همشهری آنلاین:الناز دارابیان در مسابقات پاراآسیایی هانگژو در رشته پارادومیدانی شاخه پرتاب دیسک ماده اف ۵١ و ۵٢ مدال طلا را برای ایران به ارمغان آورد و رکورد آسیایی این رشته را جابه جا کرد، اما آنچه ارزش و اهمیت این قهرمانی ورزشی را دوچندان میکند، رفتار او بهعنوان یک بانوی ایرانی است. د.دارابیان برای دریافت مدال با چادرش روی سکو رفت و مدال طلایی را که حاصل ٤٠٠ روز اردو و انجام تمرینات سخت و دشوار بود به کودکان شهید غزه تقدیم کرد تا وقار، مهربانی و متانت بانوان ایرانی را مقابل دنیا به نمایش بگذارد:
شما در مسابقات هانگژو هم مانند مسابقات ٢٠٢٢ گرندپری مراکش و بازیهای پاراآسیایی جاکارتا برای دریافت مدال با چادر بر روی سکو رفتید. چرا برایتان اهمیت دارد که با این پوشش در میدانهای بینالمللی ظاهر شوید؟
من چادر را میراث حضرت زهرا (س) و بسیار عزیز میدانم. به قول رهبر معظم انقلاب حجاب مانع پیشرفت نیست و من این موضوع را کاملا لمس کردهام. گرچه حین تمرین و مسابقه نمیتوانم با چادر حاضر شوم اما در همه اعزامها و حتی در هنگام دریافت مدال، چادر سر میکنم. شاید برخیها بگویند که این پوشش برای فردی مثل من سخت است اما من این سختی را احساس نمیکنم و معتقدم اگر هم سخت باشد، بسیار ارزشمند است. حتی اگر در مسابقات به من اجازه نمیدادند با چادر روی سکو بروم، از دریافت مدال خودداری میکردم و حاضر نبودم از پوششم صرفنظر کنم.
در آن لحظاتی که از دریافت مدال شاد بودید، چطور شد که تصمیم گرفتید مدالتان را به شهدای کودک غزه تقدیم کنید؟
در روزهای برگزاری مسابقات هانگژو شنیدن خبر بمباران بیمارستان المعمدانی و قتل عام کودکان فلسطینی من و سایر ورزشکاران را بسیار آزرده و ناراحت کرد و تقدیم مدالم به شهدای کودک غزه فرصتی بود که بتوانم جنایات این رژیم را محکوم کنم. امیدوارم در دوره بعدی مسابقات پارآسیایی ملت فلسطین به دور از جنگ و مشکلات آن باشند و ورزشکاران این کشور هم در مسابقات شرکت کنند.
از بهترین لحظاتی که در ورزش تجربه کردید بگویید.
ما ورزشکاران خودمان را سرباز وطن میدانیم و بهعنوان یک بانوی ورزشکار در راه وطن و سربلندی ایران میجنگیم. بهترین حس زمانی است که پرچم پرافتخار کشورمان بالا میرود. در این لحظات همه سختیها و مشکلات تمرینات شیرین میشود و خستگی مدتها تمرین طاقتفرسا از تنمان در میرود.
چطور با شرایط جسمی خودتان کنار آمدید و توانستید به این مرحله از زندگی برسید؟
خانواده من در اعتمادبهنفس من تاثیر زیادی داشتند. من کوچکترین فرزند خانوادهام هستم و با نقصعضو مادرزادی در دو پا و یک دست به دنیا آمدهام و از همان زمان تولد تنها دستم هم فقط ٤انگشت داشت، اما خانوادهام به من آموختند که همه انسانها شرایط خاص خود را دارند و باید با توجه به شرایط خود برای پیشرفت تلاش کنند. من با همین شرایط جسمانیم تا مقطع کارشناسی ارشد رشته ادبیات فارسی تحصیل کردهام و در رشته گلیمبافی هم مهارت دارم. در همه روزهایی که برای موفقیت در ورزش، تحصیل و هنر تلاش میکردم، خانوادهام طوری با من برخورد میکردند که احساس کنم بهاندازه افرادی که مشکل جسمانی ندارند – و حتی بیشتر از آنها - توانمند هستم.
.