تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۸۵ - ۰۷:۱۷

زهره فیضی: با همه کندوکاوها و کاوش‌هایی که از حدود قرن نوزدهم تاکنون صورت گرفته است آیا می‌توان تصویر روشنی از تاریخ و فرهنگ پانصد ساله اشکانیان ارائه دهیم؟

قدر مسلم آن است که اطلاعات ما از این دوران در سطح کلی باقی مانده است. برای بحث درباره هنر این دوران لزوم شناسایی  اوضاع و احوال سیاسی، اجتماعی و اقتصادی امری قطعی است.

 هر کدام از آثار هنری باقی مانده در اصل به منظور پاسخ گفتن به نیازی معین خلق شده‌اند. تمام سفالینه‌های زیبایی که از دل تپه‌ها بیرون آورده شده‌اند، زمانی در زندگی روزمره مردمانی مورد استعمال بوده و به منظور تزئین اتاق یا طاقچه‌ها در منازل ساخته نشده بودند.

 با این حال صنعتگران تحت تاثیر اعتقادات مذهبی، سنت‌های جامعه و طبیعت پیرامون خویش طرح‌هایی زیبا و دلفریب را روی آنها نقش بسته‌اند که با مطالعه دقیق آنها می‌توان به تجزیه و تحلیل جوامع تمدن‌های خاموش گشته مبادرت ورزید.


در مطلبی که از نظرتان می‌گذرد، بخش‌های مختلف هنر دوران اشکانی اعم از معماری، حجاری، مجسمه‌سازی و فلزکاری به طوربسیار اجمالی مورد بررسی قرار گرفته است.

بین فرهنگ و هنر یک جامعه و مشخصات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی حاکم بر آن ارتباطی چشمگیر وجود دارد و با آگاهی بدان امکان تجزیه و تحلیل واقع‌بینانه‌تر فراهم می‌آید، هر چند که درباره دوره اشکانیان و ساسانیان اطلاعات ما در زمینه مسائل تاریخی و سیاسی آن اندک و ناچیز است و مدارک و کتاب‌هایی که ما را در این زمینه یاری دهند، مختصر و محدود می‌باشند. اما همان نمونه‌های مختصر کتیبه‌ها و سفال‌های به دست آمده که مربوط به خود اشکانیان است، ما را با تمدن دیرینه‌ای آشنا می‌سازد.


«گیرشمن»‌ باستان‌شناس فرانسوی درباره هنر اشکانیان چنین می‌گوید: بعد از شکست سلوکی‌ها (یونانی‌ها) و روی کار آمدن مجدد پارت‌ها تغییرات فرم‌ها خیلی عمیق بود و به هیچ وجه شیوه یونانی را شامل نمی‌شد و در آن دخالتی نداشت.

حتی در ناحیه خاور نزدیک باستانی نیز به دلیل این تجدید حیات، شیوه هنر یونانی کاهش یافت و با تکیه بر قدرت سنت‌های قدیمی، ایران خود را از قید هنر یونانی رهایی داد و هنر خالص خود را بر منطقه وسیعی از فرات تا چین، سیبری تا هند و از مغولستان تا بسفر گسترش بخشید.


به طور مثال می‌توان به آثاری در حفاری‌های مربوط به ترمذ «محل باستانی کیقبادشاه»، حوزه «سرخان دریا» آثار به دست آمده در ناحیه سفد، خوارزم و ترکمنستان جنوبی یا از محل‌هایی که به دوره کوشان نسبت داده شده آثار «آیرتام» ‌در نزدیکی ترمذ و ساحل راست آمودریا را اشاره کرد.


به طور کلی می‌توان هنر دوران اشکانی را به چند قسم تقسیم کرد. این هنر با تکیه بر سنت‌های دیرینه خود که از نظر فرم و محتوا با هنر یونانی هیچ سنخیتی نداشت موجودیت خود را در سرزمین فلات  استحکام بخشید وآثار ارزنده‌ای از معماری و همچنین در زمینه تزئینات معماری از قبیل نقش برجسته‌ها و مجسمه‌های گلی از خود به یادگار گذاشت که به گونه‌ای روشن در نوع خود معرف موفق‌ترین نوع هنر بود.


هنر معماری اشکانی با آثار طراحی‌های تمام‌سنگی معرف سنت معماری دوران هخامنشی است، اما با تغییرات در استفاده ازنوع مصالح، دو پدیده ارزنده‌ به نام خود ثبت کرد؛ پوشش قوسی و گنبدی که با تکیه بر این دو پدیده طرح چهار ایرانی، تالارهای ستون‌دار دوران هخامنشی را که مختص جامعه غیررسمی و درباری بود تحول بخشید و آن را به سوی تکامل رهبری کرد.در زمینه حجاری، هنرمندان با رعایت موازین و اصول عهد هخامنشی و با دگرگونی و تغییرات خاص، تصاویر برجسته و چشمگیری ایجاد کردند. هنر دیوارنگاره (فرسک) یکی دیگر از هنرهای موفق این دوره است.


هنر دیوارنگاره در این دوران چه از نظر انتخاب موضوع،‌ چه از نظر صحنه‌پردازی و یا ترکیب رنگ‌ها و سبک اجرای آن در دو سوی مرزی سلسله اشکانیان (غرب و شرق) دورانی بس شکوفا را می‌گذراند که نمونه‌های جالب آن را در کوه خواجه سیستان می‌توان به وضوح دید.
در زمینه مجسمه‌سازی نیز این هنر از اعتباری خاص و موفق بهره‌مند بود.

این موفقیت و ویژگی را می‌توان در خلاقیت همراه با نمودار ساختن حالت و روحیه صاحب تصویر و ریزه‌کاری‌هایی در ارائه حالت گیرا و پرجذبه ‌گاه مشاهده کرد. آثار جالبی از این مجسمه‌ها در شوش توسط باستان‌شناسان به دست آمده است.یکی از هنرهای موفق دوران اشکانی آثار فلزی است.

جدا از جنبه صنعتی آن، با ایجاد سایه روشن‌های چشمگیر و تلاش در ارائه یک اثر زنده و گویا به اعتباری استثنایی در امر مجسمه‌سازی مفرغی دست یافته است.از این آثار پرارزش می‌توان به مجسمه مفرغی در موزه ایران باستان و مجسمه نیم‌تنه و زیبای یک شاهزاده اشکانی در موزه برلن اشاره کرد.


یکی دیگر از هنرهای بحث‌برانگیز دوران اشکانی که از پرتو هنر فلزکاری خارج شده، هنر تزئینی و جواهرسازی است. هنر این دوران اصیل، بدیع، شکیل و زیباست. تعداد و آفرینش آثار محدود و کم است.

مسلماً آثار و نمونه‌های ارزنده به مرور زمان در زیر تلی از خاک تباه شده است، چرا که این آثار یارای مقاومت در برابر باد و باران و سرمای سوزنده را نداشته‌اند.

به طور کلی می‌توان گفت در دوره اشکانیان آثار زیبا وجالبی در اشکال گوشواره، النگو، سینه‌ریز و گردنبند به دست آمده که نمودار هنر پیشرفته و تکامل‌یافته آن ایام است. مسلماً با مطالعه این زیورآلات با تتبع و تحقیق بیشتر صفحات تاریک بسیاری را در زمینه جامعه‌شناسی پارت‌ها  روشن خواهد ساخت.


هنر دوران اشکانی میان هنر رایج پیش ازخود یعنی عهد هخامنشی و دوران ساسانی ارتباطی محکم برقرار ساخت، به طوری که در دوران ساسانی این مسیر بدون دگرگونی و تغییرات بنیادی جهت خود را دنبال کرد و نه تنها با تغییر سلسله از اشکانی به ساسانی آن را از میان نبرد، بلکه به تکامل آن شتاب بخشید و آن را تا دورترین نقاط پراکنده ساخت، مسلماً در این امر ارتباط ناگسستنی هنر و فرهنگ دیرپا و اصیل ایرانی بی‌تاثیر نبوده است.