به گزارش همشهری آنلاین، زن ۲۴ ساله به کارشناس امور اجتماعی کلانتری قاسمآباد مشهد گفت: حدود یک سال قبل بود که شهرام به خواستگاریم آمد و ما به صورت سنتی با هم ازدواج کردیم. من هم خیلی از انتخابم رضایت داشتم و او را مرد زندگی میدانستم. خیلی زود در اواخر سال گذشته جشن عروسی را برگزار کردیم و من قدم در خانه بخت گذاشتم ولی هنوز یک هفته بیشتر از آغاز زندگی مشترکمان در منزل اجارهای نگذشته بود که هر دو نفر دچار سرماخوردگی شدید شدیم و نزد پزشک رفتیم.
- دختر نوجوان در دام زن مرموز | دخترم به خانه مجردی یک زن متاهل میرود و...
- شکست عشقی یک تبهکار | دانشجوی حقوق بودم | خانوادهام را مقصر میدانم
من پس ازچند روز خوب شدم اما پزشکان برای همسرم آزمایشها و تصاویر رادیولوژی مختلفی را تجویز کردند و او در بیمارستان بستری شد. آنجا بود که فهمیدم همسرم به سرطان پیشرفته مبتلا شده است. دیگر درمان هم فایدهای نداشت و حدود ۲ ماه بعد از دنیا رفت.
بعد از برگزاری مراسم ترحیم، خانواده همسرم به خانهام آمدند و مقداری طلا و گوشی تلفن شوهرم را بردند اما با صحبتهای یکی از همسایگانمان در مجتمع مسکونی، خانواده شوهرم از بردن برخی لوازم مانند یخچال و تلویزیون خودداری کردند وآنها را به من بخشیدند.
من که دچار تالمات روحی و روانی شده بودم به خانه پدرم نرفتم و در همان منزل اجاره ای به تنهایی سکونت کردم تا اینکه چند ماه بعد در یکی از سایتهای همسریابی با جوانی آشنا شدم که خودش را نظامی معرفی کرد و مدعی شد عاشقم شده است.
از سوی دیگر من هم که به شدت احساس تنهایی می کردم، پیشنهاد ازدواج او را که همسن و سال خودم بود، پذیرفتم. اما برای آنکه بیشتر یکدیگر را بشناسیم به طور پنهانی به عقد موقت حبیب درآمدم و او بلافاصله به خانهام آمد و ما زندگی مشترک را در حالی آغاز کردیم که او از خانه بیرون نمیرفت و مدام پای بساط مواد مخدر مینشست.
در طول ۳ ماه گذشته چندین بار مرا کتک زد ولی من به حساب عصبانیت آنی گذاشتم و شکایتی نکردم. با وجود این، همسرم بسیار بدبین بود و خیلی به من سوءظن داشت تا اینکه روزی وقتی خواب بود، گوشی تلفنش را بررسی کردم و تصاویر زننده زنان و دختران دیگری را دیدم که با همسرم عکس گرفته بودند. وقتی دقت کردم تازه فهمیدم که از من نیز شبیه همان تصاویر و فیلم ها را گرفته است.
پنهانی به یکی از همان شماره تلفنها زنگ زدم. زن جوانی از آن سوی خط گفت: او مرا در یکی از سایتهای همسریابی فریب داد و با عنوان اینکه شغل دولتی دارد مرا به طور پنهانی به عقد موقت خویش درآورد ولی بعد با عکسهایی که از من داشت شروع به اخاذی کرد به طوری که تاکنون ۲۰ میلیون تومان برای جلوگیری از رسوایی و آبروریزی به او پرداخت کرده ام اما هنوز هم دستبردار نیست.
با شنیدن این حرفها اتاق دور سرم چرخید و تازه متوجه شدم که او چرا مدام اصرار میکند باید ۱۵ میلیون تومان به او بپردازم تا ماجرای ازدواج موقتم را به خانوادهام اطلاع ندهد.
وقتی از خواب بیدار شد و من ماجرای زنان و دخترانی را که فریب داده است برایش بازگو کردم مرا نیز تهدید به رسوایی کرد و مدعی شد اگر پولی را که از من خواسته فراهم نکنم همان بلا را سر من هم میآورد. به همین دلیل دست به دامان قانون شدم چراکه به خاطر ازدواج پنهانی از خانوادهام خجالت میکشم.
با توجه به اهمیت ماجرا و احتمال وقوع اخاذیهای بیشتر از زنان و دختران جوان، این پرونده با صدور دستور محرمانه از سوی سرهنگ احمد زمانی (رئیس کلانتری قاسمآباد مشهد) به طور ویژه در دستور کار نیروهای انتظامی قرار گرفت.