همشهری آنلاین ـــ ندا زندی: تماشای مستند برای خیلیها مثل خوردن غذای بینمک است. برای این افراد دیدن واقعیت بدون چاشنی تخیل، قصه، میزانسنهای ازپیشطراحیشده و حضور بازیگران مشهور نه سرگرمکننده است و نه جذاب. حالا اگر مستندی درباره فرآیند کاشت، داشت و برداشت محصولات کشاورزی باشد، وقایع آن در یک مزرعه چند هکتاری بگذرد و راوی که کشاورزی مبتدی است، مدام از کود، آفت، نحوه نگهداری از مرغ و گوسفند بگوید و کار با ابزارآلات کشاورزی بیشترین دغدغهاش باشد، احتمالا نباید توقع داشت که مخاطبان زیادی پای تماشایش بنشینند. اما مجموعه مستند «مزرعه کلارکسون» تمام این احتمالات را به کلی منتفی کرده است.
لورل و هاردی در مزرعه
«مزرعه کلارکسون» حاصل علاقهمند شدن جرمی کلارکسون، مجری و تهیهکننده مشهور بریتانیایی، به کار بر روی مزرعه بزرگ خودش است. کلارکسون مرد شماره یک برنامه «تختگاز» بود که خیلیها او را پشت فرمان خودروهای قدیمی و جدید و در کنار دو همکار دیگرش در این برنامه، جیمز می و ریچارد هموند، به یاد میآورند. او که سالها مزرعهاش را به فرد دیگری برای کار سپرده، تصمیم میگیرد در این خاک حاصلخیز، که در منطقه سرسبز کاتسولدز در مرکز انگلستان واقع شده، زندگی و کار کند و با همکاری کیلب، چارلی و چند محلی دیگر امور مزرعهاش را سروسامان دهد.
کیلب پسری جوان است که هیچ لذتی برایش بالاتر از کشاورزی نیست. او که تا به حال پا به شهر نگذاشته، از کار کردن با ماشینآلات کشاورزی حظ میبرد و وسواس زیادی در کشت و زرع به خرج میدهد. اختلاف سنی زیاد میان او و کلارکسون، بحثهایشان بر سر نحوه انجام کارها، حرص خوردنهای کیلب از بیتجربگی کلارکسون در کشاورزی و تلاشش برای بهبود اوضاع، کیفیتی شبیه به کلنجارهای لورل و هاردی پیدا میکند.
روح بیدار قانون
یکی دیگر از شخصیتهای این مجموعه مستند که در هر قسمت حضوری کوتاه ولی مؤثر دارد، مرد همیشه خندانِ آشنا به قوانین و مسائل تخصصی زراعی، چارلی است. او در بزنگاهها ظاهر میشود تا کلارکسون را در حل مشکلاتی که عمدتا خودش به دست خودش به وجود آورده یاری دهد و او را از مسائل قانونی و حقوقیای که سر راهش قرار دارد آگاه کند.
چارلی با قوانین و منطق کار آشنایی کامل دارد و تضاد توصیهها و راهکارهای قانونیاش با ایدههای خام کلارکسون موجب خلق موقعیتهای کمیک میشود. معمولا کلارکسون در سمت مخالف قانون قرار دارد و مثل اغلب آدمها دوست دارد هر کاری را از کوتاهترین راه و با کمترین زحمت به سرانجام برساند. بعد از یکی دو قسمت، هر بار که کلارکسون تصمیم میگیرد یکی از آن ایدههای رندانه و ظاهرا بهصرفهاش را در مزرعه عملی کند، تماشاگر منتظر است که چارلی از راه برسد و با خونسردی مثالزدنی و لبخندی از سر دانایی آب سردی بر سر کلارکسون بریزد.
چارلی را باید به نوعی نماینده قانون و حسایتهای روزافزون به وضعیت محیطزیست دانست. قوانین متعدد و متنوع کشاورزی که باید در مزرعه کلارکسون به طور دقیق رعایت شود، نشان میدهد چقدر نگهداری از زمینهای زراعی در انگلستان جدی است و با بحرانی شدن تهیه مواد خوراکی و غذا در آینده دور یا نزدیک، کشورهایی که از حاصلخیزی خاکشان با اعمال نظارت دقیق محافظت کردهاند، دست بالا را در روابط بینالملل و تامین رضایت و رفاه مردمشان خواهند داشت.
دردسرهای شهرت
به غیر از این دو نفر، جرالد هم هست که صحبتهایش هیچ سروته ندارد و کلارکسون که از درک حرفهایش عاجز است، فقط به او میخندد. کلارکسون جرالد را مسئول امنیت مزرعه و نگهبانی از ماشینآلات کشاورزی میکند. انتخاب فردی که حرفهایش معنی ندارد و بیهوش و حواس به نظر میرسد به عنوان مسئول امنیت یکی از آن شوخیهای خبیثانه کلارکسون است. جز این، جرالد در ساختوساز پرچین سنگی و کارهای دیگر هم به کلارکسون کمک میدهد، اما بارزترین ویژگیاش همان زبان بیسروته است که شاید اشارهای کنایی به نوع رابطه کلارکسون با محلیها باشد.
محلیها از حضور کلارکسون در آن منطقه راضی نیستند و معتقدند او با خودش بینظمی و آشفتگی میآورد و روال آرام زندگی در این ناحیه روستایی را برهم میزند. تا حدی هم حق دارند؛ کلارکسون شخصیتی مشهور و محبوب است و وقتی در یکی از قسمتها خبر افتتاح فروشگاه محلیاش با محصولات مزرعه خودش را در توییتر اعلام میکند، صف طول و درازی از اتوموبیلها به منطقه کاتسولدز سرایز میشود و خود کلارکسون هم از جمعیتی که برای خرید از فروشگاهش آمدهاند حیرت میکند.
نمایش مفهوم زایش
در تمامی قسمتهای این مستند، کلارکسون تلاش میکند تا دست به کارهای جدید و خلاقانه بزند، اما ناآشناییاش با کشاورزی، ناآگاهیاش از قوانین و نحوه کار با ابزار و... به خلق موقعیتهای بامره میانجامد و به این ترتیب مسائل خشک ولی مهم دنیای کشاورزی به خردهداستانهای خندهدار و جذابی بدل میشود. جالب آنکه تمام این خرابکاریها در نهایت نتیجه میدهد و جرمی با وجود وضعیت آب و هوایی بسیار بد و شیوع ناگهانی کرونا موفق میشود که محصولاتش را برداشت کند، اما تنها سودی در حد چند پوند نصیبش میشود. حالا همان نظارت سختگیر دولتی از راه میرسد و با پول خوبی از او حمایت میکند.
حضور کلارکسون در این مستند تنها برگ برنده آن نیست. گَوین وایتهِد، کارگردان مستند، به جای روند تولید بر مفهوم زایش و دلچسب بودن کاری که به ذات انسان نزدیکتر و از روند صنعتی دورتر است، متمرکز شده و تصویری نسبتا واقعی از مصائب رؤیای بسیاری از شهرنشینان برای فرار از شهر و پناه بردن به دل طبیعت نشان داده است.
دو فصل از این مستند تولید شده که هر دو فصل در وبسایت شبکه مستند و تلوبیون با دوبله در دسترس است.