برادران صفاریان‌پور برای علاقه‌مندان به برنامه‌های علمی تلویزیون چهره‌هایی شناخته‌شده هستند. این دو برادر دوقلو را بیشتر با برنامه جذاب «آسمان شب» که طولانی‌ترین برنامه علمی سیما هم محسوب می‌شود، می‌شناسیم، برنامه‌ای پرطرفدار که جای خالی‌اش را می‌شود حس کرد.

به گزارش همشهری آنلاین، تقسیم کار بین محمدفواد و سیاوش صفاریان‌پور اینگونه بوده که سیاوش به‌عنوان مجری جلوی دوربین رفته و فواد به‌عنوان کارگردان و تهیه‌کننده، برنامه را مدیریت کرده است. البته جابه‌جایی این دو نیز حکایت جالبی دارد. در آستانه شروع یک برنامه جدید، گفت‌وگویی داشته‌ایم با محمدفواد صفاریان‌پور که در ادامه می‌خوانید.

در حال حاضر بحث کاهش حجم محتوای علمی تولیدشده در رسانه‌های کشور مطرح شده است. بعضی از روزنامه‌ها، خبرگزاری‌ها و سایت‌ها حجم تولید اخبار و گزارش در حوزه دانش و فناوری را کم کرده‌اند. نظر شما به‌عنوان یکی از چهره‌های روزنامه‌نگاری علمی در این خصوص چیست؟
واقعیتش را بخواهید به‌نوعی من و سیاوش را بیشتر برنامه‌ساز علمی می‌دانند. البته در حوزه‌های دیگر هم فعال بوده‌ایم، اما علمی خب پررنگ‌تر بوده است. من همیشه گفته‌ام که در همه امور یک نگاه و یک رویکرد علمی داشته‌ایم. نگاه علمی که می‌گویم منظورم دانش و علم به‌صورت محض نیست. حقیقتش را بخواهید، زندگی علمی یعنی یک زندگی عاقلانه کردن. بنابراین در هر کدام از برنامه‌های دیگری که کار کردیم، مانند خندوانه، هزار داستان، شکرستان عروسکی، نگاه علمی همیشه همراه ما بوده است. یک عقب‌افتادگی‌هایی به‌صورت فرهنگی برای ما ایجاد شد که علم بهتر است یا ثروت؟ خب همیشه گفته‌ایم که ثروت بد و علم خوب است. درخت هرچه پربارتر باشد، افتاده‌تر است، ولی این همه درخت باصلابت داریم که پربار هم هستند. البته می‌دانم در این مفاهیمی همچون تواضع گنجانده شده است، ولی این دیگر تواضع نیست. از یک جا به بعد، باور غلط است که کسی که سراغ علم برود، باید مستمند بماند و زندگی خیلی ساده داشته باشد. جامعه‌ای که در آن پژوهش و تحقیق وجود نداشته باشد و سرچ‌های فست‌فودی مثلا مراجعه به ویکی‌پدیا بخواهد جایگزین آن شود، تنزل پیدا می‌کند و خیلی بدیهی است که از ابتدا دانش در آن به این شکل تعریف شود.
متأسفانه به‌دلیل عدم‌نیاز و یا عدم‌احترام کافی یا موضوع ارتزاق، بسیاری از روزنامه‌نگاران علمی را از دست داده‌ایم و آنها به خارج از کشور مهاجرت کرده‌اند و همین کار را در آنجا دنبال می‌کنند که برخی از آنها هم اصلا شرایط خوبی ندارند.
جای تأسف است که بستر و جایی برای ارائه کار یک روزنامه‌نگار علمی وجود ندارد تا جایی که او مجبور می‌شود یا جایش را تغییر دهد و یا شغلش را عوض کند. این اتفاقی فاجعه‌بار است. تا آگاهی همه ما بالا نرود که به حوزه علم وابسته است، ما خوب زندگی نخواهیم کرد. روزنامه‌نگاری علمی کاری بسیار مهم است. به‌نظر من مسئولان باید در این خصوص پاسخگو باشند. این را جامعه علمی و مسئولان علمی باید پاسخی برایش داشته باشند که من بعید می‌دانم. البته نمی‌توان کتمان کرد که یک‌سری نقطه‌های بسیار بسیار درخشان در حوزه دانش و علوم در کشور اتفاق می‌افتد، ولی به‌نظر می‌آید که اگر درست مدیریت نشود، ممکن است، خیلی دوام نداشته باشد و به‌خاطر اینکه نیروی انسانی که ارتزاق‌شان درست شکل نمی‌گیرد حتی اگر کارشان را خیلی خوب هم بلد باشند، مجبور می‌شوند که از این جامعه و از این کشور احیانا جدا بشوند و بروند، همین خدمات و این فعالیت علمی‌شان را جای دیگری انجام بدهند و این خبر وحشتناک بعدی است.

شاید در حوزه پرورش روزنامه‌نگار و نویسنده علمی ضعیف عمل می‌کنیم؟
ببینید، هم من و هم سیاوش برای اینکه واژه ژورنالیست علم بخواهد برای کارشناس برنامه زده بشود با مکافات روبه‌رو می‌شدیم. هنوز هم بعضی از مواقع برای استفاده از عبارت «ژورنالیست علم» با مشکل روبه‌رو هستیم. آیا این فرد، خبرنگار علمی است؟ خب بگذاریم، خبرنگار. حتی واژه معادل برای ژورنالیست علم وجود ندارد. واقعیتش را بخواهید، باید بگویم که تعداد ژورنالیست‌های علم هم بسیار محدود است. وقتی که موضوعی مانند هوش مصنوعی که البته ما فکر می‌کنیم که خیلی آن را بلدیم و از آن چیزهای زیادی می‌دانیم، ولی هرقدر در آن ورود پیدا می‌کنیم، درمی‌یابیم که خیلی نابلدیم که منشأ این عقب‌افتادگی باز برمی‌گردد به همان ژورنالیست علم، نداشتن خبرنگار حوزه علم، پرورش ندادن و شاید کم‌اهمیت دانستن آن.

اولین برنامه‌ای که با سیاوش در تلویزیون ساختید، چه بود؟
یک دنباله‌دار آمده بود به نام «هیل باپ» که دوره تناوب و حضورش در آسمان هر ۲۵۰۰سال است و همه می‌توانستند آن را با چشم غیرمسلح ببینند. ما به شبکه ۲ رفتیم و درباره آن صحبت کردیم. سن‌مان خیلی کم بود. آنها به‌خاطر سن کم، ما را فرستادند گروه کودک! در آن زمان، برنامه‌های مدون در این زمینه خیلی نبود و در تلویزیون شاهد پخش برنامه‌های فصلی، تابستانه، زمستانه و بهاره بودیم. من آن زمان‌ها فیلم کوتاه می‌ساختم و در سینما دستیار کارگردان بودم. سیاوش هم دانش‌آموخته نجوم بود و خیلی هم به این حوزه علاقه داشت و این دنباله‌دار هم که در آسمان ظاهر شده بود و به همین‌خاطر رفتیم تلویزیون و در نهایت موفق شدیم ۲قسمت برنامه را بسازیم. در واقع آن برنامه بهاره بود که چون از کار ما خوش‌شان آمد، من و سیاوش را در ادامه مجری برنامه کردند. بعدش هم یک‌سری اتفاقاتی افتاد مثل ماجرای ایستگاه فضایی میر و بحث مریخ‌نوردها که اینها به‌صورت تک قسمتی در شبکه ۴ پخش می‌شد. خاطرم هست که چقدر بیچاره شدیم که بگوییم، ۲۷مرداد سال۷۸، خورشیدگرفتگی داریم و ایران بهترین نقطه برای رصد است. بیایید یک برنامه تلویزیونی درباره‌اش بسازیم. یک دهه از آن پروژه عظیم که کار شد نگذشت که دیدیم، برای یک ماه‌گرفتگی جزئی هم که اتفاق می‌افتاد، ۲شبکه پخش زنده می‌رفتند.

برنامه آسمان شب چگونه شروع شد؟
از یک مدیر فرهنگی و علمی مثل دکتر رضا پورحسین که مدیریت شبکه ۴ را برعهده داشت تا یکی از اصلی‌ترین افراد یعنی دکتر ابراهیم داروغه‌زاده که مدیر پخش آن شبکه بود، باعث شدند که ما یک برنامه مدون را شروع کنیم. اینگونه بود که «آسمان شب» را یک هفته درمیان پخش می‌کردیم. یک هفته مهندس دالکی و دکتر سبحانی برنامه را داشتند و یک هفته را هم من و سیاوش که در اوایل کار، امیرهوشنگ زند که مدیر دوبلاژ، دوبلور و مترجم فیلم بسیار خوبی بودند و هستند، برنامه را اجرا می‌کردند و بعد از آمدن و رفتن چند نفر دیگر، سرانجام سیاوش مجبور شد جلوی دوربین برود.

تا به‌حال پیش آمده است که به‌خاطر شباهتی که دارید، در غیاب سیاوش، شما برنامه را اجرا کنید؟
خوشبختانه برای ایشان و شوربختانه برای من! من بلد نیستم اجرا کنم و وقتی که سیاوش نمی‌رسید، چون پخش زنده بود، مجبور بودم که جلوی دوربین بروم. اجرا واقعا کار سختی است. ولی یک نکته‌ای وجود داشت؛ وقتی جای سیاوش می‌رفتم، من کمتر حرف می‌زدم. واقعیتش را بخواهید، بعضی وقت‌ها، اتاق فرمان هم متوجه نمی‌شد که سیاوش نیامده است!

درباره برنامه جدیدتان بفرمایید. ظاهرا کار جدیدی آماده رفتن روی آنتن دارید.
برنامه جدیدی به‌عنوان «گس» که در واقع یک بسته‌ای است از برنامه‌های متنوع که داخلش پادکست و ویدئوکست وجود دارد. اجرای صحنه آکادمیک دانشگاهی در آن دیده شده است و باید بگویم که «گس» یک برنامه تلویزیونی و یک برنامه رادیویی هم دارد. این محصولی است که شاید اگر بخواهیم با نگاه علمی بگوییم، برنامه‌ای است که ما نمونه‌ای از آن را در ایران نداشته‌ایم. «گس» مربوط به آینده است. ساخت آن برای ما هم شوق‌انگیز است. به‌هرحال بخش‌های مختلف دارد و افراد مختلفی در این مجموعه خواهند بود، ولی فعلا با برنامه رادیویی آن‌که از اول دی‌ماه در رادیو جوان پخش می‌شود، شروع خواهد شد. گوینده برنامه خانم دکتر فرهی است و من هم در کنار او این برنامه را اجرا می‌کنم.

چرا «گس»؟
اعتقادمان این است که در آینده طعم مورد علاقه انسان‌ها «گس» خواهد بود. این البته از آن ادعاهایی است که کسی نمی‌تواند اثباتش کند! و اینکه کسی هم نمی‌تواند ردش کند. ولی گس به‌دلیل اینکه طعمی بسیار مجهول است به آینده شباهت دارد. یعنی کسی واقعا نمی‌داند، آینده چه خبر خواهد شد. این حتی در ترجمه تحت‌اللفظی هم به زبان‌ ارتباطی ندارد، بلکه با فرهنگ هر کشور مرتبط است.

بیشتر بخوانید:


شما در برنامه‌هایی که ساخته‌اید، تا چه اندازه سعی کرده‌اید که مخاطب را کنجکاو و برایش علامت سؤال‌هایی ایجاد کنید که خودش سراغ مطالعه و پیگیری مباحث مطرح‌شده در برنامه برود؟
بگذارید اینگونه پاسخ بدهم که در برنامه‌ آسمان شب، من تهیه‌کننده و کارگردان بودم و البته گاهی باهم جابه‌جا می‌شدیم. خب سیاوش بیشتر اجرا می‌کرد. بحث تولید اثر درست است که تنه محکمی به محتوا می‌زند، ولی همه اینها مکمل هم بوده‌اند. یک واقعیتی که در برنامه‌سازی ما دست‌کم در همان حوزه علمی وجود داشت، این بود که من گاهی از طریق گوشی درباره مسائل فنی، لباس و زمان و... با سیاوش صحبت می‌کردم و گاهی به‌عنوان یک تماشاگر، مهم‌ترین چیزی که به او می‌گفتم این بود که نفهمیدم و سیاوش به بینندگان می‌گفت: خب اگر موافق باشید یک‌بار دیگر باهم مرور بکنیم و شروع می‌کرد به توضیح مجدد. این نفهمیدن، مهم‌ترین کدی بود که من به‌عنوان تهیه‌کننده و کارگردان می‌توانستم به کسی که مقابل دوربین است که البته خودش هم کارگردان بوده همزمان، بدهم. چیزی که باعث شد آن برنامه برای مدت طولانی پخش شود، به‌نظرم این بود که فهمیدن در آن امکان‌پذیر بود. در واقع باید بگویم که تولیدکننده هم نقش مؤثری در این موضوع دارد که مخاطب برایش سؤال جدید به‌وجود بیاید و برود و جست‌وجو کند.

گفت‌وگو: ساسان شادمان منفرد