همشهری آنلاین: حرفهای چندی پیش علی مصفا در گفتوگو با هوشنگ گلمکانی آنجا که گفت: «عمیقا متقاعد شدم که الان کاری نمیتونم بکنم... من به سهم خودم کلهام کار نمیکنه، نمیدونم اصلا چه کار میشه کرد.» را باید جدی گرفت. جدا از تعابیر مختلفی که میشود از حرف مصفا داشت، این حرف از آن جهت مهم است و باید جدی گرفته شود که به وضعیت سینما مربوط است.
در حال حاضر یکی از مسائل جدی سینمای ایران کمبود بازیگر است، بازیگرانی توانا و مخاطبپسند که از پس ایفای نقشهای مختلف برآیند و بتوانند در پروژههای مختلف، از تجاری گرفته تا هنری، حاضر شوند و حضورشان مثمرثمر و منجر به حضور تماشاگران در سالن سینما باشد.
سینمای ایران بازیگران مخاطبپسند دارد، اما اغلب آنها بازیگران نقشهای کمدی هستند، بایگرانی مثل پژمان جمشیدی و بهرام افشاری یا رضا عطاران و جواد عزتی که اتفاقا همگیشان تجربه بازی در درامهای اجتماعی را هم دارند. اما قصعا این تعداد بازیگر برای دهها پروژه سینمایی و سریال شبکه نمایش خانگی که در سال تولید میشود، خیلی کم است. درضمن، جنس بازیها در سینمای ایران خیلی شبیه هم شده. دیگر از آن تنوعی که از اجرای بازیگران در دهههای ۱۳۷۰ یا ۱۳۸۰ سراغ داریم، خبری نیست.
کمدیها و درامهای اجتماعی اجازه نمیدهند که بازیگرانی شبیه به علی مصفا یا مهدی احمدی («عروس آتش» و «شبهای روشن») یا حتی همایون ارشادی در سالهای ابتدایی فعالیتش در سینما («طعم گیلاس» و «درخت گلابی») دیگر جای کار داشته باشند. جنس بازی اینها با بازیگران سینمای بدنه متفاوت است.
اکوسیستم سینمای ایران چنان به مخاطره افتاده که اجازه تولید فیلمهایی با شخصیتهای متفاوت را نمیدهد و در نتیجه بازیگران متناسب با نقشهای این فیلمها هم فرصت بروز و ظهور پیدا نمیکنند. پیامد چنین وضعیتی در بلندمدت از بین رفتن تنوع بازی و بازیگران در سینماست. به وقتش، وقتی که بالاخره کمدیها از سکه بیفتند و درامهای اجتماعی ژانر دادوهوار مخاطبشان را از دست بدهند، بالاخره به نوع دیگری از فیلم و سینما نیاز پیدا میشود. آن موقع میبینیم که ابزار ساخت این فیلمها را ـــ که یکی از مهمترینهایش بازیگر است ـــ در اختیار نداریم چون آنها مدتهاست به این نتیجه رسیدهاند که نمیشود کاری کرد.