همشهری آنلاین؛ گروه خانواده: دکتر زهرا آقاجانی پژوهشگر مطالعات زن و خانواده در یادداشتی نوشت:
«شاید مهمترین ویژگی آموزهها و برنامههای اسلام حرکت فعال و ابتدایی دین اسلام درباره زنان است. در مقایسه حرکت اسلام در مقوله دفاع از حقوق زنان با جنبشهای دیگر مدافع حقوق زنان تفاوت اساسی و برجستهای مشاهده میشود و آن این است که در اکثر این جنبشها زمینه و ریشه انقلاب، خواست عمومی زنان است که ریشه در نارضایتی اجتماعی آنان دارد. در مقابل جامعه از پذیرش این خواست به مقاومت اجتماعی اقدام میکند، اگر چه این قبیل مقاومتها به تدریج جای خود را به پذیرش و قبول درخواست جنبشهای زنان میدهد.
حرکت اصلاحی دین مبین اسلام و چهره شاخص آن وجود مکرم پیامبر اسلام(ص) را میتوان در جهت عکس ارزیابی و تحلیل کرد. پیامبر اسلام در زمانی شعار تکریم زنان و پاسداشت حریم و حرمت آنان را سرداد که جامعه عربی، نه تنها اصلاحات نبوی را به عنوان نوعی حرکت خود جوش دنبال نمیکرد بلکه در مقام عمل جامعه تازه مسلمان در برابر اصلاحات نبوی به شدت مقاومت میکرد.
اصلاحات نبوی در حوزه مسائل اجتماعی مربوط به جنسیت فقط به رفع قیود و موانع و احیاء حقوق زنان محدود نمیشود بلکه اصلاحات بر پایه تصویری از الگوی آرمانی زن مسلمان است که علاوه بر انتظارات و غایات انسانی برای زنان انتظارات، نقشها و اهدافی نیز برای جنبه اختصاصی حیات زنان یعنی جنسیت آنان در نظر میگیرد. مدعا آن است که آنچه دین مبین اسلام و بنیانگذار آن درباره حیات فردی - اجتماعی زنان بیان کردهاند، از کلیت منسجم، هدفدار و قابل تبیینی برخوردار است که مولفههای آن را میتوان با عنوان اصول حاکم بر نظام و شخصیت زن در اسلام یاد کرد:
اشتراک زن و مرد در انسانیت: امروزه شاید طرح موضوع " اشتراک زن و مرد در انسانیت" عجیب به نظر برسد، اما در گذشته بسیاری از اندیشمندان در اصل انسانیت جنس مونث به دیدهی تردید نگاه میکردند. آنچه از مجموعه معارف اسلامی و سنت اهل بیت (ع) استفاده میشود تأکید بر هویت انسانی مشترک میان زن و مرد و پذیرش پیامدهای آن یعنی تساوی در اختیار و راهیابی به کمالات انسانی است.
تساوی در امکانات رسیدن به کمالات انسانی :در بسیاری از آیات کتاب الهی وجود زنان ارزشمند و کمال یافته مورد توجه قرار گرفته است. اشتراک در تکلیف و خطاب آیات الهی به زنان گواه دیگری بر امکان دستیابی زنان به کمالات انسانی است.
«و نیز مریم دختر عمران را که پاکدامنی ورزید، آنگاه از روح خویش در او دمیدیم و سخنان پروردگارش و کتابهای او را استوار گرفت و از فرمانبرداران بود.»
تساوی در اختیار: کمالات معنوی فرع بر وجود اختیار است و از این روست که ملائک و جمادات و گیاهان را از ارتقاء یا تنزل مرتبه خبری نیست، قرآن کریم برای اهل ایمان از همسر فرعون به عنوان مثال یاد میکند که در بارگاه فرعون و تحت سیطره و سلطه طاغوت ایمان و اعتقاد خود را پاس داشت و از عنصر اختیار حتی در خانه شوهر و طاغوت زمان به بهترین شیوه بهرهبرداری کرد.
«و برای کسانی که ایمان آوردهاند، خدا همسر فرعون را مثل آورده است آنگاه که گفت: پروردگارا پیش خود در بهشت خانهای برایم بساز و مرا از فرعون و کردارش نجات بده.»
برابری در برابر مسئولیت: قرآن کریم زنان را همچون مردان مورد خطاب قرار داده است و آنها را در برابر اسلام، اعتقاد و ارزشها مسئول میداند و ارزشهای دینی را ناظر به میزان مسئولیتپذیری افراد در برابر حدود الهی میشمارد.
«و مردان و زنان مؤمن دوستدار یکدیگرند، که امر به معروف و نهی از منکر میکنند و نماز به پا میدارند و زکات میپردازند و از خداوند و پیامبر او اطاعت میکنند.»
بر اساس آنچه گذشت اصل برابری زن و مرد یکی از مسلمات قرآنی است و این اصل بر تمامی قرائتها و روایتهایی که اشتراک زن و مرد در انسانیت را تخطئه میکند حاکم است.
گوناگونی راههای رسیدن به کمال: مهمترین هدف خلقت موجودات و به خصوص انسانها رسیدن به کمال خلقت است. مهمترین رهیافت ادیان و فلسفههای الهی این است که خلقت عبث نیست و تمام موجودات برای رسیدن به یک غایت و هدف مشخص خلق شدهاند. در آموزههای اسلامی کمال موجودات فاقد اراده قهری و حتمی است و فقط کمالات موجودات ارادی است که میتواند محقق شود یا نشود. قرآن کریم و مجموعه آموزههای دینی مهمترین هدف و غایت اصلی از آفرینش انسان را رسیدن به مقام عبودیت میداند «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون.»
اگرچه عبودیت به عنوان هدف اصلی و غایی برای تمامی انسانها مطرح است، بدیهی است که راههای رسیدن به عبودیت وکمال وجودی میان انسانها متفاوت است زیرا قابلیت و توانایی و همچنین مسئولیتها و انتظارات میان افراد بشر متفاوت است. بر این اساس میتوان گفت همانگونه که تمام انسانها با یکدیگر متفاوتند راههای رسیدن به کمال هم برای آنها متفاوت است.
از طرف دیگر چون میتوان چگونگی حرکت در مسیر کمال را در رسیدن به هدف مؤثر دانست، طی طریق مناسب را به عنوان یک کمال ثانوی میتوان برشمرد. جنسیت متفاوت در انسانها نقش دوگانهای ایفا میکند. از یک سو ویژگیهای جنسیتی وجه امتیاز میان دو جنس است که تفاوت در مسیر رسیدن را توجیه میکند و از سویی دیگر ویژگیهای جنسیتی در میان هرکدام از افراد یک جنس نوعی ما به الاشتراک را ایجاد میکند که وحدت مسیر به سوی کمال را در میان افراد هم جنس توجیه میکند. اگرچه همچنان تفاوتهای فردی و در نتیجه تفاوت در راههای رسیدن به کمال به تعداد افراد و آحاد وجود دارد .
مکمل بودن زن و مرد: تفاوتهای تکوینی زن و مردکه در بسیاری از موارد خاستگاه تفاوتهای تشریعی بین دو جنس است از یک سو و تفاوت در راههای رسیدن به کمالات انسانی از سوی دیگر و در نهایت تصویر کمال مخصوص برای هر یک از دو جنس، ما را به اصل دیگری درباره اصول شخصیت زن در اسلام میرساند و آن مکمل بودن زن و مرد برای یکدیگر است.»