کرده است. نوآم چامسکی، فیلسوف و اندیشمند چپگرای آمریکایی در گفت‌وگوی اخیر خود گفت:«با تغییری که بین نسل جوان، دانشجویان و نسل زد رخ داده است امروزه حمایت مردم آمریکا از فلسطین افزایش پیدا کرده است. وضعیت این دوگانه ۵۰ ـ ۵۰ است. نگاهی به حمایت‌های حزبی دموکرات‌ها بیندازید، امروزه آنان بیش از اسرائیل از فلسطینی‌ها دفاع می‌کنند.» اروپایی‌ها برای مردم فلسطین سرود انقلابی تولید می‌کنند و نیروهای ضدغرب در آمریکای جنوبی درپی تئوری‌سازی‌های نوین برای مقاومت هستند. توده‌های مردم ایران جزو اولین نفراتی بودند که در عالم حقیقت و عالم مجاز حضور جدی خود را در بحث روشنگری درقبال فلسطین به نمایش گذاشتند.

روشنفکران و غیاب سؤال‌برانگیز آن‌ها

اما با تمام این اوصاف؛ میدان دوگانه فلسطین ـ اسرائیل در این ایام غیاب یک قشر را به خوبی حس می‌کند:‌ روشنفکران! روشنفکران که معمولاً اهالی هنر، اندیشه و ادبیات هستند، در آثار خود طیف‌شان را شخصیت‌های پیشرو و آوانگارد در جامعه معرفی می‌کنند که وظیفه ارتباط با توده‌های مردمی و هدایت آن‌ها را در اختیار دارند. ژان پل سارتر، فیلسوف شهیر فرانسوی که ازقضا مورد ستایش و پیروی شدید از سوی روشنفکران ایرانی است در مورد وظیفه روشنفکر می‌گوید:«روشنفکر وظیفه خود می‌داند برای جامعه کسب آگاهی کند». علی شریعتی، جامعه‌شناس فقید ایرانی نیز در باب رسالت روشنفکر اشاره دارد که:« روشنفکر نه‌ فیلسوف‌ است، نه‌ دانشمند، نه‌ نویسنده‌ و هنرمند، روشنفکر، متعصب‌ خودآگاهی‌ است‌ که‌ روح‌ زمان‌ و نیاز جامعه‌اش‌ را حس‌ می‌کند و بینش‌ جهت‌یابی‌ و رهبری‌ فکری‌ را داراست. این‌ آگاهی‌ و بینش، آگاهی‌ و بینش‌ ویژه‌ای‌ است‌ که‌ در مسیر تجربه‌ اجتماعی‌ و عمل‌ انقلابی، بیشتر تحقق‌ و تکامل‌ می‌یابد تا از طریق‌ تفکرات‌ مجرد ذهنی‌ و مطالعه‌ و تحصیل‌ مکتب‌های‌ فلسفی‌ و رشته‌های‌ علمی.» اما در این مدت روشنفکران ایرانی در قبال بحران غزه و قتل‌عام مردم فلسطینی یا مُهر سکوت بر لبان خود زده یا اگر هم موضعی گرفته باشند به شکل کلی صرفاً به برخی شعارهای بشردوستانه پناه برده و چندان حرفی از استعمار و اشغال اسرائیل با حمایت سلطه غرب به میان نیاوردند! به تعبیری، یک تناقض بین عمل و حرف‌های آوانگاردی روشنفکران ما وجود دارد.

چرا روشنفکران باید در میدان باشند

اهمیت حضور روشنفکر در میدان برای آن است که همچنان شبهات و ابهامات درقبال مقاومت وجود دارد و بخشی از مردم احتیاج به روشنگری دارند، اما اهالی طیف نخبگانی در علوم انسانی گویا چندان مایل به این نوع کنشگری نیستند. در این بین جامعه و مردم در ایران، امروزه پیشروتر از روشنفکران هستند و مستقل از آنان سعی دارند به هر نحوی موضع تعیین‌کننده خود را در این برهه مشخص سازند. بیژن عبدالکریمی، فیلسوف و استاد دانشگاه، چندی پیش با حضور در شبکه افق و برنامه «به افق فلسطین» درمورد روشنفکران اظهار داشت: «بخش از مردم روشنفکران ما هستند که من آنان را هیچ‌گاه نمی‌بخشم، چرا که آنان به خاطر خشمی که از جمهوری اسلامی و شرایط ایران دارند از اسرائیل حمایت کردند. این اتفاق بسیار بسیار ننگین است.» دانشگاهیانی که پارسال در بلوای ۱۴۰۱ همواره بیانیه و مانیفست در رد جمهوری اسلامی صارد می‌کردند و آن را رسالت اصلی خویش می‌نامیدند، در ایام اخیر بدون هیچ موضع‌گیری و اظهارنظر از کنار جنایات رژیم صهیونیستی می‌گذرند و صلاح را در روزه سکوت می‌بینند.

زیست‌جهان غربی نخبگان علوم انسانی را به انفعال واداشته است

درمورد علت‌یابی این نوع واکنش شاید بشود سخنان زیادی را به میان آورد، اما مختصراً باید گفت به نظر می‌رسد روشنفکر ایرانی، با اثرپذیری از زیست‌جهان غربی، عملاً کنش و واکنش خود را معطوف به مغرب‌زمین قرار داده است. وقتی یورگن هابرماس، اندیشمندِ یهودی آلمانی به صراحت اقدام اسرائیل را مشروع و موجه می‌داند و با تظاهرات ضدصهیونیستی مخالفت می‌ورزد تا مبادا انگاره‌های یهودستیزانه عصر نازی زنده شوند، طبیعی است که متأثرین ایرانی او نیز در قبال فلسطین و اشغال ۷۵ ساله سکوت اختیار کنند. بالطبع نباید از دانشگاهیانی که کتب خود را به استوانه‌های فلسفه غرب تقدیم می‌کنند و رونوشت خود از اوضاع و احوال جامعه را برای سفارتخانه‌های اروپایی می‌فرستند انتظار آن را داشت که بیایند و در برهه حساسی چون امروز اسرائیل و حامیان اروپایی آن را نقد کنند. در زیست‌جهان غربی آنچه که اولویت است انسان اروپایی یا انسانی به سبک اروپاست شاهد این مدعا تناقض رفتاری آنان در قبال جنگ اوکراین و جنگ غزه است. حتی برای روشنفکران و فعالین حقوق زنانِ ایرانی نیز، زن دارای مرتبه‌های گوناگون است و گویی هزاران زن بی‌پناه فلسطینی که هرثانیه درخطر بمباران اسرائیلی‌ها هستند چندان اهمیتی ندارد! حتی در جدی‌ترین عمل دانشگاهیان و روشنفکران که ارسال یک نامه به دانشجویان و اساتید درسایر کشورها بود؛ گرچه حرف از آتش‌بس به میان آمد اما هیچ توبیخ و محکومیتی روانه اسرائیل، به عنوان سلسله جنبان جنگ در فلسطین و حامیان او نشد! غزه بستری برای آزمون روشنفکران بود، تا آنچه که ده‌ها سال مطالعه کرده و به رشته تحریر درآوردند در صحنه واقعیت عملی کنند که گویا چندان موفق نبودند.