محمد صادق کوشکی؛ استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل منطقه: باریکه غزه، منطقهای متشکل از چند شهر و اردوگاه است. جنوب این باریکه را شهرهایی مثل رفح و خانیونس در مجاورت مرز مصر تشکیل داده و شمال آن را بیتحانون، بیت لاهیا، شهر غزه و اردوگاه جبالیا. معمولاً در اخبار و مطبوعات یک اشتباهی صورت میگیرد که شهر غزه در شمال باریکه را با نوار غزه مترادف میگیرند، در صورتیکه این دو بنا بر آنچه گفته شد فرق داشته و شهر غزه بخشی از نوار غزه است. آنچه از باب خرابی و خسارات در این ایام شاهدش بودیم بیشتر معطوف به مناطق شمالی نوار غزه است که بخشهای قابل توجهی از آن به کل نابود شده است. اما بخشهای دیگر نوار غزه نظیر مناطق جنوبی و شهرهای خانیونس و رفح ضمن متحمل شدن خسارات همچنان شاهد جریان زندگی است.
زندگی در نوار غزه جریان دارد اما با شرایط سخت. نانواییهای تعطیل شده و آب قطع گشته، ولی مردم برای رفع احساس نیازشان دست به کار میشوند و با برپایی تنورهای سنتی با مختصر آردهای دریافتی از کمیسیون پناهندگان و با کمک آب شور چاههای اطراف نان تنوری درست میکنند تا نیازشان بر طرف شود. نوار غزه 2میلیون و 200 هزار ساکن دارد که از این بین 200هزار نفر آسیب دیدند. نکته مهم اما اینجاست که چراغ زندگی همچنان در غزه روشن است ولی با شرایطی سخت. از سال 2007 تاکنون، این ششمین جنگی بود که رژیم صهیونیستی بر مردم غزه تحمیل میکند، فلذا مردم این منطقه تجربه زندگی در شرایط سخت را دارا هستند و به نوعی با آن خو کردند. حتی در گزارشات منتشر شده، زوجی جوان، عروسی خود را در این شرایط به تعویق نینداختند و تنها پذیرایی از مهمانان را موکول به آتشبس کردند. زندگی در غزه جاری است اما فارغ از آنچه ما میپنداریم.
ما ایرانیان نیز این دست تجربه را در کشور خود، درسالهای دفاع مقدس شاهد بودیم. به طور مثال، شهر دزفول، از مناطقی به حساب میآید که تقریباً از ابتدای جنگ تا انتهای آن همواره مورد موشکباران رژیم بعث قرار میگرفت، اما مردم این منطقه نه تنها شهر را خالی نکردند، بلکه با شرایط سخت موجود در آنجا ماندند و روزمرگی خویش را ادامه داده و در حد توان در پی ترمیم خرابیها و کمک به مجروحان برمیآمدند. چنین پایداریهایی از جنس مقاومت مردم غزه را باید اول ذیل کرامت و شرافت انسانی بررسی و معنا کرد. به تعبیری مردم غزه به خوبی از این تجربه تاریخی مطلع هستند که یا باید آوارگی را انتخاب کنند، یا زندگی در شرایط سخت در کشور و موطن خویش را. کسی که آوارگی را میپذیرد به جایی میرود که ارزشی برای او قائل نیستند. 7میلیون فلسطینی در جایجای دنیا پراکنده هستند که از حقوق اولیه نظیر مسکن، اشتغال، شهروندی و... محرومند. مردم غزه پذیرفتند که گرچه در خارج از شهرشان بمباران نیست، اما شأنیت و ارزشی جز یک پناهنده و آواره جنگزده ندارند.
ضمن اینکه باید در این راستا گفته شود، شهر غزه بافتی مذهبی داشته و قاطبه اهالی این منطقه متدین هستند. شهرهای غزه پر است از مساجد و اماکن مذهبی و همین امر باعث شده نگاه اهالی این باریکه به جنگ صبغه دینی پیدا کند و معنایی ایمانی بیابد. از سال 2007 تا کنون مردم غزه این شعار را همواره بر زبان دارند:«حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلی وَ نِعْمَ النَّصیرُ». در گزارشاتی که از شرایط زندگی در غزه منتشر میشود میبینیم در شرایطی که صدای موشکباران نوار غزه به گوش میرسد افراد به روزمرگیهای عادی خود مشغول هستند. این از کسانی سر میزند که به این باور رسیدند که خدا به عنوان بهترین یاور و سرپرست پشتیان آنان است. این فرهنگ مقاومت آن چیزی است که اهالی غزه ضمن بروز دادنش به فرزندان و نسلهایی بعدی نیز آموزش میدهند.