نتایج پژوهشی که کیومرث فرحبخش بر روی علل و عوامل شکست و موفقیت افراد انجام داده، نشان می‌دهد نوجوانانی که با والدین‌شان ارتباطی صمیمانه دارند در بزرگسالی افرادی موفق هستند.

همشهری آنلاین - رابعه تیموری:این عضو هیئت علمی و دانشیار مشاوره دانشگاه علامه طباطبایی می‌گوید: «در پژوهشی که در مورد ویژگی‌های افراد موفق داشتیم، به این نتیجه رسیدیم که افراد موفق، در نوجوانی و جوانی ارتباط صمیمانه‌ای با پدر و مادرشان داشته‌اند و روابط آنها با والدین‌شان بر پایه احترام و محبت بوده است.» فرحبخش ادامه می‌دهد: «خلاف این موضوع در مورد افراد شکست خورده صدق می‌کند و نوجوانانی که همیشه در حال ستیز و نزاع و درگیری با خانواده و پدر و مادر بودند در زندگی اجتماعی خود هم موفقیتی کسب نکردند. بسیاری از این نوجوانان که دارای احساساتی مانند خشونت و خشم مداوم بودند، از سر لجاجت با والدین خود از انجام فعالیت‌های مفید خودداری می‌کردند و این رفتار خود را سرپیچی از خواست آنها می‌دانستند.»

بیشتر بخوانید:

اگر قصد ازدواج دوم دارید بخوانید


ادعاهای فانتزی نوجوانان

این مشاور و رواندرمانگر واقع‌بینی در انتخاب دوست را از شاخصه‌های مهم افراد موفق ذکر می‌کند و می‌گوید: «دقت و واقع‌بینی در انتخاب دوست یکی از مهمترین عوامل موفقیت افرادی بود که مورد بررسی قرار گرفتند.» او می‌افزاید: «عده‌ای از نوجوانان ادعا می‌کنند من با یک معتاد دوست می‌شوم، ولی معتاد نمی‌شوم. با یک خلافکار دوست می‌شوم، ولی کار خلاف نمی‌کنم. اینها ادعاهای فانتزی یا خیالپردازی‌های نوجوانان است. حتی اگر یک آدم بزرگسال هم با یک آدم ناباب دوست شود، خودبه‌خود تحت تاثیر قرار می‌گیرد و انتخاب دوستان نامناسب آنها را به بیراهه می‌کشاند. بزرگسالان عاقل و بالغی هم که برای اصلاح و نجات اشخاص ناباب به آنها نزدیک می‌شوند، باید با دقت و مراقبت با این افراد مراوده داشته باشند.»


کار عار نیست

فرحبخش چگونگی گذراندن اوقات فراغت را به‌عنوان سومین شاخصه تاثیرگذار در شکست و موفقیت افراد عنوان می‌کند و می‌گوید: «استفاده بهینه از اوقات فراغت در موفقیت افراد، یک شاخصه خیلی مهم و تعیین کننده است. افراد موفق برای یادگیری هنرهای مختلف و تجربیات مفید اشتیاق دارند و اوقات فراغتشان را به بطالت و بی‌هودگی نمی‌گذرانند.» فرحبخش توضیح می‌دهد: «پژوهش‌های ما نشان می‌دهد تقریبا همه افراد موفق اوقات فراغت مفیدی داشتند و وقت خود را صرف امور بی‌ارزش نمی‌کردند. حتی بسیاری از افرادی که در بزرگسالی به فعالیت‌های اقتصادی مشغول نشده بودند، در نوجوانی با کارآموزی و افزایش مهارت‌های خود وقتشان را پر می‌کردند. این افراد از کار ابایی نداشتند و نمی‌گفتند مشاغلی مانند کار در تعمیرگاه، شاگردی در مکانیکی یا فروشندگی در یک مغازه درشان ما نیست. آنها از زمان به‌صورت مفید استفاده می‌کردند و افزایش سواد و مهارت را جزء ارزش‌های خود می‌دانستند.»